روز ۱۱ اردیبهشت ۹۴ شاهدژ بالاده بر بالای خود میهمانان زیادی را پذیرا بود. من هم یکی از آن مهمانها بودم. ساعت ۷ صبح از بالاده به سوی شاهدژ حرکت کردم و از همان ابتدای صبح، آفتاب فروغ زرین خود را بر سنگ های سپید شاهدژ تابانده بود. در مسیر راه هم گاهی شوق عکس گرفتن از مناظر زیبای صبحگاهی برایم جالب بود. آرام آرام به راهم ادامه دادم تا رسیدم به بالا شاهدژ. وقتی که به بالای قله شاهدژ رسیدم طبق رسم سالهای گذشته تماسی با آقای عین اله آزموده مدیر سایت سادوا گرفتم و قرار شد عکسها را برایشان ایمیل کنم تا در سایت سادوا استفاده شود.

آبگیر قارقچال در دامنه جنوبی قله شاهدژ

حدود ۲ ساعت در بالای قله مشغول دیدن طبیعت اطراف و سیر در قدرت و عظمت خداوند متعال بودم و کم و بیش با دوربین و سه پایه ور رفتم و از مناظر دور و نزدیک عکس گرفتم. در این میان صدای چند نفری به گوشم رسید و نگاه به اطراف انداختم و گروهی کوهنورد را دیدم که صدای هورااااا و فریاد شوق سر داده بودند و همچنان بر تعداد نفراتشان اضافه می شد. وقتی بر صخره ها برای استراحت آرام گرفتند صحبتهایی بین من و آنها رد و بدل شد. سوال کردم از کدام شهر و دیار هستند. آنها از شهر ساری به شاهدژ آمده بودند و حدود ۲۵ نفر از آقایان و خانمها بودند که از سمت روستای عالیکلا حرکت کرده و به شاهدژ صعود کرده بودند. حدود ساعت ۱۱ و نیم بود که پس از استراحت نیم ساعته و گرفتن چند عکس دسته جمعی و سلفی خداحافظی کردند و برگشتند و من ماندم و شکوه وعظمت شاهدژ و پرواز چند پرنده در بالای سرم.

آبگیر سادوا در دور دست دیده می شود

تقریبا ساعت ۱۲ ظهر بود و من در حال فیلم گرفتن از اطراف، که دیدم از سمت دوبرار شاهدژ عده ای به صورت صف نامرتب به سمت قله می آیند و پس از دور زدن به قله آمده و با سر دادن آوازهای محلی بالاخره خودشان را به بالای شاهدژ رسانده و مرد میان سالی را دیدم که خسته  بود اما بلافاصله کوله پشتی را به زمین گذاشت و شروع کرد به رقصیدن. برایم جالب بود. میگفت نمُردم و بالاخره دوباره آمدم این بالا. و افراد دیگر هم خودشان را به او رساندند و بعد استراحت کردند. این گروه ۱۵ نفری از یکی از شهرهای غرب استان مازندران آمده  بودند ولی نامی از شهر آنها را نمی برم. گروه اولی که از ساری آمده بودند با مربی و سرگروه و هماهنگ با مربی و منظم آمده و حتی از روش در آوردن پوتین شان مشخص بوده که یک گروه هماهنگ هستند. گروه دوم که بدون سرپرست و مربی بودند بعد از نوشیدن آب، قوطی و ظرف آب معدنی را از بالا به پایین قله پرت کردند در حالی که گفتم سر آخر این کار شما نَفس کارتان را باطل میکند و قرارمان این نیست، اگر هر کس این کار را کند دیگر جای آمدن ندارد و حتی یکی از آنان در گوشه صخره دراز کشیده و امکان پرت شدن به پایین را داشت که کافی بود حرکت اشتباهی از او سر بزند و … آنها بعد از چند دقیقه بلند شدند و راهی دیار شان شدند.

لاله های ارتفاعات قله شاهدژ

برایم جای تاسف بوده که چرا این همه بی مهری به طبیعت! مگر این طبیعت زیبا چه کرده که لایق این بی مهری باشد؟

دوستان عزیزی که به کوهنوردی می روند توجه داشته باشند باید از آغاز تا پایان راه با هم بوده و خودسرانه هر کس به راهی نرود! و مهمتر اینکه احترام به طبیعت فراموش نشود. بگذریم …

بعد از ۲ ساعتی که بالای قله شاهدژ بودم تصمیم گرفتم راهی بالاده شوم. در مسیر برگشت هم گروهی از کوهنوردان را در دامنه ی شرقی شاهدژ دیدم که از روستای میرافضل واوسر می آمدند به سوی قله می رفتند. با سلام و احوال پرسی و خداقوت، آنان به راهشان ادامه دادند و من هم به راه خودم. در کمی پایین تر دو تا جوان بالادهی را دیدم که در دامنه شاهدژ به سمت بالا در حال حرکت بودند. یکی آقای ساداتی بود از سمسکنده و دیگری از اهالی سمسکنده.

روستای بالاده و رشته کوه چهارنو از بالای شاهدژ

آنچه برایم جالب بود عده ای برای چیدن سبزی (لُولا) در دامنه شاهدژ مشغول بودند و در کیسه ای که به همراه داشتند سبزی پُر کرده بودند.

شاهدژ چقدر مهربان و مهمان پذیر است! آن روز بسیار شلوغ شده بود. هر چند به تنهایی صعود کرده بودم ولی احساس میکردم در این نزدیکی کسی هست و کوهنوردانی به این سو در حرکت هستند. چه خوب است قدر این طبیعت و نگین زیبای کوهستان را بدانیم و قانون کوه و کوهنوردی و با هم بودن و درسی که می توان از آن گرفت را در ذهن خود بگنجانیم.

با آرزوی سلامتی و موفقیت تک تک بالادهی های عزیز٫ مهدی علامه قاسمی

سادوا: با سپاس فراوان از آقای مهدی علامه قاسمی برای ارسال گزارش و عکسها. امیدواریم سایر دوستان بالادهی که به طبیعت گردی و صعود به قله شاهدژ می روند، شرحی از سفر خود و عکسهای آن را برای ما ارسال کنند.

authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاريخ : ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴
entry نظرات دیگران در مورد این مطلب

سلام.
خوش به حالشون.اونجا الان بهشته

بابا نزارید این عکسا رو دل ما آب میشه!!!!!
تا به حال از این فصل و این زاویه قشنگی های شاهدژ رو ندیدیم.

باسلام
با تشکر از آقای علامه قاسمی از متن و عکس هایی که فرستادند
برای دیدن عکس های این روزای بالاده به سایت اومده بودم تا شاید عکسی باشه که خیلی هم خدا رو شکر به موقع اومدم
متاسفانه خیلی از افراد فقط شادی و راحتی خودشون رو میخوان و به فکر طبیعت و محیط اطراف نیستن و این خیلی دردناکه. طبیعت با تمام سخاوت با ماست و ما با تمام رفتارهایی که ممکنه غلط باشه طبیعت رو زیر پاهای خودمون له می کنیم
بهار بالاده باید بسیار زیبا باشه. ممنون میشم اگه از بهار امسال بالاده عکس بذارین و اگه صعودی به قله امسال دارین تو سایت مثل همیشه بذارین.
ممنونم

با سلام خدمت همه دوستان خصوصا اهالی محترم و خونگرم بالاده.
واقعا جای تقدیر و تشکر داره از آقای علامه قاسمی و آقای آزموده که برای زنده نگه داشتن و معرفی جاذبه های روستای زیبای بالاده بی منت دارن زحمت میکشند.امیدوارم قسمت شه با آقا مهدی به قله چهارنو هم صعودی داشته باشیم.

با سلام خدمت دوستان
عکسها و مناظر بسیا زیبایی بود
بسیار لذت بردم
متشکرم