جِونای بالادی، شمه بلارم / دل نوشته ای از محمدرضا چهاردهی/ نوشتن از روی احساسات قلبی را «دل نوشته» می گویند که نویسنده آن با توجه به برداشت احساسی خود از یک موضوع، تمایلات قلبی خود را در قالب شعر، نوشته و یا دکلمه بیان می کند. امروزه بیان حکایت روزگار گذشته بالاده و خاطرات آن برای پدران و پدربزرگهای ما به یک دل نوشته ی نانوشته شبیه هست که نیازمند نوشتن و انتشار برای نسلهای آینده می باشد. اقای محمدرضا چهاردهی مدتی پیش دلمشغولی های خود در باره بالاده را در قالب نوشته ای روان و زیبا برای سایت سادوا فرستادند که نشان از دل بستگی ها و آرزوهایی پدران ما در باره بالاده دارد و امروزه با توجه به گسترش و فراگیرشدن فناوری هایی که در اختیار آبادانی قرار دارد، انتظار می رود نسل تحصیلکرده به این دغدغهه ای پدران خود پاسخ مثبت داده و برای آبادانی روستای بالاده آستین همت را بالا بزند.  

با سپاس از آقای چهاردهی، این دل نوشته را تقدیم می کنیم به همه کسانی که دل در گروه عشق و آبادانی بالاده داشتند و دارند.


بالاده ء نوم قشِنگه، مَلِه اوبادی، شِمِه بِلارم 

شادِز و چارنو، هِدِه ء دیاری، شمه بلارم 

جِونای بالادی، شمه بلارم 

بالاده و قلعه، پایین ده و تِلوِن، میرافضل آقایی دارنه 

وَروَرکِلِه و کـَشه، دِکِل سَر و باغِک، شمه بلارم 

جِونای بالادی، شمه بلارم

شادِزبِن و کـَچِک تِک، قارِق چال و سادوا، دشت و هِمندی 

مِرادکوه و پاچال و وَردیم، چشمه های گِوارایی دارنه 

وَهمون دَرِه، دارکوچال، کمرسر و تِرکاچال، همه جا سوزه 

موزی کالُم، لَنگِرسِره و سُوت کـَروچ، شمه بلارم 

جِونای بالادی، شمه بلارم

چِمازی و کمِرپِشت، کـَنگـِل چال و دُون نِشیر با صفائه

زَرِشک دِلِه، اِسپِه دار، دَس کـَن چِشمه، هَلی کـَش 

کوردَره و گـَت دره، تِروک و مِوارک شاه، بَندِگا و خَرسُوآل 

شاکـِل و اوزچال، پِگِـیره و آغوز چشمه، شمه بلارم 

جِونای بالادی، شمه بلارم

جونای بالاده، همه رشید و باغیرت، باسواد و اوستاکار

دکتر و مهندس و معلم، استاد دانشگاه و هِنرمند بی شِمار 

هر کاجِه بوری سازمان و اداره، اَم وَچون میز پشت نِشیرنِّه 

سایت سادوا دارنِه و وِنه مَردم هستنِه آگاه، شمه بلارم 

جِونای بالادی، شمه بلارم

بالاده پنج طایفه، سادات و دِهبند و چاردِه، کاردیگر و توبه ها

پایین تکیه، بالا مسجد، وِنه جانِ چشمه سر خِله قشنگِه

شهیدان و شخصیتها، همه زحمتکش و کاری بینِه، نومدار 

وِشونِّم یاد بیارین، مَله ره اَی باز بِسازین، شمه بلارم  

جِونای بالادی، شمه بلارم

یاد نَکـُنین کـَچه و کِترا، لَوه و مرسی کلا و لاقـِلی رِه

جوُنا یاد نَکـُنین رسم ِ قدیم رِ ، خار ِ زِوُن بالادی رِه

شِما و شِمِه وَچون صد سال بَموندین با خاشی و دِلخاشی

مِره ئِم یاد بیارین، که باهوتمِه شِم وِه این خارِک ِ شعر ِ بالادی ره

گـَت تِرا و خُوردتِرا، شمه بلارم  

زن و مرد، پیر و جِون ِ بالادی، شمه بلارم 

با سپاس از خانم میترا چهاردهی (دختر آقای چهاردهی)

آقای محمدرضا چهاردهی فرزند مرحوم حاج مهدی – عکس:  عین اله آزموده مرداد ۱۳۸۷ بالاده (این عکس قبلا در سایت سادوا منتشر شده بود: چهره مردم بالاده / بخش چهارم )

authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاريخ : ۲۹ شهریور ۱۳۹۶
entry نظرات دیگران در مورد این مطلب
عادل قاسمی سمسکنده گفت

جناب آقای چهاردهی تشکر بابت شعر بسیار زیبایتان انشا الله که سالهای سال در کنار خانواده زنده باشید.

روزگارت بر مراد / روزهایت شاد شاد / آسمانت بی غبار
سهم چشمانت بهار / قلبت از هر غصه دور / بزم عشقت پر سرور
بخت و تقدیرت قشنگ / عمر شیرینت بلند / سرنوشتت تابناک
جسم و روحت پاک پاک