تبلیغات
دسته بندی موضوعی مطالب
- آگهی و اطلاعيه
- انجمن، سایت و سامانه سادوا
- بزرگان و نخبگان
- بیرون از بالاده
- بیرون از دوسرشمار
- تاریخ بالاده + طایفه ها
- تصویر و عکس
- خبر و گزارش
- داستان، شعر، موسیقی
- درگذشتگان
- دیدار و نشست
- سنت ها و آئین ها
- سپاس و شادباش
- شهدا
- شورای اسلامی
- طنز و خنده
- عمومی
- فراخوان و درخواست
- مقاله و یادداشت
- منطقه دوسرشمار
- موفقیت
- نقد و نظر
- همایش های فرهنگی
- ورزشی
- پایگاه بسیج
- پيشنهاد
- چهره مردم بالاده
- کوهنوردی و طبیعت گردی
- گفت و گو، پرسش
- یاد و خاطره
- یاغیان قدیم
آخرین نوشته ها
- گزارش تصویری سومین جشنواره هَلی تِرشی بالاده- بخش نخست
- برگزاری سومین جشنوار هلی ترشی مازندران در بالاده
- از تروجن تا قله شاهدژ بالاده
- صرف نوعی خاص از فعل ماضی ساده در زبان مردم بالاده
- گزارش دومین نشست گردشگری و جشنواره هلی ترشی در بالاده
- معلمان بالاده، از گذشته تا امروز
- گزارش نشست گردشگری بالاده ۱۴۰۳/۰۱/۳۱
- دعوت به همکاری در زمینه معرفی بالاده به عنوان روستای هدف گردشگری
- انتخاب روستای بالاده به عنوان روستای هدف گردشگری
- دختر لَمچوقاپوش / داستانی واقعی از بالاده/ نوشته محبوب توبه بالادهی
لینک دوستان
آمار
شاهدژ، نگین پرتلالو البرز / عین اله آزموده چهارده. بالاده/ این مطلب از وبلاگ قدیمی سادوا انتخاب شده و شاید خیلی از شما خوانندگان گرامی که قبلاً خواننده وبلاگ سادوا نبوده اید این مطلب را هم نخوانده باشید. از این مطلب تاکنون در بیش از ۴۰ سایت و وبلاگ مختلف استفاده شده و بعضی ها نیز آن را به انگلیسی ترجمه کرده اند. بعضی هم عنوان مطلب را به عنوان نام سایت خود انتخاب کردند. متاسفانه بیشتر این سایت ها رعایت امانت داری و قوانین کپی رایت را نکرده و نام نویسنده و حتی نام بالاده را از متن مقاله حذف کرده و نام روستای خود !! را به آن اضافه کرده اند که در طول ۴ سال گذشته مدام به آنان تذکر دادم و بعضی از آنها اشتباه خود را تصحیح کرده و یا مطلب را از سایت خود پاک کرده اند و متاسفانه بعضی دیگر همچنان به این سرقت زشت ادبی ادامه می دهند. با این حال تصمیم گرفتم گاهی از وبلاگ قدیمی سادوا مطالبی را برای شما بازآوری کنم. باور کنید دلم برای وبلاگ سادوا و سادگی اش تنگ می شود. با احترام. عین اله آزموده ۹/۱۱/۱۳۹۰
……………………………………………………..
در جنوبیترین قسمت استان مازندران در بین رشتهکوههای مرتفع البرز که از غرب به شرق کشیده شده است، در جنوب شرقی ساری و شمال سمنان، جایی که رطوبت و خنکای جنگل در کویر سمنان رو به خشکی میگراید، به یک قله عجیب و زیبا برمیخوریم که « شاهدژ » نام دارد. این قله در منطقه جنوب شرقی دودانگه قدیم ( بخشی از چهاردانگه جدید) و در شمال روستای بالاده قرار دارد و در واقع سمبل و نماد این روستاست که از سطح دریا ۲۸۰۲ متر ارتفاع دارد.
دامنههای شاهدژ تا ارتفاع ۲۷۰۰ متری پوشیده از جنگل است و در تاج قله، دیواره جنوبی سنگی سفید و براق، در آفتاب پرنور کوهستان چون نگینی درخشان بر مخملی زمردین، دیدگان را به خود معطوف میدارد و کمی پایینتر از جنگل و در شیب دامنههای جنوبی آن، زمینهای زراعی کشاورزان و چراگاه پرعلف و گلههای دامداران بالادهی به چشم میخورد و در هر گوشهای از دامنه پرمهر آن، چشمههای زلال و خنک جاری است که یکی از سرچشمههای رود تجن محسوب میشود.
صبحگاه بهاری در دامنه جنوبی قله شاهدژ. عکس: عین اله آزموده
در پنج کیلومتری روبروی شاهدژ رشته کوه مرتفع ۲۸۸۱ متری « چهارنو » با دامنههای پوشیده از جنگل کهنسال با درختانی بلند و تنومند قرار دارد که مرز میان استانهای مازندران و سمـنان محسوب میشود. در میان دو رشتهکوه چهارنو و شاهدژ که همچون درهای عمیق و پهناور است روستاهای پایینده، قلعه، تیلهبُن، واوسر و بالاده جای گرفتهاند.
سکوت سنگین کوهستان آن چنان بر قله شاهدژ و دامنههای آن حکمفرماست که با خیزش هر پرندهای از درختی به درختی دیگر و یا حتی خواندن آنان، ترس مرموزی سراسر وجود آدمی را فرامیگیرد و کمترین صدایی توجه را به خود جلب میکند.
در بالای قله که زمینی صخره ای و سرسبز و نیمههموار با پوشش علفی و در حدود یک هزار متر مربع است، نشانههایی از دژ و اماکن مسکونی باستانی به چشم میخورد که امروزه جز تکههای خشت و سنگچین خرابههایش، چیزی از آن باقی نمانده است که غارتگران میراث فرهنگی نیز هر روز جایی از آن را مورد هجوم حفاریهای کور خود قرار میدهند.
کوهنوردان بالادهی بر فراز قله شاهدژ. عکس: عین اله آزموده
دامنههای شرقی، شمالی و غربی شاهدژ که مشرف بر روستاهای عالیکلا، لنگر و جمالالدینکلا است، دارای پوشش گیاهی جنگل و علفزار با شیب تند بوده و در قسمتی از دامنه شمالی، با انباشت برف و یخ در چالهای عظیم که در طول سال همچنان برودت خود را حفظ میکند یخچالی طبیعی بهوجود آمده است.
دروازه و درخت بید کهنسال بالاده که دیکر به خاطره ها پیوسته و از آنها فقط همین عکس باقی مانده است. عکس: عین اله آزموده
اهالی منطقه بالاده که حدود یک هزار سال در این جا سکونت دارند بر این عقیدهاند که بر بلندای شاهدژ، پادشاهانی زندگی میکردند و بر همین اساس نام قله به «شاهدژ» معروف شده است و باز باور بر این دارند که در روزگاران باستان، پادشاه اساطیری ایران کیکاووس در اینجا زندگی میکرد « وی دومین شاه کیانی و مشهورترین فرد این سلسله و نوه کیقباد است که مطابق یک روایت با بستن عقابهایی بر پایه تخت خویش به آسمان رفت و در روایت دیگر، با سپاهی از دیوان به قله البرزکوه شتافت و به جایی رسید که آخرین حد میان نور و ظلمت بود. در اینجا از همراهان جدا ماند. اما دست از عناد برنداشت. در این هنگام « فر » از او جدا شد و سپاهش از این جای بلند به زمین پرتاب شدند. » (۱)
درخت کهنسال ۴۰۰ ساله روستای قلعه. عکس: عین اله آزموده
همچنین وجود اسامی باستانی دیگر نظیر « رستم مِدُن » Rostem Medon (= میدان رستم ) در دامنه جنگلی شرقی این قله ، به این گمان دامن زده که رستم پهلوان افسانهای ایران از طریق این غار به سمنان میرفته است.
غار « کالُممال » از دیگر غارهای شاهدژ است که در ۲۰۰ متری شیب دامنه شرقی قله در میان تختهسنگهای بزرگ به صورت چاهی عمیق درآمده است. نگارنده در تابستان سال ۱۳۷۶ جهت ضبط برنامه مستند تلویزیونی « ایران زمین » برای شبکه سوم همراه اکیپ تلویزیونی به درون این غار رفته است. این مستند در سال ۷ – ۱۳۷۶ و پس از آن بارها از شبکه سه سیما و شبکه ماهوارهای جام جم پخش شده است. این غار در سال ۱۳۸۹ توسط نویسنده و جوان کوهنورد بالادهی آقای کمیل قاسمپور به ثبت رسیده است. (گزارش ثبت غار کالم مال)
فرسایش سنگ صیقلی وردی غار کالم مال با آب در طی میلیون ها سال. عکس: عین اله آزموده
ورودی غار به صورت دهانه چاهی به قطر ۶۰ تا ۷۰ سانتیمتر در سطح زمین و در میان تخته سنگها قرار دارد که یک انسان به سختی وارد آن میشود. از ورودی غار تا کف آن در حدود ۳ متر ارتفاع داشته و کف آن در حدود ۱۲ تا ۱۵ متر مربع است. سقف مرتفع غار پوشیده از بلورهای آهکی (استلاگتیت) بوده و کف آن از خاک و سنگهای آهکی میباشد. در داخل غار فضای بزرگی به سوی شمال شرقی و شیبی تند به سوی پایین قرار دارد که به علت تاریکی مطلق و لغزنده بودن، بدون وسایل مجهز غارنوردی امکان ادامه مسیر وجود ندارد.
پاییز زیبای ارتفاعات چهارنو. عکس: عین اله آزموده
خوشبختانه در ۱۲ مرداد ۱۳۸۶ در مسیر صعود به قله شاهدژ مجدداً وارد این غار شدیم. من، پسرانم آرش و شروین، محمد دهبندی ( پسرداییام ) و دوست جوان کوهنوردم کمیل قاسمپور ( از خاندان توبه بالاده) اعضای گروه کوهنوردی بودیم که با نام گروه کوهنوردی « چکادساری » به شاهدژ صعود کردیم. آقا کمیل و برادران و بستگانش در ساری گروه کوهنوردی « چکادساری » را اداره میکنند و هر از چند گاهی به عشق وطن آباء و اجدادی خود، رو به سوی شاهدژ میکنند.
کمیل قاسمپور در فرود از دهانه غار وِلمِت (قاسم لی) در دامنه شمالی قله شاهدژ. عکس: عین اله آزموده
سقف آهکی غار نسبت به سال ۱۳۷۶ ریزش کرده بود و کف آن نیز از سنگهای ریخته شده انباشته بود. آقا کمیل با تجهیزات کامل غارنوردی به داخل غار فرود کرده و به انتهای آن رسید. حدوداً ۵۰ متر ارتفاع چاه غار کالممال است که در پایین غار به سه دهانه مسدود آبرفتی به طول حدود ۵ متر که در سه جهت روستاهای لنگر، ارا و عالیکلا حفرههایی در آن ایجاد شده ختم میشود. در این غار به خاطر ورود و خروج بسیار سخت آن، آثاری از سکونت انسان در دورههای گذشته به چشم نمیخورد.
صعود کوهنوردان بالادهی به قله شاهدژ از چشم انداز چشمه سادوا. عکس: عین اله آزموده
از جمله مکانهای اساطیری دیگر در این منطقه صحرای « تِرکاچال » در دشتهای جنوب شرقی شاهدژ و حوالی روستای واوسر است که آنجا را محل به قتل رسیدن سهراب و سیاوش میدانند و از خون سیاوش گیاه پرسیاوشان به فراوانی در این منطقه روییده است. « سیاوش فرزند کیکاووس بود … بنابر روایات کهن، فرّ کیانی چند گاهی به سیاوش پیوسته بود و مانند همه کیان خود، چالاک و پرهیزگار و بزرگمنش و بیباک بود …. سرانجام افراسیاب فرمان قتل سیاووش را صادر کرد و خون شاهزاده معصوم بر زمین ریخت.
عزاداران حسینی از روستای قلعه. قله شاهدژ در پس زمینه دیده می شود. عکس٫ ارسلان بابایی تیلکی
فردوسی میگوید:
به ساعت گیاهی از آن خون برُست جز ایزد که داند که او چون برُست
گیا را دهم من کنونت نشان که خوانی همی خون اسیاوشان
بسی فایده خلق را هست از او که هست آن گیا اصلش از خون او » (۲)
قله شاهدژ و روستای بالاده از دامنه های جنوبی رشته کوه چهارنو. عکس: عین اله آزموده
روستای بالاده در گذشتههایی نه چندان دور و قبل از اصلاحات ارضی رژیم پهلوی، از چنان رونقی برخوردار بوده که مرکز اداری منطقه به حساب میآمد، کشاورزی و دامداری، وضع اقتصادی خوبی را برای مردم فراهم کرده بود و مردم با وجود زمستان سخت و طولانی تمام سال را در آنجا ساکن بودند اما امروزه با وجود بیش از هزار خانوار که به صورت فصلی به بالاده میروند، تنها ده خانوار ساکن دایمی بوده و بقیه برای امرار معاش و زندگی بهتر روانه شهرهای ساری، نکا، بهشهر و روستاهای اطراف شدند و کشاورزی و دامپروری از رونق افتاده است. اهالی منطقه در تابستان برای فرار از گرمای مرطوب و طاقت فرسای دشت مازندران به دامن شاهدژ و ییلاق خوش آب و هوا و تقریبا سرد بالاده که زبانزد مردم استان مازندران است، کوچ میکنند.
کوهنوردان گروه چکاد ساری در راه صعود زمستانی به قله شاهدژ. آیا دوباره می توانم در زمستان به قله شاهدژ صعود کنم؟ عکس: عین اله آزموده
شاهدژ محل بسیار مناسبی برای عاشقان طبیعت بکر و مشتاقان صخرهنوردی است، ارتفاع ۵۰۰ متری قله سنگی آن که با زاویهای ۹۰ درجه قد برافراشته، بیگمان هر صخرهنورد، سنگنورد و ماجراجویی را به سوی خود جلب میکند.
صعود کوهنوردان بالادهی و تهرانی به قله شاهدژ. عکس: عین اله آزموده
در استان مازندران، برای رسیدن به شاهدژ و بالاده، باید از جاده آسفالته ساری به کیاسر (در حدود ۴۵ کیلومتر) استفاده شود و قبل از کیاسر از سه راهی « قهوهخانه دارپِشت » به طرف جنوب از جاده آسفالته راه خود را کج کرده و بعد از گذر از کنار روستای خُلرد، و طی جاده شن ریزیشده به روستای ایلال و آغوزگاله (حدود ۳۰ کیلومتر) که از میان درهها و جنگلهای زیبا میگذرد، به بالاده رسید و اگر مسافران از استانهای جنوبی مازندران باشند ( تهران و سمنان و …) بعد از عبور از شهرهای سمنان، مهدیشهر (سنگسر) و شهمیرزاد از جاده آسفالته سمنان ـ کیاسر، به فولادمحله (۸۰ کیلومتر) میرسند و پس از عبور از فولادمحله ( ۵ کیلومتر) در سه راهی بالاده و از جاده خاکی ( ۱۴ کیلومتر ) به روستاهای واوسر ، تیلهبن و سپس بالاده میرسند. ناگفته نماند که از میدان افسریه تهران تا بالاده ۳۲۰ کیلومتر فاصله و حدود ۴ تا ۵ ساعت راه است.
روستای بالاده و قله شاهدژ در یک صبح زمستانی. عکس: ارسلان بابایی تیلکی
با گذشت قرنهای پرحادثه تاریخ مازندران، شاهدژ همچون دیو سپید پای دربند، استوار ایستاده و نظارهگر گذر ایام است. آن زمان که در روزهای خنک تابستان، مه غلیظ دامنههای آن را میپوشاند اگر بر بلندای شاهدژ و کوههای مشرف به آن ایستاده باشی، دریایی از مه را در زیر پای خود خواهی دید، در بامدادان که اشعه طلایی خورشید بر یال سفید شاهدژ میتابد و یا وقتی که در زمستان، قله و دامنه آن از برف سفید پوش شده و تشخیص آنها غیر ممکن است، هیچ واژهای قادر نیست ابهت و زیبایی آن را توصیف کند و زبان از ستایش آن همه عظمت و غرور باز خواهد ماند.
صعود کوهنوردان بالادهی و گروه چکاد ساری به قله شاهدژ. عکس: عین اله آزموده
در وصف شاهدژ هر چه بگویم، نمیتواند صلابت، بزرگی و زیبایی آن را بیان کند و شاید شعر زیر مصداق این درماندگی باشد:
چِکِل ای کوه بلند،(۳)
آن همه لطف به قاب واژه
هوسی را به عبث دم زدن است
منظر چشم من و قامت تو
جام بشکسته به دریا زدن است (۴)
……………………………………………………………
پاورقی:
۱ ـ فرهنگ اساطیر، دکتر محمد جواد یاحقی ، انتشارات سروش ، چاپ دوم ، تهران ، ۱۳۷۵ ، ص ۳۴۴
۲ ـ همان ، صص ۲۶۳ و ۲۶۴
۳ ـ چِکِل = در زبان تبری تخته سنگهای بسیار بزرگ و یا دیوارههای سنگی کوه را میگویند.
۴ ـ شعر از نوار چکل سروده استاد محمد علی کاظمی شاعر خوش ذوق مازندرانی که در بهار سال ۱۳۵۴ آن را به صورت دستی ضبط کرده، گرفته شده است.
……………………………………………………………
استفاده از این مطلب و تصاویر با ذکر نام نویسنده و عکاس ( عین اله آزموده ) و لینک سایت سادوا بلامانع است .
یکشنبه ۹ در بهمن, ۱۳۹۰ @ ۱۵:۵۰
جناب آزموده عزیز٫ از مطلب بسیار شیوا وآموزنده شما لذت بردم. امید که تلاشهای بی شائبه شما باعث شکوفائی منطقه دوسرشمار گردد. سربلندی و سرافرازی مردم منطقه را از خداوند منان عاجزانه مسئلت می نمایم.
………………………………
سادوا: سلام جناب زائری عزیز و سپاس از نوشتن دیدگاه. شما همیشه باعث دلگرمی ما در راه رشد فرهنگ دوسرشمار هستید.
یکشنبه ۹ در بهمن, ۱۳۹۰ @ ۱۶:۱۱
به نظر می رسه که جای خوش آب و هوایی است. من خوشم اومد.
………………………………
سادوا: ما سایت های منطقه مثل بعضی ها هرگز نمی گوییم که اینجا قسمتی از بهشت است ولی دوسرشمار یکی از زیباترین و خوش آب و هواترین ییلاقات ایران است. جای شما خالی.
دوشنبه ۱۰ در بهمن, ۱۳۹۰ @ ۱۴:۰۱
emsal barname dachin boorim
………………………………
سادوا: با کامین لِنگ بوریم؟
دوشنبه ۱۰ در بهمن, ۱۳۹۰ @ ۱۹:۳۶
سلام آقای آزموده.
جوابیه شما در همین کامنت بالا به آقای قاسم پور یعنی “با کامین لنگ بوریم؟” مرا نگران کرد که نکند خدای نکرده اتفاقی برای شما افتاده باشد. آیا کامنت فوق را محض شوخی فرمودید یا اینکه برای پای شما خدای نکرده کسالتی پیش آمده است؟ با تشکر.
…………………………………
سادوا: گَگِه سَلُم. مِن که لَنگ کال بویمِه. سه چار ماهه که زوندی رِ عمل هاکاردمه و اِسا عصا پشتی راه شومبه. نادل گارون نواش. خادش کور وُنِه خار وُنِه. زمستُنِ سردی و سرمایی که سر بَوُءِ و پیرزنی چِلّه بِگذِره، مِن ئِم تیکاء واری دودوک کشمبه و راه کَفِمبِه. آقا کمیل ئِم دیسک کمر بئیتِه و این روزا فیزیوترابی کانده. خارِ تَن داری ایشالله و تِنِ خانابدُن.
سه شنبه ۱۱ در بهمن, ۱۳۹۰ @ ۱۶:۱۱
سلام. انشاالله که هر چه زودتر این کسالت هم از شما و هم از آقای قاسم پور بر طرف شود. به امید دیدن دوباره شما و آقای قاسم پور بر فراز قله شاهدژ.
با تشکر
…………………………….
سادوا: سلامت و تندرست باشید و به امید دیدن شما در بلندای شاهدژ که تاکنون این دیدار نصیب ما نشده است.
سه شنبه ۱۱ در بهمن, ۱۳۹۰ @ ۲۳:۳۵
سلام. مطالب جالب و خواندنی و مفیدی بود. من هم در کتابی بنام تاریخ مازندران از آقای اسماعیل مهجوری مطالبی در مورد قله شاهدژ خواندم. ایشان می نویسند که سیدظهیرالدین در تاریخ مازندران و اعتمادالسلطنه در تاریخ التدوین فی جبال الشروین نوشته اند که سلطان محمد خوارزمشاه زنان و خزانه خود را در زمان حمله مغولها به خراسان، به دژ ایلال سوادکوه فرستاد و خود از خراسان به عراق روانه شد.مهجوری می نویسند خان مغول دو تن از سرداران خود بنام جبه و سبتای را بدنبال پادشاه آشفته فرستاد. یمه به مازندران رفت و مردم ساری و رویان را کشت و وقتی شاه را نیافتند در اوایل سال ششصد و هفده هجری برگرد دژی که پناهگاه زنان شاه بود نشستند .این دژ که بیشتر روزهای سال ابرنشین و بارانی بود همین که پای ترکان خاتون به آنجا رسید آفتابی شد. گویی آسمان بر آنها سخت گرفت و تا چهار ماه به دژنشینان یک جرعه آب نداد. اما روزی که مادر شاه از تشنگی به جان آمد و تسلیم شد سیل باران آب چندین ساله دژ را تامین کرد.
ایشان در ادامه می گویند مورخان دژ ایلال را در سواد کوه می دانستند ولی امروزه در فهرست اداره ثبت آمار در دودانگه هزارجریب (چهاردانگه) که شاخه کوه البرز است دیه ای است بنام ایلال. خلاصه اینکه در برابر و پیوست به کوه ایلال کوهی است سر به فلک کشیده که آنرا شاهدژ می گویند. این دژ بسیار بلند و سهمگین تنها یک راه دارد ان هم سخت دشوار که روزگاری پناهگاه و سنگرگاه اسپهبدان باوندی بوده است.
این مطالبی بودکه مولف در کتابش نوشته است و من هم با کمی خلاصه برای شما نوشتم .امیدوارم مطالب مفیدی بوده باشد.
با تشکر .شمه خانابدون
………………………………………..
سادوا: سلام آقا هادی. مطلب بسیار عالی بود و از زحمت شما سپاسگزارم. لطفا مشخصات کتابهای نام برده شده در مطلب را (نام کتاب، نویسنده، انتشارات، سال چاپ، ناشر و … و شماره صفحه هایی که این مطلب در آن نوشته را برایم بفرست.
با سلام و ادب و احترام/ خیلی از دیدن تصاویر صعود لذت بردم. کاش من هم بودم. از عکسها کاملاً معلوم است که صمیمیت و نظم موج می زند. در ضمن خیلی برایم جالب بود که دو کوچولو هم برای صعود همراه گروه بودند. واقعا دست مریزاد.
……………………………..
سادوا: سلام بر آسمان. ما زمینی های کوهنورد که تاکنون حدود ۱۰ صعود با هم داشتیم، حتی یک مورد هم رفتار غیر صمیمی از کوهنوردان بالاده و قلعه و پایین ده و … ندیدم. خوشختانه همه خود را جزیی از دوسرشمار بزرگ می دانیم که صمیمیت و دوستی و شناخت زیبایی های طبیعت منطقه را هدف اصلی در این صعودها می دانیم. جای شما همیشه در کنار ما خالیست.
جمعه ۱۴ در بهمن, ۱۳۹۰ @ ۰۸:۵۵
سلام ویژه حضور آقای آزموده و اهالی محترم desar eshmar
مٍن اصلٍا شاهدِز نشیویمه. شِمه حِضور پِر رنگ در بالاده باعث بوییِه که افتخار صعود به شاهدِز مِن و اَمه خانواده ی نصیب بووئه. مِن هیچ وقت خاطره ئه اون روز رِ یاد نکامبه و خاطر جمع هستمه که دیگه خاطره اون روز به غیر از دئیین در کوه نوردی تکرار نوونه. همیشه خدا جه خامبه ( خاهامبه با لهجه اصیل ) شما ره خِئر هادیه که بانی خئر بوینِه و مَردِمِ عزیز بالاده رِ سالی یک بار هم هسته دور هم در کنار طبیعت قشِنگ و جِنگل و خِرابه جمع کاندِه تا اگِه هِده رِ نِشناسِنه، هِدِه جِه اُشنا بَوُوئن. خارِتن داری و شِمه خانابِدن.
………………………………..
سادوا: شِم ویستی داعا کامبِه کِه همیشِک خارِ تَن دارین و شِمِه کوهنَوِردی بَرقِرار بُوئِه. بالادی ها و دِسرشِماری ها اَگِه خاش چِش رِ خارِک وا هاکُنِن ، وِشونِ دُر و ور خِلِه خارِک کوه و قله دَرِه که وِندِه وِشون جِ استفاده هاکُنن. شِمِه دستِ دُر که گاه گادِر اِتّا چی نویسِنـنِه.
دوشنبه ۲۳ در اسفند, ۱۴۰۰ @ ۱۹:۲۶
سلام و درود فراوان
من زیاد قله شاهدژ رو فتح کردم از مسیرهای عجیب و بسیار سخت، ناگفته نمونه آثار عجیب، زیاد دیدم. از جمله ورودی های عجیب، سنگهای عجیب که از کوه رانش کرده بودن
ای کاش این آثار تاریخی حفظ میشد.
به کوهنوردها پیشنهاد میکنم با تجهیزات کافی این قله رو فتح کنند. حیوانات هیچوقت انسان ها رو تهدید نمی کنند. فقط مراقب مارهای کوچک قرمز رنگ باشین که بسیار زهرآلود و خطرناکند.
بنده کوهای زیادی رو فتح کردم و شاهدژ جز زیباترین مسیرهای کوهنوردی رو داره که هر سال علاقه دارم دوباره این کوه زیبا رو فتح کنم.
ای کاش این منطقه از افراد سودجو که باعث تخریب آثار تاریخی میشن به دور باشه.
یکشنبه ۲۲ در خرداد, ۱۴۰۱ @ ۱۰:۱۸
از حضور پرمهرتان بر قله شاهدژ و توصیه های تان سپاسگزاریم. امیدواریم در درجه اول خود کوهنوردان و در درجه دوم مردم عادی و نهادهای مسئول برای پاسداری از این قله زیبا و طبیعت اطرافش تلاش کنند.
یکشنبه ۹ در بهمن, ۱۳۹۰ @ ۱۲:۳۵
این سرقت و کپی از سایت ها و برداشتن مطالب دیگران و به اسم خود نوشتن متاسفانه مشکلیه که فقط توی ایران اتفاق می افته و با داشتن گروه ویژه پلیس اینترنت و محاکم قضایی حامی مولفان و مصنفان، باز هم عده ای سرقت های ادبی می کنند و دست مالباخته از همه جا کوتاهه.
این مطلب زیبا هم که از سرقت بی سوادان که نمی تونن دو خط مطلب بنویسند در امان نمانده است.