صعود کوهنوردان جویباری به قله شاهدژ از مسیر بالاده / یک گروه ۲۵ نفره از کوهنوردان شهر جویبار مازندران صبح امروز از مسیر روستای بالاده به قله شاهدژ صعود کردند. این گروه به سرپرستی آقای سدیدی ساعت ۱۱ دیشب وارد بالاده شدند و اعضای گروه با هماهنگی قبلی آقای علیرضا قاسم پور رئیس هیئت کوهنوردی شهرستان ساری و مدیر گروه کوهنوردی سادوای ساری با آقای عین اله آزموده مدیر انجمن فرهنگی سادوای بالاده و آقای حسن اسماعیلی عضو شورای اسلامی بالاده در تکیه بالاده اسکان داده شدند و ساعت ۸ صبح امروز جمعه ۲۹/۲/۱۳۹۱ با راهنمایی آقای سیدحسن ساداتی بالادهی (فرزند سیدحسین) به قله شاهدژ صعود کردند.

مسیر روستای بالاده نسبت به مسیرهای دیگر برای صعود مناسب تر بوده و از زیبایی زیادی برخوردار است زیرا کوهنوردان علاوه بر اینکه در روستای بالاده استراحت می کنند ،عظمت و شکوه قله شاهدژ را از چشم انداز جنوبی آن  نیز مشاهده کرده و هنگامی که به بالای قله می رسند از چشم انداز مسیر صعود و زیبایی های دامنه شاهدژ شگفت زده می شوند. هم چنین برخورد گرم و بسیار مناسب اهالی بالاده باعث شده تا در سال های گذشته گروه های کوهنوردی نسبت به صعود از مسیر بالاده علاقه بیشتری نشان بدهند.

انجمن فرهنگی سادوای بالاده از جناب آقایان حسن اسماعیلی عضو شورای اسلامی بالاده، سید اصغر ساداتی (فرزند مرحوم میرتراب)، سید اسماعیل ساداتی (فرزند شهیدسیدخلیل)، اسماعیل اسماعیلی (فرزند حسن) و سید حسن ساداتی که برای اسکان و راهنمایی گروه کوهنوردی جویبار قبول زحمت کرده اند، بسیار سپاسگزار است.

authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاريخ : ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱
entry نظرات دیگران در مورد این مطلب

سلام برادر
از مطالب تسکین دهنده ات در باره سالگرد کوچ پدر و مادرم ممنونم.
خدا را شکر که شاه دژ دارد منطقه را از گمنامی بیرون می آورد و هر از چند گاهی وقتی می شنوم کوهنوردان بر فراز قله می روند از ته ته دل خوشحال می شوم و همین جا این قول را به قله و شما عزیز می دهم که تابستان با خانواده مهمان قله خواهیم بود.
شه دژ ای کوه بلند آرزو
از سکوت برف سنگینت بگو
پای تو در دامن دشتی فراخ
می دمد چوپان به نی در های و هو
چشمه هایت سادوای جان ما
مثل بر یک تشنه صهبای سبو
از “کمر سر “نزب” می آید به پیش
تا که بر گیرد عرق از روی رو
شیهه اسب و صدای واق سگ
می برد ما را به بالا مو به مو
“مشد اسن”!در کومه “خل سر” چه هست؟
تا که تر گردانم از “خیکش” گلو
قند و چای و کتری رویی کجاست؟
تا که برگردد به چشمم کور سو
………………………………
سادوا: امیر عزیز سلام. خداوند والدین گرامی شما را در جوار رحمت واسعه خود قرار دهد.
با اجازه شما این شعر را در سادوا قرار می دهم تا همه کسانی که صبح خود را با سادوا و نسیم خنک و آب گوارایش شروع می کنند دیده بر شعر زیبا و با احساس شما بگشایند.
راستش چندین روز است که به موبایل تان زنگ می زنم اما او را چنان خاموش کرده ای که جز صدای « دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد!» صدای دیگری بگوش نمی رسد. شاید از دستش خسته شده اید ولی راه حلش این نیست. اگر این یادداشت را خواندید و اگر موبایل تان را روشن کردید التماس دعا برای تماس دارم.اراتمند شما/ آزموده