دیده وا کن شاهدژ/ شعری از محبوب توبه بالادهی/ روستای کهن بالاده آرمیده در بین کوه های بلند چهارنو،  اِسپِه دار و قله شاهدژ، در دل خود شیرمردانی را پرورش داده که در سالهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مردانه به جبهه ها رفتند و از میهنشان دفاع کردند و در این راه ۲۰ تن از بهترین جوانان بالاده نیز شهید شدند. الهام گرفتن از استواری قله شاهدژ و پیوند زدنش به پایمردی و رشادت شهیدان از موضوعاتی هست که در بین سرایندگان بالاده و منطقه دوسرشمار (روستاهای بالاده، پایین ده، تیله بن، قلعه و واوسر بخش چهاردانگه ساری) به  موضوعی سمبلیک و شاعرانه تبدیل شده است و شاعران منطقه برای غنای شعرشان به دو موضوع نمادین قله شاهدژ و شهیدان همواره اشاره داشته اند. لازم به گفتن است که منطقه دوسرشمار ۳۵ شهید داشته و هر ساله در فصل تابستان، یادواره شهدا در یکی از این روستاها برگزار میشود.


دیده وا کن شاهدژ، آلاله ها پرپر شدند

باز سرداران خاکت یک به یک بی سر شدند

بال در بالِ کبوتر آسمان غرقِ غرور

همچو سیمرغی به قاف قله ات سَروَر شدند

اوج پرواز عقابان بر فراز کوهسار

تیز پروازان «قارِق چال» و «کمِرسَر» شدند (دو تا از مراتع سرسبز بالاده در دامان قله شاهدژ)

باز ما بالا نشینیم از حضور سرخشان

این «دهِ بالا» را در آسمان اختر شدند

«شاهکل، تروک، بندگا و بالا دون نشین» (از مراتع سرسبز بالاده در اطراف بالاده)

خاک بالاده؛ نَه ایران را چو تاج سر شدند

«چاردِه، ساداتی و دِهبند، توبه، کاردِگر» (۵ طایفه بالاده)

از فروغ نامشان زیباتر از گوهر شدند

رادمردانی دلاور از تبار آریا

سد راه لشگر خونخوار اسکندر شدند

مست از جام شراب حوض کوثر یک به یک

باده نوشان را به جنت، ساقی و ساغر شدند

آب را تا آبرو دادند با خون وجود

آبروی «سادوا، وَردیم و چِشمِه سَر» شدند (از چشمه های خنک بالاده )

 حیف ما ماندیم و دنیایی پر از شرمندگی

لیک آن والا تباران، باز والاتر شدند

گردِ شمع رویشان یک عمر این پروانگان

سوختند و ساختند و جمله خاکستر شدند

راهتان پاینده باد و راهتان پاینده باد

باز زینت بخش سطر آخر دفتر شدند

 

authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاريخ : ۷ تیر ۱۳۹۵
entry نظرات دیگران در مورد این مطلب

عالی بود ، فوق العاده
متشکریم :-)

سلام. فوق العاده است زنده باشی سپاس گذاریم…