تبلیغات
دسته بندی موضوعی مطالب
- آگهی و اطلاعيه
- انجمن، سایت و سامانه سادوا
- بزرگان و نخبگان
- بیرون از بالاده
- بیرون از دوسرشمار
- تاریخ بالاده + طایفه ها
- تصویر و عکس
- خبر و گزارش
- داستان، شعر، موسیقی
- درگذشتگان
- دیدار و نشست
- سنت ها و آئین ها
- سپاس و شادباش
- شهدا
- شورای اسلامی
- طنز و خنده
- عمومی
- فراخوان و درخواست
- مقاله و یادداشت
- منطقه دوسرشمار
- موفقیت
- نقد و نظر
- همایش های فرهنگی
- ورزشی
- پایگاه بسیج
- پيشنهاد
- چهره مردم بالاده
- کوهنوردی و طبیعت گردی
- گفت و گو، پرسش
- یاد و خاطره
- یاغیان قدیم
آخرین نوشته ها
- گزارش تصویری سومین جشنواره هَلی تِرشی بالاده- بخش نخست
- برگزاری سومین جشنوار هلی ترشی مازندران در بالاده
- از تروجن تا قله شاهدژ بالاده
- صرف نوعی خاص از فعل ماضی ساده در زبان مردم بالاده
- گزارش دومین نشست گردشگری و جشنواره هلی ترشی در بالاده
- معلمان بالاده، از گذشته تا امروز
- گزارش نشست گردشگری بالاده ۱۴۰۳/۰۱/۳۱
- دعوت به همکاری در زمینه معرفی بالاده به عنوان روستای هدف گردشگری
- انتخاب روستای بالاده به عنوان روستای هدف گردشگری
- دختر لَمچوقاپوش / داستانی واقعی از بالاده/ نوشته محبوب توبه بالادهی
لینک دوستان
آمار
مازندران/ شعری از دکتر علی اصغر جهانگیری/ به مناسبت ۱۴ آبان روز مازندران/ شعر مازندران، بیش از یک دهه قبل در مراسم شب شعر مازندران توسط دکتر علی اصغر جهانگیری مدیر گرامی بنیاد جهانگیری و موزه مردم شناسی روستای کندلوس نوشهر خوانده شد و اکنون به مناسبت « ۱۴ آبان روز مازندران » تقدیم هم استانی های عزیز مازندرانی می شود. معنا و مفاهیم نهفته در این شعر بسیار عمیق بوده و شاعر انگار می خواهد خفته ی غفلت زده ای را بیدار نمایند، بر فرزندان مازندران به ویژه نسل جوان زده بانگ بر می آورد که « تپورستانی و در خواب ماندن؟».
اینجانب که از سال ۱۳۷۵ افتخار آشنایی و ارادت به ایشان را دارم، این شعر زیبا را از روی نوار پیاده کرده و برای اولین بار است که متن کامل آن در اینترنت منتشر می شود. برای جناب دکتر جهانگیری که از سرمایه های علمی و معنوی مازندران و ایران هستند، آرزوی بهروزی و تندرستی دارم. با احترام/ عین اله آزموده/ مدیر انجمن فرهنگی سادوای بالاده (بخش چهاردانگه ساری).
……………………………………………………………………………
مازندران/ شعری از دکتر علی اصغر جهانگیری
ز کِلک و طرح این نقاش هستی
شگفت و حیرت از این چیره دستی
در این بوم خیال انگیز و رنگین
که نقاش ازل بنمـوده تزئین؛
نهاده کوه و جنگل را به دریا
چه دریایی که در گیتی ست یکتا
در اینجا رودها جوشان و پر آب
در اینجا آهوان مستند در خواب
گیاهان، میوه ها، اشجار، گندم
به شالیزارها ره می کنی گم
در اینجا جانفزا باشد نسیمش
در اینجا مست گردی از شمیمش
درون سنگ هـم آلاله روید
گلش را هر سحرگه ژاله شوید
شب مهتابی و رقص ستاره
شقایق ها به کف هر یک پیاله
همه چرخ و فلک اندر تکاپوی
گل و ریحان به هر برزن به هر کوی
اگر جایی چنین اندر جهان است
یقـیناً خـطه مازندران است
***
از آن دیو سپـید پای در بند
ز رویان و ز آرش یاد کن چند
به تاریخ کهنسالت نظر کن
به نور و ساری و آمل سفر کن
میان جمع ما بنشسته این جا
امیر پازواری ها و نیما
اگر تاریخ ما اختر نشان است
به یمن شوکت مازندران است
***
ولیکن مست خوابی کهنه هستیم
به جنبش مُرده اما زنده هستیم
بجـای آنکـه ایران را بسازیم
به ترک ملک و باغ و خانه هستیم
به ما باور شد این بیهوده بودن
همـه کار فرنگی را ستـودن
جریرالدین نخستین مرد تاریخ
ز عهد باستان بنموده تحقیق
که اینجا مردمانی سختکوشند
به راه مام میهن جان فروشند
نشد آلوده این جا از عرب ها
شبی را سر نکرد این جا مغولها
در آن عصر چپاول عصر غارت
در آن عهد جهالت خیز و ظلمت
در اینـجا کیمـیاگر بود و اکـسیر
در اینجا علم، دانش، عقل، تدبیر
تمدن های امروزین دنیا
که می بالند بر تکنیک خود را
ز ما آموختند این زندگانی
زما بودست فن و کاردانی
گواه من حکیم توس باشد
که با تاریخ ما مأنوس باشد
***
اگر اشعار من آرام جان است
اگر شیرین به کام این و آن است
به یُمن شوکت عالم فزایش
یقین از شکّر مازندران است
***
ز ما بالندگی برچید طومار
شده باور ترا تحقـیر انگار
همه تن پرور و افسرده باشیم
همه از عمر خویش بی بهره باشیم
نه کوشش، نه تلاطم، نه تکاپو
نه تولیدی، نه کِشتی، نه هیاهو
تپورستانی و در خواب ماندن؟
به روزن های روشن ره نبردن؟
بود نیمی از این گردونِ گردان
تهی از آب و برگ و ابر و باران
صدای آب هرگز ناشـنیده
همیشه آب را در شیشه دیده
تو اینجا غرق گُل، غرق گیاهی
به هر سویی اگر افتد نگاهی!
بیا و غُـصه از آواز برگـیر
قلم یک دست و در دستی تبر گیر
پس از این خواب اعصار و زمانه
به بیـداری بخوانیـم این ترانه
که ما خود زاده مازندرانیـم
بر این پیکر چو در هر جسم و جانیم
به امید طلوعی دیگر اینحا
از این فکرت به استقبال فردا
که تا مازندران آباد گـردد
ز محرومی، ز فقر آزاد گردد.
……………….. استفاده از این شعر با ذکرنام شاعر، نام سایت سادوا و لینک آن آزاد است ……………………..
متن زندگینامه نقل از سایت: مازندنومه
زندگینامه دکتر علی اصغرجهانگیری:
متولد اسفندماه سال ۱۳۲۵ در روستای کندلوس از توابع کجور مازندران است. وی پس از اتمام دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه در ایران، راهی آمریکا میشود و در ایالت تگزاس در رشته حفاری چاه نفت ادامه تحصیل میدهد. پس از تحصیل به ایران باز میگردد و به دلیل پذیرفتهشدن در بورس سازمان ملل متحد در دانشکده وین در رشته پلمیر و الیاف مصنوعی تحصیل خود را آغاز میکند.
سوابق تحصیلی:
۱۳۴۶ دیپلمه دبیرستان هدف تهران
۱۳۵۰ ( ۱۹۷۲ ) لیسانسه رشته شیمی از دانشگاه دالاس آمریکا
۱۳۵۲ بورسیه سازمان ملل متحد و تحصیل در رشته پلاستیک – وین
۱۳۵۴ فوق لیسانس مهندسی در رشته پلیمر از دانشگاه پلی تکنیک تهران
۱۹۷۸ دکترای جامعه شناسی از دانشگاه نورت فیلد لندن
سوابق کاری:
۱۳۵۰- مدیر پروژه در شرکت آلومینیوم تهران
۱۳۵۱- مسئول آزمایشگاه حفاری چاه نفت در شرکت سیمان تهران
۱۳۵۶ – مدیر پروژه صنایع بسته بندی، سولفاتیک در شرکت پایه گذار
۱۳۵۶- مدیر عامل شرکت تولیدارو
۱۳۶۰- مدیر عامل شرکت هگزان شیمی
۱۹۷۳- کمپانی بایرون جکسون آمریکا در زمینه حفاری چاه نفت
- دارای پروانه تحقیقات علمی
- موسس شرکت نوش درمان
- موسس شرکت مجتمع کشاورزی کندلوس
- مدیر عامل شرکت مجتمع کشاورزی کندلوس
- در حال حاضر مدیریت شرکت صنعتی و بازرگانی سیبن
فعالیتهای فرهنگی، جنبی و متفرقه:
۱٫ کارشناس برنامه روزنه ها و علم و زندگی در رادیو
۲٫ چاپ و نشر ۱۷ جلد کتاب در زمینه های گوناگون علمی، فرهنگی و هنری
۳٫ بازسازی و اجرای بیش از ۲۰ ملودی موسیقی محلی و شمالی
۴٫ احداث و اهدای موزه کندلوس به مردم ایران
۵٫ تحقیق و تولید بیش از یکصد محصول تولیدی از منشاء گیاهی طبیعت
۶٫ تهیه مقالات گوناگون تحقیقی بخصوص در مورد شوینه ها، محیط زیست
۷٫ تولید اسانس های طبیعی، تکنولوژی ساخت دارو از طبیعت
۸٫ صاحب امتیاز موسسه فرهنگی جهانگیری
۹٫ عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس
سه شنبه ۱۴ در آبان, ۱۳۹۲ @ ۲۲:۵۶
سلام. خیلی زیبا بود.
چهارشنبه ۱۵ در آبان, ۱۳۹۲ @ ۰۶:۵۲
سلام خدا قوت به همگان و سلام ویژه به استاد جهانگیری و شاعر گرانقدر. شعری بسیار عالی در وصف مازندران می باشد.
شاعر در بند اول به توصیف مازندران از ترسیم طبیعی نقاش چیره دست ازل پرداخته است؛ از جنگل و کوه و دریا و گیاهان تا ستاره و مهتاب و گل و ریحان همگی به زیبایی تمام در مازندران نقشه بسته اند.
در بند دوم اشاره ای به کوه دماوند ” دیو سپید پای در بند ” تضمینی جالب از شعر دماوندیه ملک الشعرا بهار نموده و از رویان و آرش و امیر و نیما و چند شهر مازندران هم یادی نموده است که بسیار زیبا و پسندیده هست.
در بند سوم کمی هم به سیاست و اجتماع پرداخته است. شاعر در سه بیت اول کمی نگران و ناراحت رفتار ماها می باشد. خود و دیگران را سرزش کرده چرا در خواب کهنه بسر می بریم؟ چرا جنبش نداریم؟ در حالیکه زنده هستیم؟ خانه و سرزمین خودمان را ترک می کنیم و به آن سوی آب توجه داریم و باورمان شده که کارهای فرنگی خوب و ستودنی هست!!. در بیت های بعدی یادآور می شود که چنین نیست و جریرالدین از عهد باستان به ما تذکر می دهد که اینجا (مازندران) سرزمین مردمان سخت کوش و فدا کار هست. جانفشانی برای ایران عزیز دارند و از تهاجم عرب و مغولها محفوظ مانده و در این سرزمین دانشمندان کیمیاگر و اکسیرساز و دارای علم و تدبیر، دانش و عقلانیت و تمدن های کهن دیروز و امروز وجود دارند که در پایان حکیم توس را به شهادت معرفی می کند.
در بند چهارم آرامش دهندگی شعر خود را مرهون مازندران عزیز می داند.
در بند پنجم شاعر در سه بیت اول کمی از ما قطع امید کرده و شاید حق هم داشته باشد ولی با اجازه استاد عزیز، بنظرم این سه بیت فعلا عاریه باشد اینچنین. ز ما بالندگی پر شد به طومار / نشد باور ترا تحقیر انگار / همه سر حال و سر زنده باشیم / همه از عمر خویش با بهره باشیم / به کوشش با تلاطم در تکاپو / به عزت پا به تولید بی هیاهو . و ادامه شعر که خواندنی و زیباهست. در شعر دکتر جهانگیری از آرایه های ادبی، بسیار بجا و مناسب بکار گرفته شده است. خیلی خیلی لذت بردم از این مازندرانیه.
…………………………………………….
سادوا: جناب ساداتی سلام. این شعر دکتر جهانگیری واقعاً درد دل و دغدغه حال و آینده همه ما مازندرانی هاست. در بند پنجم نیز بدرستی وضعیت امروز سرزمینی را هشدار می دهد که بقول یکی از دوستان اگر سنگ را در جایی رها کنیم چند روز دیگر سبز می شود ولی چه وضعیتی در کار و تولید و … داریم؟
از نقد زیبای شما استفاده بردم. / ارادتمند/ آزموده
چهارشنبه ۱۵ در آبان, ۱۳۹۲ @ ۱۲:۵۲
توسط «اباذر» در سایت تلسی نوشته شده است:
درود/ بسیار شعر زیبا و در خور زمان بود. امیدوارم کهنگی از پیکر نه تنها مازندرانیان بلکه ایرانیان رخت بربندد. و با تشکر از آقایان دکتر جهانگیری و آزموده و آرزوی سلامتی و طول عمر برای این عزیزان …
چهارشنبه ۱۵ در آبان, ۱۳۹۲ @ ۱۳:۰۰
سلام جناب آزموده. درود بر سادوا با انتخاب و انتشار این شعر زیبای دکتر جهانگیری.
شعر اون قدر قوی و جذاب هست که جایی برای نوشتن امثال من نمونده. فقط می تونم بگم الهی عمر دکتر اون قدر دراز باشه که تا زنده ام از این نوع اشعارش زیباشون بهره مند بشم.
……………………………………………
سادوا: سلام جناب کاردگر. سپاس از محبت شما.
چهارشنبه ۱۵ در آبان, ۱۳۹۲ @ ۱۳:۰۳
از خوندن شعر قشنگ دکتر جهانگیری عزیز که مردی وارسته و بزرگمنش هستن خیلی خیلی لذت بردم. از دوستان سادوایی هم تشکر می کنم این شعر رو نمایش دادن.
خدمت شما مردم عزیز سادوا در روستای تاریخی کندلوس هستیم.
…………………………………………………………
سادوا: سلام خانم کندلوسی. از لطف شما سپاسگزاریم. سادوا نام سایت انجمن فرهنگی سادوای بالاده واقع در بخش چهاردانگه ساری می باشد. از دعوت شما نیز سپاسگزاریم و امید که روزی مهمان شما مردم خوب و دوست داشتنی کندلوس باشیم.
پنجشنبه ۱۶ در آبان, ۱۳۹۲ @ ۰۳:۴۱
شاید سالها بود که در باب مازندران نخوانده بودم که اینطور بر دل بنشینه. این بزرگمرد مایه افتخار مازندارنی هاست . واقعا لذت بردم. ممنون از جناب آزموده برای قسمت کردن این ابیات با ما.
………………………………………..
سادوا: سلام جناب بهزادپور عزیز٫ پیشکش به شما و همه دوستداران مازندران. خوشحالم که از خواندنش لذت بردید. راستش خودم هم هر بار این شعر را می شنوم و یا می خوانم لذت می برم.
سه شنبه ۲۱ در آبان, ۱۳۹۲ @ ۱۱:۱۹
درود بر شما و شما و همینگونه شما …
این شعر ،آهنگش گوش نواز، واژگانش چشم نواز، احساسش دل نواز، پیامش روح نواز ،هشدارش خرد نواز … و اینک من … غریقی شادمان در ژرفای این دریای نوازش …. بلم نیاورید.. .ناجی نمیخواهم
……………………………….
سادوا: بر شما و بر قلم شیوایتان درود می فرستیم که چکامه ای آهنگین و دلنشین و چشم نواز و … بر شعر جناب جهانگیری نوشته اید. این بهترین توصیفی بود بر این شعر زیبا.
امید که زلال سادوا را فراموش نکنید تا به این بهانه از تراوش چشمه جوشان محبت شما برخوردار گردیم.
شنبه ۲۵ در آبان, ۱۳۹۲ @ ۱۸:۱۴
واقعا شعر زیبایی بود و از آقای آزموده نهایت تشکر را میکنم امیدوارم اشعار زیبای دیگری هم از هنرمند مازندرانی انتخاب شود. متشکرم.
…………………………………….
سادوا: سلام و از اظهار محبت شما سپاسگزاریم. اگر شعرهای دیگری از سایر شاعران مازندرانی به ویژه بالادهی برای ما فرستاده شود حتماً استفاده خواهیم کرد.
سلام آقای آزموده. اگه شعر را به فارسی معنی کنید ممنون میشم.
……………………………………….
سادوا: سلام. به نظر این شعر بسیار روان و زیبا هست و نیاز به معنی ندارد.
سه شنبه ۱۴ در آبان, ۱۳۹۲ @ ۱۶:۱۶
با سلام خدمت آقای آزموده/ واقعــاً شعر قشنگی بود …. من که حال کردم … به خصوص با اون بیتی که میگه:
ولیکن مست خوابی کهنه هستیم
به جنبش مُرده اما زنده هستیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ واقعا عالی بود ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ