پرسش های سادوا برای بیان و برطرف کردن مشکلات منطقه دوسرشمار . گاهی با خود می اندیشیم که چرا روستاهای بالاده، پایین ده، تیله بن، قلعه، واوسر ( میرافضل و واوسرنو) که یک پیکره واحد بنام منطقه دوسرشمار را تشکیل می دهند با داشتن این همه موهبت طبیعی و خدادادی، تقدیم ۳۴ شهید و ده ها جانباز و آزاده و صدها رزمنده، داشتن مردمانی سختکوش و دلسوز و مدیرانی لایق که در سطح کلان کشور خدمت کرده و یا مشغول خدمتند و … از داشتن حداقل امکانات رفاهی، فرهنگی و اقتصادی محروم است و مردمانش کاری نمی کنند تا این وضعیت بهبود یابد.

شاید هر کدام از ما پاسخ های متفاوتی برای سوال هایی که در باره مشکلات عمومی منطقه و مشکلات هر یک از روستاهای دوسرشمار در ذهن مان ایجاد می شود، داشته باشیم که بدلیل آماده نبودن بسترهای انتقال پیام، متاسفانه تاکنون هرگز از نظرات یکدیگر و پیدا کردن راه حلی مناسب برخوردار نبودیم. اکنون سایت سادوا این امکان را فراهم آورده تا در باره موضوعات مشترک منطقه دوسرشمار و نیز هر کدام از روستاهای خود، همفکری کنیم و شاید همین اعلام نظرها، ما را به سوی همفکری و همگرایی بیشتر برای حل مشکلات روستاهایمان سوق دهد.

سایت سادوا بر این عقیده است که بسیاری از مشکلات بالاده در دیگر روستاها هم وجود دارد و اگر مشکلات مطرح نشوند هرگز راه حلی نیز برایش ارائه نخواهد شد. اگر چند پرسش فقط برای روستای بالاده مطرح می شود دلیل بر نادیده گرفتن مشکلات دیگر روستاهای دوسرشمار نمی باشد و از نظرات دوستان دیگر روستاها نیز با کمال میل استقبال کرده و بنا دارد تا مشکلات را در قالب پرسش هایی ارائه کند و پاسخ و راه حل آن را از خوانندگان فهیمش بخواهد.

لذا خواهشمند است با معرفی خود و پاسخ هر پرسش را با شماره همان پرسش و البته به ابصورت خلاصه برای ما بفرستید، و یا پرسش های جدیدی طرح کنید تا در همین پست مطلب منتشر شود.

۱ . چرا تاکنون یک طرح اقتصادی (حتی متوسط) در منطقه دوسرشمار با ۶ روستا و سه – چهار هزار نفر جمعیت احداث نگردیده است؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: این مورد شامل حال اکثر روستاهای منطقه چهاردانگه نیز هست. یکی اینکه مسولان استان مناطق اطراف چهاردانگه را یک منطقه ی کشاورزی با شیوه ی سنتی و با زمین های کوهستانی جهت پرورش حیوانات بصورت غیرصنعتی می دانسته و می دانند. و هر گونه سرمایه گذاری را در چنین مناطقی مقرون به صرفه ندانسته اند و الان حدود ۱۰سالی است که بعلت هجوم بی رویه جمعیت روستایی به شهر و ایجاد مشکلات زیاد، دولت هر از چند گاهی یک شوک بازدارنده برای منطقه ایجاد میکند و تا سالیان سال آسوده از درخواست مردم می شود. نمونه اش در مرکز بخش است که متاسفانه با نیمه تعطیلی معدن استخراج ذغال سنگ چند نمونه طرح اقتصادی در شهرک صنعتی کیاسر ایجاد کردند که بعد از مدتی کوتاه تعطیل و تخته شده است. و خدا نکند که سر نوشت کارخانه سیمان ترکام هم به این درد دچار شود. و منطقه ما هم مثل سایر روستای دیگر البته بسیار محرومتر است و برای آزاد کردن این منطقه از محرومیت، چند سال پیش پیشنهاد دهستان نمودن منطقه دو سرشمار داده شد ولی مورد اقبال قرار نگرفت. و اگر دهستان نرم آب به تصویب برسد، می توان امیدوار بود که منطقه دوسر شمار کمی متحول شود.

دیدگاه یک خواننده: نبود یک دستگاه قوی و اتحاد بین اعضاء منطقه و …

دیدگاه آقای ﺳﯿﺪ ﻓﺮﺯﺍﺩ ﻋﻤﺎﺩﯼ: این تنها مشکل منطقه ما نیست این مشکل کل مازندرانه .بخش چهاردانگه با وجود دارا بودن نمایندگان مجلس در این دوره و دوره های قبل، نتوانستیم بخوبی از این فرصت ها استفاده کنیم و دلایل دیگر آن جمعیت کم منطقه و راغب نبودن سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری و فصلی بودن ورود افراد ساکن و توریست به منطقه است.

۲ . دلیل مهاجرت ۹۰ درصدی مردم منطقه به روستاها و شهرهای دیگر چیست؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: عدم اشتغال و تامین مخارج زندگی روزانه از علل اصلی مهاجرت مردم به مناطق دیگر است.

دیدگاه یک خواننده: نبود امکانات موجود.

دیدگاه آقای ﺳﯿﺪ ﻓﺮﺯﺍﺩ ﻋﻤﺎﺩﯼ: نبود کار و منبع درآمد و سرد بودن هوا در اکثر ماه های سال و …

۳ . آیا مردم بومی منطقه حق دارند از امکانات عمومی کشور مثل همه شهرنشینان و روستاهای دیگر که از امکانات دولتی برخوردار هستند، بهره مند شوند؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: چرا نباید این حق را نداشته باشند. صد در صد مثل سایر مردم  دیگر، اهالی دوسرشمار در حد ظرفیت منطقه و عواملی انسانی حق بهره مندی از تمام امکانات رفاهی و بهداشتی و غیره رادارند.

دیدگاه یک خواننده: بله. همه حق دارند. اما تا ۶۰ درصد این نیاز ها برآورده بشود هم کافی است

۴ . چرا با اشتغال بکار فرزندان منطقه دوسرشمار در وزارتخانه ها و سازمان ها و ادارات مهم کشور و استان مازندران مثل استانداری، فرمانداری ها، ادارات دولتی و … نمی توان دولتمردان استانی را مجاب به پذیرش مشکلات منطقه کرد و هر بار توجیه شان این است که منطقه دوسرشمار مهاجر نشین بوده و جمعیتش کم است و تخصیص بودجه و امکانات امکان پذیر نیست؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: مسئولان مجاب و متقاعد می شوند که منطقه دارای مشکل است و باید بر طرف شود ولی بقول خودشان فاکتورهای دیگر، ایجاد امکانات را مهیا نمی سازد.

دیدگاه یک خواننده: نداشتن عرق ملی و وطنی ( بی تفاوتی )

۵ . آیا در تخصیص نیافتن بودجه و امکانات برای منطقه دوسرشمار، کم توجهی و کم کاری از نیروهای شاغل اداری ما می باشد یا توجیه دولتمردان درست است؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: در ادامه سوال بالا توجیه دولت مردان چنین است که ایجاد و اجرای هر طرح رفاهی و بهداشتی و اشتغالی منوط به حضور دایمی یا فصلی جمعیت می باشد که این مورد در استان همجوار (سمنان ) صادق نمی باشد چرا که در روستای ده صوفیان شهمیزاد با کمترین نفرات بیشترین امکانات وجود دارد.

دیدگاه یک خواننده: هر دو مورد در این مورد دخیل اند

۶ . شوراهای اسلامی روستاهای منطقه چگونه می توانند مشکلات ما را بگوش مسئولان رسانیده و برای برطرف کردن مشکلات از دولت کمک بگیرند؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: شوراها و نمایندگان روستاها روز و ماه و سالی نبوده که مشکلات مردم را بیان نکنند و به اطلاع مسئولان نرسانند در هر مراسم شهدا هر کس بهر طریقی زبان به بیان مشکلات منطقه داشته ولی هزار افسوس که به اندازه انگشتان دو دست گوش شنوا و درد آشنا نبود و اگر بود، فقط قول و وعده بود که از هزار تا  یکی هم  وفا نکره است.

دیدگاه یک خواننده: مدیر و شورا بایستی از علم و آگاهی و بصیرت لازم برخوردار باشند و مردم منطقه همه باید حمایت کنند و در ضمن بایستی نسبت به منطقه دلسوز باشند و …

۷ . چرا مرکز بهداشت بالاده علی رغم داشتن ساختمان مناسب و مستقل و داشتن افرادی در جایگاه مدیر در مرکز بهداشت استان و پیگیری های مکرر شورای اسلامی بالاده و دیگر دلسوزان منطقه، هنوز راه اندازی نشده است؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: این سوال کمی تخصصی اهالی محترم بالاده است ولی یک اتاق و دفتر کار یک اپراتور مخابرات در سابق، نمی تواند مرکز بهداشت منطقه قرار بگیرد اگر چه شاید بتواند کمی از مشکلات محل را برطرف کند ولی کافی برای منطقه نیست. این همت و اراده جمعی بالاده ستودنی است اگر آقایان استان حداقل مشکل بهداشتی یک روستا را کم کنند خیلی خوب است.

دیدگاه یک خواننده: باز هم بر میگردد به جواب ۴ یعنی نداشتن عرق ملی و وطنی ( بی تفاوتی )

۸ . چرا منطقه دوسرشمار که با ۲۸ سال سابقه در برگزاری یادواره شهدا، پیشروترین در ایران می باشد، هنوز نتوانسته از برکت وجود ۳۴ شهید، بهره ای برای رفاه مردم و از جمله خانواده های محترم شهدا که از ساکنان همین منطقه هستند، ببرد؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: برادر عزیز شما نخواه که جواب گویم این از آن سوال هایی است که موجب تنش خواهد شد ولی کمی یواشکی به عنوان گوشگلی می گویم که بعضی از آقایان ندانسته و یا خدای نکرده نخواستند که از نام و خون شهدا عزیز در جهت بهبود فرهنگی و افتصادی و رفاهی و تربیتی و بهداشتی مردم محروم استفاده شود و شاید این نوع کار را هزینه کردن شهدا و خون شهدا  برای متاع مادی دنیا تصور می نمودند و الحمدلله خیلی زود متوجه اشتباه شدند و در صدد جبران هستند.

دیدگاه یک خواننده: بگذارید این جواب را هم اینگونه بیان کنم اینقدر به مسئولان تکیه نکنید ( جواب بهتری برایش می توان تعریف کرد اما جایش اینجا نیست به خاطر منطقه. می ترسم برای منطقه تان بد بشود )

۹ . آیا این عقیده ی بعضی از بزرگان تاثیرگذار منطقه که معتقدند نباید از خون شهدا استفاده ابزاری حتی برای حل مشکلات مردم منطقه کرد، درست است؟ در حالیکه روستاهایی با حتی یک یا دو شهید امکاناتی را برای مردم خود از دولت گرفته اند.

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: اصلا درست نیست و حقیقتا اینجانب این سوال را نخوانده بودم و از بالا شروع به جواب می کردم و جواب را در سوال بالا داده و می گویم اتفاقا ما باید استفاده ی ابزاری از بهترین چیزها برای ایجاد جامعه سالم و بدور از هر گونه فقر و فاقه بنماییم باید از وجود کعبه و بقعه های مبارک امامان، بهترین استفاده را برای سلامت جامعه از هر گونه رذایل ها  بنماییم و اگر چنین نکنیم به اهداف اسلام و قرآن در جهت امدادرسانی به مردم عمل نکردیم.

دیدگاه یک خواننده: فکر کنم آنها راهشان را بلدند و سر نخ را توی دست شان دارند.

۱۰ . چگونه می توان یک مجتمع چند منظوره برای برگزاری مراسم فرهنگی و از جمله یادواره شهدا که هر ساله انرژی و سرمایه مادی زیادی را بخود اختصاص می دهد، در منطقه دوسرشمار تاسیس کرد؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: پیشنهادی در سال ۱۳۸۵ داده شد ولی متاسفانه با مخالفت بعضی از دوستان بالاده و واوسر مواجه گردد.

دیدگاه یک خواننده: تشکیل یک گروه کارآمد بین منطقه.

۱۱ . چگونه می توان با کمک و یاری مردم و نخبگان و تحصیلکرده های بالاده، کتابخانه و یا مجتمع فرهنگی ایجاد کرد تا محلی برای همفکری و اندیشدن در باره موضوعات فرهنگی روستا و نیز اجرای مراسم فرهنگی باشد؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: اگرچه اختصاصی است ولی، فقط با چند نشست و همفکری و هم اندیشی می توان این مورد را تقربیا حل کرد .

دیدگاه یک خواننده: ایجاد انگیزه و تشویق ( به نظرم این موضوع مهمی هست) راهکارش هم باید بصورت تخصصی بررسی بشود.

۱۲ . چرا جاده های ما همه ساله و آن هم قبل از یادواره شهدا و بخاطر حضور مسئولان استانی، با گریدر صاف می شود و بصورت اصولی زیرسازی نمی شود تا رفت و آمد مردم آسانتر شود؟ در حالیکه قرار بود تا پایان امسال و با ۶۰۰ میلیون بودجه جاده ایلال به بالاده آسفالت شود! ( لینک خبر مربوطه)

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: قرار بود، ولی نمی شود باید از آنان که می دانند پرسید که چرا این همه تعلل و کم کاری؟ اگر زیاد هم بپرسی می پرسند

۱۳ . آیا اماکن احداث بانک و یا مرکز آی تی روستایی و اینترنت در منطقه وجود دارد تا مردم برای پرداخت قبوض خود و با تحمل دشواری های زیاد به شهر کیاسر نروند؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: اصلاً وجود ندارد باید بخش خصوصی وارد کار شود و آنهم با این تعداد جمعیت مقرون به صرفه نخواهد شد.

۱۴ . آیا می توان کارگاه های خانگی و صنایع دستی فراموش شده مثل گلیم بافی، چوقابافی، سفره بافی، چوب تراشی و … را دوباره راه اندازی کرد؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: بله بسیار عالی و خوب می توان دوباره راه اندازی کرد چه جور را دیگر نخواستی؟

۱۵ . چگونه می توان صندوق قرض الحسنه ای در بالاده و یا هر یک از روستاهای منطقه راه اندازی کرد تا در موقع بروز مشکلات، یاریگر مردم باشد؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: این نوع صندوق های قرض دهی هم اکنون در روستاهای قلعه و پایین ده و واوسر و تیله بن در حدود ۱۰سال برقرار است و هر ماه جلسه ی مستمر دارند و کمی از مشکلات مادی اعضا بر طرف می گردد. و در روستای بالاده را خبر ندارم ولی بنظر اینجانب این نوع قرض الحسنه ها هر ماهی (برج)، ماهی به اعضا می دهند ولی راه ماهیگیری را به اعضا نمی آموزند و قبلا نظر داده بودم که می توانیم با همین پول های اندک یک مجتمع تولیدی و … در منطقه ایجاد کنیم یا حتی در شهر یک مکان هم جهت فروش کالا تهیه کنیم. می توانیم چند شغل ایجاد کرده و چندین نفر را تغذیه نماییم ولی نشد و تنها چیزی که از قرض الحسنه یا صندوق های محلی فهمیده ام اینکه شیوه ی راحت ترین راه قرض آموزی را یاد می دهد. و البته خیلی هم کار ساز بوده و خواهد بود. انشاءالله

دیدگاه ﺳﯿﺪ آقای ﻓﺮﺯﺍﺩ ﻋﻤﺎﺩﯼ: این طرح در بعضی از روستاهای دودانگه و چهاردانگه اجرا می شود و طرح بسیار خوبی است که در مواقع ضروری به مردم منطقه کمک می کند.

۱۶ . چگونه می توان صندوق حمایت تحصیلی برای پشتیبانی مالی از دانش آموزان و فرزندان کم بضاعت منطقه دوسرشمار ( که در جاهای دیگر ساکن هستند) ایجاد کرد؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: با دعوت از متمکنین و افراد با بضاعت در یک جلسه و بیان این مشکل در قالب گفتار پسندیده و با استناد به آیات و روایات و سخنان بزرگان و دانشمندان می توان بسیاری از این دست مشکلات را حل کرد.

۱۷ . چگونه می توان نخبگان بالاده و یا منطقه دوسرشمار را در قالب همایشی بزرگ گردآوری کرده و برای بیان مشکلات و رفع آن کمک گرفت؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: فقط با فراخوانی و مایوس نشدن از تعداد اندک افراد و تکرار یک خواسته در شکل ها و راهکاری متفاوت، می توان جمعی از نخبگان و صاحبان علم و اندیشه و سرمایه را گرد هم جمع نمود.

دیدگاه یک هم ولایتی: بنده یکی از موارد بند ۱۷ هستم اما به علت بعضی از اتفاقات و نظرات خصوصا” کم لطفی عزیزان بالادهی و هم منطقه ای و رفتار و خلایق هم ولایتی مان دیگر دوست ندارم به آن منطقه پای بگذارم چون مطمئن هستم هیچ وقت این محل (بالاده ) اصلاح نخواهد شد.

۱۸ . راه اندازی و کارکرد سایت های منطقه دوسرشمار (سادوای بالاده، چهل چنته دوسرشمار، تلسی قلعه، پیراسیوی پایین ده، واوسر و میرافضل ) را چگونه ارزیابی می کنید؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: خوب هستند ولی بنظر اینجانب تا مراحل بعدی، خیلی خوب، عالی  و بسیار عالی، فاصله زیادی داریم خیلی از راه ها را آمدیم ولی راه بسیار زیادی مانده است. باید همه به یک هدف چندگانه توجه کنیم و کار را ادامه بدهیم خواه پذیرا باشند و نظر دهند و یا نظر ندهند. و از تمام افرادی با این سایت ها همکاری دارند در یک فرصت مناسب دعوت به همکاری بیشتر نماییم   .

۱۹ . آیا این سایت ها می توانند برای همگرایی بیشتر مردم منطقه موثر باشند؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: بله. اگر بتوانیم همدیگر را خیلی خوب برای مردم ببینیم، موفق خواهیم شد

۲۰ . چه راه حلی برای جمع آوری و حمل بهداشتی زباله های خانگی روستا دارید؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: هر روستا یک نفر را بعنوان کارگر روز مزد انتخاب نماید تا زباله ها را در یک مکان بصورت هفته ای جمع آوری کند و از آنجا با وسایل کرایه ای به محل انباشت زباله در “گوی چاله” تخلیه نماییم و هزینه های جمع آوری زباله از هر خانوار جمع آوری شود. ۲-  هر روستا یک نقطه ای را مشخص کند حدود ۲۰ تا ۳۰ متر مربع دور آن را حصار توری بکشد (در مسیر جاده) تا بعضی از اشخاص محترم !! زباله را در کنار جاده ها نریزند و در این مکانها بریزند تا مسیر جادها را آلوده نسازند و زباله ی این محوطه هر چند روز توسط یک کارگر از هر روستا در صورت تفکیک در بخش های (فلز، پلاستیک، کاغذ، شیشه ، و  ….) انجام شود و بقیه زباله ها معدوم و در فرصت مناسب آب و هوایی آتش زده شود. ۳- با خرید کیسه های زباله از هزینه سرانه محل به تمام خانوارها اجبار و تفکیک زباله ها آموزش داده شود و آن قسمت قابل بازیافت با مدیریت شورا و نماینده محل بفروش رسانده شود. و اینجانب در حال حاضر در روستای تیله بن چندین حلب از شیشه و چند کیسه پلاستیک و به مقدار بسیار زیاد قوطی حلبی دارم که هر ساله به فروش می رسانم و موارد دیگر را در هوای مه آلوده و نمناکی در گوشه ای مخصوص می سوزانم.

دیدگاه یک هم ولایتی: بنده با جواب سوال ۲۰ شما موافقم، بنده با چند تن از دوستان دیگر قصد همین کار را داشتیم اما (بخاطر) بی لیاقتی بعضی از دوستان عزیز نتوانستیم این طرح را انجام دهیم.

۲۱ . چگونه می توان به زنده شدن دوباره ورزش های گروهی مثل فوتبال، والیبال، فوتسال که روزگاری در منطقه بسیار رونق داشت، کمک کرد؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: جدی گرفتن ورزش در حد توانایی و ظرفیت فردی در منطقه عامل مهم زنده کردن آن است. و در یاداشتی که برای مراسم شهدا نوشتم، گفتم که می توانیم با ایجاد حداقل یک مکان مناسب با تشکیلات، ورزش را دوباره زنده کرد و این امر در توان انجمن فرهنگی هر روستا می باشد.

۲۲ . چرا فرهنگ کوهنوردی و طبیعت گردی هنوز در بین مردم منطقه نهادینه نشده است و قدر این طبیعت بکر و خدادادی را نمی دانیم؟ در حالیکه هر هفته کوهنوردان زیادی از راه های دور به قله شاهدز و کوه چهارنو صعود می کنند؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: نداشتن تشکیلات منسجم بومی و عدم اقدامات عملی حفظ و حراست از محیط و نشناختن قدر محیط بکر و طبیعی و شاید مقرون به صرفه نبودن کارهای گروهی کوهنوردی  و…

۲۳ . وضعیت فرهنگی منطقه دوسرشمار را چگونه ارزیابی می کنید؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: رشدی بسیار ضعیف به بالا و افتی بسیار قوی به پایین. و اگر واقعیت را بگویم در چند مورد مثل ماه محرم و ماه رمضان اگر کار جمعی و فرهنگی و اجتماعی انجام می شود به اصل و پایه چندان اهمیت داده نمی شود و فقط به جنبه ظاهری و تجملی توجه می شود که قابل تقدیر است ولی در دراز مدت بسیار خطرناک است و زودگذر و کم اثر.

۲۴ . آیا طرح این پرسش ها و پاسخ های دریافتی و جمع بندی و انتشار آنها می تواند ما را در رسیدن به راه حل های علمی و عملی کمک کند؟

دیدگاه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی: تا حدودی افکار عمومی را تنویر می سازد ولی در عمل  و اجرا به علت نداشتن یک متولی و متصدی فراگیر، در ذهن ها باقی خواهد ماند.

………………………………………………………………………

۲۵ . سوال رسیده از یک هم ولایتی: چرا تحصیل کرده های روستای بالاده از این روستا فراری هستند؟

………………………………………………………………………

پاسخ های شما خوانندگان گرامی، در پایان هر روز و در زیر پرسش مربوطه نمایش داده خواهد شد. منتظر اعلام نظر شما هستیم.

authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاريخ : ۱۳ دی ۱۳۹۰
entry نظرات دیگران در مورد این مطلب

جناب آقای آزموده سلام.
در عین اینکه سوال های بسیار روان مطرح فرمودید جواب های بسیار سختی دارد و برای تک تک سوال های شما و صدها سوال دیگر از عقب افتادگی منطقه جواب هایی وجود دارد. فقط ترس آن داریم که بیان حقایق، موجب تفرقه و دوگانگی گردد و قاصر و مقصر معلوم شود که این عمل پسندیده ای نخواهد بود زیرا بسیاری از عقب افتادگی های منطقه از ماست که بر ماست!
لذا برای سوال های شما جواب های ساده و کوتاه خواهم گفت. حدود ۲۰ سال است که با فریادها و نوشته ها و نداشته های خودمان گوشی پیدا نکردیم که مشکلات منطقه را درک کند و در صدد رفع آن برآید.

جناب آقای آزموده باسلام
از آنجایی که ما می دانیم هدف ما از ایجاد سایت های منطقه دوسرشمار بازگو کردن حقایق به اهالی منطقه دوسرشمار می باشد و از آنجایی که بنده نسبت به شما ارادت ویژه ای دارم سوالی از شما دارم
۱- آیاواقعآ کل صحبت های جناب آقای ساداتی را بدون سانسور در این پست قرار داده اید؟
۲- مگر بالاده جزیی از منطقه دو سرشمار نیست؟ چرا اصرار دارید در پست هایی که می دهید، بگویید بالاده و منطقه دوسرشمار؟
پاینده باد منطقه دوسرشمار.
………………………………….
سادوا : سلام جناب نظری عزیز
بنده هم به شما ارادت ویژه ای دارم. لذا پاسخ های شما را اینگونه می دهم که :
۱ – کل صحبت های آقای ساداتی که مربوط به پرسش ها و منطقه دوسرشمار بوده، بدون سانسور در این پست قرار داده شد و مقدار کمی که آمار و مثال و غیر مرتبط با منطقه بوده، بخاطر طولانی بودن پاسخ ها حذف گردیده است. ( اصل پاسخها نزد اینجانب محفوظ است).
۲٫ سایت سادوا متعلق به انجمن فرهنگی سادوای بالاده است و گاهی مشکل خاصی در بالاده وجود دارد و ما ناگزیریم برای اینکه شاید این مشکل یا مطلب برای دوستان دوسرشماری هم وجود داشته باشد، نام بالاده را جداگانه بیاوریم.
امیدوارم شما نیز پاسخ پرسش ها را برای ما ارسال کنید.

سلام. من یک مطلبی را خطاب به برادر گرامی جناب آقای سید عقیل ساداتی تیله بنی می خواهم بگویم. اولا چه کسی گفته که “خواست مردم” این بوده که منطقه دو سرشمار به استان دیگر ملحق شود؟ آیا شما مدرکی یا آماری یا چیزی دارید که نشان دهد مردم چنین می خواستند؟ اگر مدرکی ندارید لطفا به جای مردم صحبت نکنید! ثانیا در بالا شما اشاره کردید که “بعضی ها مانع از پیوستن این چند روستا به استانی دیگر شدند”. من (نه مردم) به آن بعضی ها افتخار می کنم که نگذاشتند اسم استانی دیگر بر منطقه باشد. مازندرانی بودن افتخاری هست که نصیب هر کسی نشده است!! سخت است بخاطر مقداری امکانات این افتخار از ما سلب شود (نظر اینجانب نه مردم). شما می توانید مساله ملحق شدن به استان دیگر را در همین سایت سادوا به رای بگذارید و خواهید دید که ۹۰ درصد مخالف خواهند بود! امتحانش ضرر ندارد. با تشکر / سید علی ساداتی
…………………………………
سادوا: سلام جناب آقای سیدعلی ساداتی. همانگونه که می دانید در دهه ۶۰ جمعی از اهالی دوسرشمار تلاش کردند تا بخاطر بی مهری ادارات استان مازندران به خواسته های اولیه اجتماعی و عمرانی آنها، منطقه را به استان سمنان ملحق کنند. آن روزگار، ما نه آب داشتیم نه برق و نه جاده درست و حسابی. هر چند آن روزگار ارتباطات مثل امروز نبوده تا مردم بیشتری از این پیشنهاد مطلع گردند ولی آنها نیز در کارشان موفق نشدند. امروز هم عده ای و حتی بخش پشت کوه ( روستای اراء و روستاهای اطرافش ) هم چنان تقاضای پیوستن این منطقه به استان سمنان را دارند تا از امکانات فراوان این استان در رسیدگی به روستاهایشان بهره مند شوند. متاسفانه پس از سی سال، ما هنوز هم از امکانات اولیه زندگی در این منطقه محروم مثل جاده مناسب، بهداشت، زیرساخت های ابتدایی اقتصادی، کشاورزی، دامپروری، کارگاه های تولیدی و … محروم هستیم و صحبت های دلسوزانه آقای سیدعقیل ساداتی تیله بنی هنوز هم طرفدارانی دارد. خودتان بهتر می دانید که در سی سال گذشته چه تعداد از مسئولان ادارات استان و در چند مرتبه به منطقه آمدند و قول دادند و به قولشان وفا نکردند. اگر بنا باشد از امکانات مازندران غنی و ثروتمند برای روستاهای دوسرشمار فقط افتخار مازندرانی بودنش باقی بماند، پس باید نسبت به اینگونه گفت و گوها و تقاضاها، حساسیت و تامل بیشتری نشان بدهیم و برای حل مشکلاتمان تلاش کنیم و مدیران ادارات ساری همت بیشتری بخرج بدهند تا خدای نکرده فردا روزی مردم بصورت فراگیر این تقاضا را مطرح نکنند. متاسفانه ادارات استان مازندران از دادن حداقل امکانات هم طفره می روند. به عنوان مثال بنده در طی سه چهار سال گذشته در رابطه با دریافت امکانات فرهنگی مثل کتاب و تاسیس کتابخانه و حفظ بهداشت محیط زیست روستا و دیگر موارد مشابه به اداره کل های استان مراجعه کردم فکر می کنید چه جواب هایی بمن دادند؟ در حالیکه بنده از ادارات و سازمان های استان تهران امکانات فرهنگی به مراتب بیشتری برای روستایم دریافت کردم. حال شما خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

به نظر بنده مهم نیست که ما از نظر سیاسی در کدام استان قرار بگیریم بلکه مهم این است که از حداقل امکانات که حق مردم شریف منطقه ی دوسرشمار است برخوردار باشیم و سعی ما هم در این جهت خواهد بود.
حال اگر این موضوع از طریق الحاق به استان سمنان میسر باشد، از این موضوع نیز استقبال خواهیم کرد و این مسئله هم هیچ ارتباطی با افتخار ما به مازندران ندارد. اگر ما به مازندران و به مازندرانی بودن افتخار می کنیم، مسئولین این استان نیز باید به ما افتخار کنند! و برای رفع محرومیت منطقه تلاش کنند.

سیدعقیل ساداتی تیله بنی گفت

سلام به آقای سید علی ساداتی بالادهی یا تیله بنی. از انتقاد و ارائه نظر تان بسیار خرسندم،- حرف شما مورد قبول است که هیچ کس حق ندارد بجای مردم صبحت کند ولی متاسفم. اولاً اینجانب، «برای مردم» صبحت کردم نه «بجای مردم». ثانیاً چندین استشهاد از مردم مبنی بر الحاق این چند روستا به استان سمنان در اختیار دارم که مربوط به دهه ۶۰ از روستای واوسر تا روستای آغوزگله می باشد که در آن زمان تمام شوراها و معتمدین و مردم عادی با اطلاع مهر و امضا نمودند. ثالثاً پرونده ای در همین مورد در وزارت کشور در دهه ۶۰ ایجاد کردیم و الخ و رابعاً شما چرا خودتان «بجای مردم» صبحت می فرمایید؟ آیا می دانید یک روزی کل استان امروزی سمنان جزء مازندران بوده است؟ باید مردم سمنان الان چی بگویند؟ آیا آنها از ایران جدا شدند؟ شما به فقط به سرسبز بودن مازندران و شاید منافع خود و دیگران حساسیت دارید. که نکند خللی ایجاد شود مطمئن باشد چنین نمی شد. آیا می دانستی که تا سال ۷۲ و۷۳ کل منطقه دوسرشمار از نظر حوزه قضایی مربوط به استان سمنان بوده است؟ آیا می دانید که آوردن برق از مسیر برق روستای اراء به منطقه فقط بخاطر خاموش کردن اعتراضات و خواست مردم بوده و آنان با این کار خواستند خط مرز دو استان رادر پوشش (به اصطلاح)امکاناتی خود بگیرند. برادر محترم باید افتخار کرد که منطقه مشکل نداشته باشد نه اینکه اسم خوب داشته باشد؟ و مردم به آن افتخار کنند و شما واقعاً از درد و رنج مردم در تمام طول سال یا بی خبرید و یا منطقه را با همین وضع برای خودتان دوست دارید. برادر محترم کمی فکر کن ببین چقدر مردم استان سمنان از شهمیزاد و … در مازندران زندگی خوبی دارند. آیا کسی جلوی آنان را می گیرد که به محل خودشان بروند؟ شما و امثال شما در همان زمان هم فکر می کردید با الحاق شدن به استان دیگر حتماً باید در همان استان زندگی کنیم و دست از زندگی خود برداریم! جالب است یکی از آقایان می گفت که ما نمی توانیم زبان سمنانی را یاد بگیریم! و نمی خواهیم برویم!! شما منطق مخالفت را ببینید که چگونه بود و هست؟ باید امکانات را برای مردم و منطقه خواست نه برای خود، حال این امکانات از هر کجای ایران اسلامی باشد، افتخار است، وقتی سطح نگرش به افتخارات به موضاعات فرق می کند دیگر چه باید گفت؟ « باید چشمها را شست جوری دیگری دید ». اگر مردم را ببینیم آن موقع دیدن « خود» ارزشمند است. برادر ارجنمد! – خدا می داند که فقط نامت برایم آشنااست و نمی دانم چه کسی هستی – تمام هم و غم اینست که مردم و منطقه برای کوچکترین بیماری مثل یک فشار خون ساده جان ندهند- در راه زمستانی نمیرند – با قطع برق غیر از تاریکی متضرر نشوند و هزاران درد دیگر را نداشته باشند و در پایان از فکرتان کمی (زیاد) خوشم آمد چونکه خیال میکنی همین جوری بودن دفاع از مردم و منطقه است. باز هم هر دوی مان در یک جا مشترک هستیم و آن دفاع از «مردم و منطقه و بر طرف شدن مشکلات مردم». دلیلش اینکه به جواب کل سوال ها یک جورهایی اعتقاد داشتی فقظ به … بشتر در ارتباط باشیم و حتماً می گویی استشهاد کو؟ وانشاءالله آن استشهاد عمومی را برای روشن شدن موضوع در همین تارنگار قرار می دهیم. نه برای دنبال گیری موضوع فقط برای آگاه شدن. و در پایان می گویم آلان هم در فکر آن نیستیم که منطقه جدا شود فقط می خواهیم موانع و مشکلات را بدانیم و رفع مشکل کنیم و شکر خداوند را می نماییم که اگر منطقه ی ما و مردم ما از این مشکلات به درآیند -از هر استانی باشد – موجب خرسندی است . خدا حافظتان بادا.

دوست عزیز جناب آقا سیدعلی ساداتی . آیا بهتر نبود به جای اینکه افتخار کنی مازندرانی هستی افتخار می کردی ایرانی هستی مگر چه فرقی می کرد که منطقه دوسرشمار زیر نظر کدام استان باشد؟ اصلاً با واژه منطقه دوسرشمار موافق هستید و اگر نیستید دوست دارید منطقه به چه نامی باشد؟ اگر هم در مورد منطقه دوسرشمار هم سند و مدرکی می خواهید لطفاً از پدران و ریش سفیدان در این مورد صحبت کنید و یا اگر شده سری به فرهنگنامه دهخدا بزنید شاید به نتیجه ای رسیده اید.

سلام. همت مضاعف و کار مضاعف باید مردم منطقه داشته باشند. کار نشد نداره ، کار نشد نداره. اگه مردم بالاده نخوان کار پیش نمیره. پس کمی نسبت به منطقه تون غیرت نشون بدید. منم هستم

………………………………
سادوا: جناب SHBHM . خوشحالیم که برای پیشبرد کارهای بالاده شما هم هستید پس نام و مشخصات تان و شماره همراه تان را برایمان بفرستید تا گوشه ای از کار بالاده را هم به شما بسپاریم. منتظر همت مضاعف شما هستیم. ایمیل سادوا : sadva86@gmail.com
مشخصات شما نزد ما محفوظ خواهد بود.

ﺳﯿﺪ ﻓﺮﺯﺍﺩ ﻋﻤﺎﺩﯼ گفت

با سلام به نظر من فرقی نمی کند جز کدام استان باشیم در حال حاضر اکثر روستاهای سمنان که فاصله زیادی با منطقه ما ندارند از جاده آسفالته و امکانات بیشتری بهرمند هستند ما نباید فقط از مازندرانی بودن افتخارش نصیب ما شود. متاسفانه یکی از مشکلاتی که چندین سال هست موجب عدم پیشرفت منطقه شده سطحی نگری و محدودنگری است و ما با وجود داشتن افراد زیادی در پست های سیاسی مهم هنوز با مشکلات زیادی مواجه هستیم.
…………………………………..
سادوا: جناب عمادی عزیز٫ ۲۵ تا پرسش مطرح کرده ایم و اینکه تابع کدام استان باشیم در پرسش های سادوا نبوده ولی از اعلام نظر همه عزیزان سپاسگزاریم و منتظر پاسخ های شما و سایر خوانندگان در باره پرسش ها هستیم.

با سلام خدمت بزرگوار و سرور عزیزمان آقای سیدعلی ساداتی
اگر به کمی نه چندان دور و به گذشته خود نگاه کنیم، کمکهای مردمی و عزیزان بزرگوار که در این ناحیه زندگی می کردند پی می بریم که هیچ گونه آخر و عاقبت خیری برای بانی، عزیزان زحمت کش و حتی مسئولی که کمک به منطقه کرده وجود ندارد. چرا باید مهندس قربانی محل اقامت شان در تیله بن باشد پدر و مادر مرحوم شان اهل بالاده؟ چرا عزیزمان مهندس محمدعلی کاردگر مجبور به ساخت ملک در روستای دیگری گردیده؟ امثال این بزرگواران زیاد هستند. چرا تحصیل کرده های روستای بالاده از این روستا فراری هستند؟ (لطفا” جواب دهید). بنده با جواب سوال ۲۰ شما موافقم، بنده با چند تن از دوستان دیگر قصد همین کار را داشتیم اما بی لیاقتی بعضی از دوستان عزیز نتوانستیم این طرح را انجام دهیم. جای تاسف است که حمام، جاده،آب، تلفن، برق این منطقه به راحتی به دست آمد ولی قدر آنهایی که این زحمات را کشیدند نمی دانیم و به فراموشی سپردیم.
بنده یکی از موارد بند ۱۷ هستم اما به علت بعضی از اتفاقات و نظرات خصوصا” کم لطفی عزیزان بالادهی و هم منطقه ای و رفتار و خلایق هم ولایتی مان دیگر دوست ندارم به آن منطقه پای بگذارم چون مطمئن هستم هیچ وقت این محل (بالاده) اصلاح نخواهد شد.
انشاالله روزی این منطقه اصلاح شود.
………………………………..
ساوا: جناب همولایتی عزیز سلام. اگر همه ما دستانمان را به هم بدهیم و افق های آینده را برای خود ترسیم بکنیم، می توانیم کارهایی را انجام بدهیم. خیلی از دوستان فعال در عرصه فرهنگی هم در بالاده خانه ای ندارند ولی باز هم زحمت می کشند و به آینده امید دارند. شاید بخاطر نداشتن تشکیلات و نهاد فرهنگی منسجم و فراگیر، تاکنون نتوانستیم آنگونه که شایسته است قدر زحمتکشان بالاده و منطقه دوسرشمار از جمله مهندس قربانی برای آب، مهندس نوراله دهبندی برای برق، مهندس اصغری برای منابع طبیعی و دیگر عزیزان را بدانیم. ولی مردم ما با هر ذکر خیری که برای نعمت آب و برق و … می کنند برای اموات بانیان آن کار خیر هم خدابیامرزی می گویند.

سلام آقای ﺳﯿﺪ ﻓﺮﺯﺍﺩ ﻋﻤﺎﺩﯼ. من شماها را نمی شناسم ولی نباید منطقه خوش آب و هوایتان را به خاطر منافع مالی بفروشید. جواب سوال های سادوا را خیلی ساده بیان میکنم :
جواب ۱ : نبود یک دستگاه قوی و اتحاد بین اعضاء منطقه و …
جواب ۲ : نبود امکانات موجود
جواب ۳ : بله همه حق دارند اما تا ۶۰ درصد این نیاز ها برآورده بشود هم کافی است
جواب ۴ : نداشتن عرق ملی و وطنی ( بی تفاوتی )
جواب ۵ : هر دو مورد در این مورد دخیل اند
جواب ۶ : مدیر و شورا بایستی از علم و آگاهی و بصیرت لازم برخوردار باشند و مردم منطقه همه باید حمایت کنند و در ضمن بایستی نسبت به منطقه دلسوز باشند و …
جواب ۷ : باز هم بر میگردد به جواب ۴ یعنی نداشتن عرق ملی و وطنی ( بی تفاوتی )
جواب ۸ : بگذارید این جواب را هم اینگونه بیان کنم اینقدر به مسئولان تکیه نکنید ( جواب بهتری برایش می توان تعریف کرد اما جایش اینجا نیست به خاطر منطقه. می ترسم برای منطقه تان بد بشود )
جواب ۹ : فکر کنم آنها راهشان را بلدند و سر نخ را توی دست شان دارند
جواب ۱۰ : تشکیل یک گروه کارآمد بین منطقه
جواب ۱۱ : ایجاد انگیزه و تشویق ( به نظرم این موضوع مهمی هست) راهکارش هم باید بصورت تخصصی بررسی بشود.
ادامه دارد …

آقا سیدعلی ساداتی نمی دانم متولد چه سالی هستید و فرزند چه کسی هستی. درست است ما و شما در شهر و روستاهای مازندران که دارای همه امکانات رفاهی زیادی هستند زندگی می کنیم. پس ما دلمان برای خود نباید بسوزد بلکه برای منطقه عزیزمان بسوزد که با وجود داشتن ۳۴ شهید از هیچگونه امکانات رفاهی اعم از درمانگاه، مدرسه راهنمایی و… برخوردار نیستیم. من خودم متولد دهه ۶۰ هستم ولی بیشتر نگران متولدین دهه ۷۰ و ۸۰ هستم. زیرابه خاطراینکه فاقد امکانات هستیم دیگر جوانان حتی در تابستان هم پا به منطقه دوسرشمار نمی گذارند. حالا خود قضاوت کنید

با سلام. نمیدانم چرا آقای احمد نظری فقط به دنبال رگ و ریشه مردم عزیز خصوصاً منتقدین بعضی از مطالب می گردد؟ چه فرقی می کند که آقای ساداتی فرزند کیست و چند ساله است! از پیگیری شما در مطلب گردآوری عکسهای قدیمی معلوم است که علاقه خاصی به بعضی از افراد خاص ! دارید! متولدین دهه ۷۰و ۸۰ چه امکاناتی می خواهند در منطقه که چون نیست نمی آیند؟ دنبال باغ وحش هستند؟ یا فضای سبز؟ و یا …؟ یا شاید نبودن درمانگاه دلیلی شده که آنها بی انگیزه شوند؟
در ضمن ما چه بخواهیم و چه نخواهیم ایرانی هستیم، اگر سمنان چشمش دنبال منطقه ما بود به خاطر یغمای جنگلها و انجام طرح های توریستی بوده که دیگر جائی برای مردم منطقه باقی نمی گذاشت، مثل عباس آباد که بهشهری ها باید برای ورود به مناطق زیبای خود ورودیه پرداخت نمایند.
من به موقع به ۲۵ سوال شما نظرهای شخصی خود را خواهم فرستاد. با تشکر فراوان
…………………
سادوا: سلام بر آسمان. ما منتظر پاسخ های شما هستیم. هر چه زودتر بهتر!

سلام برادر و سلام همه برادران و خواهران هم ولایتی
طرح این موضوع از ابتکارات خوب عمو عین اله است که کاش مسئولان منطقه ما هم بخوانند.
مهاجرت مردم منطقه با وجود آن همه زمینه ها از دردهایی است که گویا درمان ندارد.
به یاد شعری افتادم که می گوید:
خدا آن ملتی را سروری داد
که اقبالش به دست خویش بنوشت
به آن ملت سر و کاری ندارد
که دهقانش برای دیگری کشت
شاید کاری کردیم که غضب منطقه ما را از گهواره کودکی دور کرد.
……………………………………
سادوا: سلام بر عمو امیر عزیز
حالا ما مهاجران باید کاری بکنیم تا غضب منطقه فروکش کند و ما دوباره به سرزمین آیاء و اجدادی مان برگردیم

ﺳﯿﺪ ﻓﺮﺯﺍﺩ ﻋﻤﺎﺩﯼ گفت

با سلام:
در مورد سوال ۱ : این تنها مشکل منطقه ما نیست این مشکل کل مازندرانه بخش چهاردانگه با وجود دارا بودن نمایندگان مجلس در این دوره و دوره های قبل نتوانستیم بخوبی از این فرصت ها استفاده کنیم و دلایل دیگر ان جمعیت کم منطقه و راغب نبودن سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری و فصلی بودن ورود افراد ساکن و توریست به منطقه است
در مورد سوال ۲ : نبود کار و منبع درآمد و سرد بودن هوا در اکثر ماه های سال و …

ﺳﯿﺪ ﻓﺮﺯﺍﺩ ﻋﻤﺎﺩﯼ گفت

در مورد سوال ۱۵ : این طرح در بعضی از روستاهای دودانگه و چهاردانگه اجرا می شود و طرح بسیار خوبی است که در مواقع ضروری به مردم منطقه کمک می کند.

جناب آقای آزموده
شاید این آخرین بار باشد که در این پست نظر می دهم. نمی دانم منظور سرکار خانم آسمان از اینکه من طرفدار آدم خاص هستم یعنی چه و یا اینکه جواب منتقدین را می دهم یعنی چه؟ حتمأ خانم آسمان جواب مرا بدهد.
خواستم جواب کل ۲۵ پرسش شما را در یک کلمه بدهم وآن کلمه (اتحاد و همدلی) است که متأسفانه مااهالی منطقه دوسرشمار آن اتحاد لازم را نداریم و تا زمانی که اتحاد نداشته باشیم هیچ کاری به سرانجام نمی رسد.
………………………………
جناب نظری سلام. آقا یا خانم آسمان هم دیدگاهش را بیان کرده و من هم با شما هم عقیده ام که « اتحاد و همدلی » شرط لازم برای به سرانجام رساندن کارهایی است که هنوز شروع نکرده ایم و فعلاً فقط مسئله را طرح کردیم و تا حلش، زمان زیادی شاید ده ها سال دیگر این نسل و نسل آینده باید خون جگر بخورد تا شاید « دستی از غیب برون آید و کاری بکند». ما هم از آسمان تقاضا داریم تا جواب های قانع کننده تری به هم بدهیم تا « اتحاد و همدلی » ما بیشتر شود. شما هم همچنان ما را از دیدگاه های زیبای تان بهره مندتر بفرمایید.

درود بر مردم بالاده و دوسرشمار. من خیلی خوشحالم که جناب آقای آزموده این سوالات را مطرح کردند. متاسفانه جواب تک تک سوالات را در فرصتی دیگر خواهم نوشت. بنظر من مردم منطقه چوب ندانم کاری های بزرگان این روستاها مخصوصاً کسانی که در ادارات مهم دولتی مثل فرمانداری و استانداری مشغول هستند و پست و مدیریت دارند ولی هرگز دلشان برای مردم محروم منطقه نسوخته است، را می خورند.
آقایانی که امسال در فکر تغییر اسم دوسرشمار بودند از ناآگاهی مردم سوء استفاده می کنند و فکر می کنند می توانند فقر منطقه را مخفی نگه دارند.
این عده به مسئولان، اطلاعات غلط می دهند و مسئولان هم بخاطر جایگاه و پست این افراد به گفته هایشان اعتماد دارند.
مردم منطقه وقتی راه و چاه ادارات را نمی دانند چکار می توانند بکنند؟ بخدا اگر این تعداد شهید را یک شهر کوچک داده بود الان آن شهر از نظر عمران و آبادانی بهشت بود. اما منطقه دوسرشمار روز به روز خالی تر از سکنه می شود و مردمش در محرومیت بیشتر فرو می روند.
درد دل های آقای آزموده را در همین یادداشت ها حتما خواندید که برای فعالیت های فرهنگی با چه موانعی روبرو است. امروزه کدام یک از ماها حاضریم از تهران امکانات تبلیغی یادواره شهدا را بار ماشین خود بکنیم و به بالاده بیاوریم و کلی هم حرف و حدیث بشنویم. بخدا ما مردم قدر این آدم ها را نمی دانیم و دائما می خواهیم تجربه دیگران را از نو شروع کنیم و یا ارزش آن را ندیده بگیریم. شما ببینید در کدام روستای منطقه چهاردانگه این همه تبلیغات فرهنگی از برگزاری همایش و شب شعر تا کوهنوردی و سایت و … مثل بالاده وجود دارد؟ چرا قدر این آدمها را نمی دانیم و شاید یکی از مشکلات مان همین نشناختن افراد زحمتکش خصوصاً در عرصه عمرانی و فرهنگی هست.
بیاییم یک بار هم شده حب و بغض ها را کنار بگذاریم و پشت سر امثال آزموده ها راه بیفتیم و فرهنگ و آبادانی روستاهای مان را هدف مان کنیم و از شعارهای همیشگی دست برداریم. بیایید یک بار هم شده نگوییم پیشینیان ما مقصر بوده اند! خودمان چکار کردیم که فردا نسل بعدی ما را مقصر نداند؟
درد دل های تک تک ما مردم دوسرشمار شنیدنی است و خواهش می کنم در سایت سادوا حرف های خود را بزنید که بقول دوست عزیزم آقای آزموده، با گفتن دردها باید بفکر درمان هم باشیم.
بدرود
………………………………….
سادوا: همولایتی گرامی جناب حسینی. از لطف شما در باره خودم ممنونم اصلاً نیاز به گفتن نیست. بنده هم در قبال همسنگران شهیدم مسئولیت هایی دارم تا بتوانم سرفراز زندگی کنم.
امثال آزموده در منطقه دوسرشمار زیادند فقط باید آنها را به میدان آورد و از هنر و مدیریت شان استفاده کرد. امیدوارم با بیان و طرح مشکلات، مردم منطقه و مسئولان بخش و شهرستان آگاه تر شده و همه با هم برای رفع این مشکلات تلاش کنیم. / با احترام. آزموده

سلام
مشکل بعضی ها هستن

چرا کامنت منو نمیذاری تا بحث کنیم ها؟
………………………………..
سادوا: جناب لیبرا. هر سایتی سیاست خودش را در باره یادداشت ها دارد و از شما هم سپاسگزاریم که یادداشت می نویسید و راهنمایی می کنید.

باسلام و سلام ویژه حضور آقای نظری .
آقای نظری! قرار نیست با هر حرف و حدیثی شانه خالی کرده و ترک پست کنید. اگر هم حرفی بوده دلیلش سوالات خود شما بوده نه چیز دیگر. من در سایت پیراسیو حتماً برایتان یک طرح پیشنهادی دارم که ارسال می کنم. لطفاً اگر خوش تان آمد با کمک آقای آزموده، حاضرم با شما همکاری نمایم. با سپاس آسمان دوسرشمار
…………………….
سادوا: سلام بر آسمان. ما هم از نظرات و طرح های شما استقبال می کنیم. البته بد نیست که بدانیم چه کسی طرف همکاری ماست!

ساداتی تیله بنی گفت

سلام آسمانی بر شما – آقای آزموده و آقای احمد نظری سخنم با دو تذکر به شما دو نفر است .
یک / لازم نیست طرف همکار را بشناسیم بلکه باید همکاریش را خوب بدانیم. اصلاً شخص نظر دهنده برای شناختنش مهم نیست نظرش مهم است. باید بقول مولا علی (ع) نگاه کنید به گفتار شخص نه به خود شخص (در عین حال باید احترام تمام افراد در حد و اندازه عالی انسانی حفظ گردد. )
دو/ اینکه از شما بعنوان یک برادر کوچکتر خواهش دارم که نظرات دوستان را چه انتقادی و چه اقبالی را از روی خلوص ذهن و افکار بدانید و نباید بر اساس تصورات و تخیلات خودمان تفکرات و تعقلات دیگران را از اثاث خراب نماییم و یک جوری عناد با خود بدانیم و سعی تمام نمایید که این فضاهای مجازی محل منازعات فکری نگردد و این امکان دارد که حتماً هم چنین است که من از نظرات دوستان یک نوع دلخوری و تضاد مشاهده کردم – اشتباه محض و توهم بنده بوده است . انشاءالله
…………………………………..
سادوا: جناب سیدعقیل ساداتی عزیز٫ از یادداشت شما سپاسگزارم. نظرات دوستان بازدید کننده برایم همیشه قابل احترام بوده و هست و اگر گاهی می خواهیم نام آنها رابدانیم برای ارتباط بیشتر و استفاده بهینه تر از وجود مبارک این دوستان است که گاهی خود را در پشت نام های مستعار پنهان می کنند در حالیکه سالها با هم نان و نمک خورده ایم و دوست دارم بجای نام مستعار نام واقعی شان را بگویند تا بهتر از نظرات هم بهره مند شویم. البته گاهی دوستان یادداشت نویس از نظرات یکدیگر دلخور می شوند ولی بنده هرگز! خوانندگان سادوا، اعتبار این سایت هستند و بر ما منت می نهند که یادداشتی می نویسند.
درود بر همه دوستان پیدا و پنهان سادوا.