اطلاعیه برگزاری همایش «در سایه سار چنار کهنسال قلعه» / با همت و تلاش انجمن های فرهنگی تلسی قلعه و سادوای بالاده، همایش فرهنگی  «در سایه سار چنار کهنسال قلعه» از ساعت ۱۰ صبح روز ۲۳ تیر ماه ۱۳۹۱ ( یک روز پس از مراسم یادواره شهدا) در روستای قلعه برگزار می شود. این مراسم با هدف توجه و نگاهداشت چنار کهنسال روستای قلعه که از میرات گرانبهای طبیعی منطقه دوسرشمار (روستاهای بالاده، پایین ده، تیله بن، قلعه، میرافضل و واوسرنو بخش چهاردانگه ساری) می باشد، برگزار می شود. این مراسم در دو بخش اجرا می شود: بخش اول برنامه در مسجد روستای قلعه برگزار می شود و با پذیرایی با « دو آش » محلی خاتمه می یابد و بخش دوم برنامه در سایه درخت چنار و در فضای باز اجرا می شود.

مجری این مراسم آقای آرش دهبندی (از بالاده) مجری توانمند رادیو (در تهران) می باشند و خانم لیلا علیپور (از پایین ده) نیز وی را همراهی می کنند. شعرای بومی منطقه دوسرشمار آقای امیرحمزه خلیلی (از واوسر) و نعمت اله آزموده (از بالاده) و خانم ام کلثوم عالیشاه (از قلعه) در وصف چنار قلعه شعر خواهند خواند و قطعه شعری نیز از آقای دکتر یحیی کاردگر بالادهی قرائت خواهد شد. هم چنین آقای مشهدی علی عالی قلعه از بزرگان روستای قلعه، سابقه و قدمت این چنار را بیان خواهند کرد و آقای حاج عزت اله زائری یکی دیگر از بزرگان قلعه در باره کارکردهای فرهنگی چنار و خاطرات جمعی مردم قلعه از این درخت صحبت خواهند کرد.

در این مراسم از خانواده های بومی روستای قلعه نیز قدردانی خواهد شد و دو نفر از نوازندگان منطقه دوسرشمار نیز به اجرای گوشه هایی از موسیقی مازندران با  لَلِـه وا خواهند پرداخت.

هم چنین خانم مهندس نرگس کاردگر بالادهی دانشجوی کارشناسی ارشد جنگل شناسی و اکولوژی جنگل از دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، مقاله ای علمی با عنوان «نگرشی کوتاه به خصوصیات گونه چنار» را به رشته تحریر در آورده اند که به صورت بروشور تکثیر و در روز مراسم توزیع خواهد شد.

در پایان مراسم نیز حلقه انسانی حمایت از چنار بر گرد این درخت کهنسال ایجاد شده و حمایت نامه چنار نیز قرائت خواهد شد.

حضور دوست داران طبیعت و فرهنگ منطقه دوسرشمار در این برنامه باعث توجه بیشتر به حفظ و نگهداری چنار قلعه این میراث کهنسال نیاکان مان و هم چنین باعث رشد و اعتلای فرهنگی و  فرهنگ سازی در زمینه استفاده درست از منابع طبیعی و طبیعت بکر منطقه خواهد شد.

authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاريخ : ۱۳ تیر ۱۳۹۱
entry نظرات دیگران در مورد این مطلب
محمدعلی طاهری برنتی گفت

بنام آفریننده ی چنار
سخنی که با تو دارم به نسیم صبح دادم دگری نمی شناسم تو ببر که آشنایی
پوسترهمایش در سایه سار چنار کهنسال قلعه با شعار ( یک چنار، یک ریشه، یک فرهنگ) را در سایت وزین دوسرشمار مشاهده و مثل همیشه از ذوق و سلیقه برادر گرامیم عین اله آزموده لذت بردم و بعنوان یک قلعه سری صمیمانه از مشارکت ایشان در این امر خطیر سپاسگزارم
بر حسب کنجکاوی سوالاتی به ذهنم خطور کرد که انتظار دارم پاسخ آنرا از جانب برگزار کنندگان محترم این جشنواره ( انجمن فرهنگی تلسی قلعه و انجمن فرهنگی سادوا بالاده ) دریافت کنم .
۱- در پوستر همایش، رنگین کمانی که بر شاخه های چنار نقش بسته و ظاهرا به بهره گیری درخت چنار از محیط را مجسم میسازد، هر یک نماد چه چیزی است تا با ذکرآن بتوان به شعارهمایش بیشتر پی برد؟
( البته بجز پاپلی )
۲- شاید به برادر عزیز عین اله آزموده طراح محترم این پوستر این ایراد وارد نباشد ولی برادران عزیز انجمن فرهنگی تلسی قلعه چطور ایشان را از مهمترین و خاطره انگیزترین مراسمی که در گذشته ای نه چندان دور در قلعه برگزار میشد ( مراسم فی پلا پج ) مطلع نکردند، تا گوشه ای از این پوستر مزین به سبزه هایی که مظهر سرسبزی و طراوت در گرمترین فصل سال توسط مردم قلعه در این مراسم بر تنه درخت چنار نهاده و یا بر شاخه های آن می بستند، گردد؟
۳- برادر عزیز جناب آقای عین اله آزموده شما که بزرگواری کردید و در بالاترین سطح ممکن در این امر خطیر،انجمن فرهنگی تلسی را یاری نمودید چرا در عکسی که از چنار گرفتید از تصویر بزرگوارانی مثل حاج بابای اسماعیل پور، سلمان فاضلی، محمدفولادی، فرزندان مرحوم حاج اکبر فولادی که سالها زیر همین درخت چنار زندگی کردند {و شاید اگر درخت چنار هم به حرف بیاید از خاطراتی که با این عزیزان دارد برایمان بگوید} استفاده نکردید، بهتر نبود تصویری از برادر عزیزم خلیل فولادی که اکنون دست روزگار او را بر ویلچلر نشانده استفاده میشد؟
۴ – آیا دوستان انجمن فرهنگی تلسی بیاد ندارند که خلیل فولادی یکی از ماهرترین مردان قلعه برای حرص کردن سرشاخه های چنار و نصب بلندگوهای مسجد بر شاخه های تنومند درخت چنار بودند، اگر در خاطر مبارک عزیزان نیست حداقل از بزرگان خود سوال می کردند تا برایشان از زمزمه های دعای سحر و ربنای افطار ماه مبارک رمضان بگویند که زمانی از بلندگویی که بر بلندترین شاخه ی چنار توسط خلیل فولادی نصب میشد بگوش میرسید، نوایی که علاوه بر مردم دوسرشمار بعضا چوپانان منطقه از کیناوردی تا نوک دره از کلاسر تا میون دره وامدوا و حتی در هنگام سحر چوپانان کمرسر نیز از آن بی نصیب نبودند. پخش زمزهه های دعای سحر وافطار واذان از بالای درخت چنار بجهت تقدسی که درخت چنار در نزد مردم منطقه پیدا کرده بود باعث ایجاد فضای معنوی و عرفانی بود.
۵- آقای آزموده بهتر نبود عکسی از آقای خلیل فولادی را که بر روی ویلچر نشسته و مثل حضرتعالی به قامت ستبر چنار نظر کرده و خاطرات جوانی خود را در میان شاخه های آن جستجو میکرد، استفاده میشد؟
نکنه خدای نکرده …
۶ – آیا بهتر نبود با استعلامی از مردم قلعه عکسی قدیمی از چنار را برای این منظور مورد استفاده قرار می دادید؟
۷- و سرانجام سوزنی نیز بخود زنم (هر چند حقم همان جوال دوزاست) علیرغم میل باطنی حتی یکبار نیز دعوت آقای آزموده را که در این نوشتار مورد نقد این جانب قرار گرفته است لبیک نگفته و در این خصوص اقدامی نکردم. هر چند خود را لایق فعالیت در حوزه فرهنگ نمی بینم،امااز برادران انجمن فرهنگی تلسی نیز درخواستی واصل نشد.
با احترام: محمدعلی طاهری برنتی
تهران – تابستان ۹۱
…………………………………..
سادوا: سرور گرامی جناب آقای محمد علی طاهری برنتی
از اینکه یادداشتی در باره پوستر همایش چنار مرقوم فرموده اید بسیار سپاسگزارم و از نکات شمرده شده در یادداشت تان چنین بر می آید که اطلاعات شما بسیار بیشتر از بنده می باشد و جای بسی خوشوقتی است که دوستان گرامی ام چون حضرتعالی دست بقلم هستید و می نویسید و نقد می کنید.
لذا پاسخ هایی را به ترتیب به سوالات ارزنده شما می دهم و امیدوارم توانسته باشم شما را قانع بکنم.
۱- رنگین کمان های نقش بسته در پوستر، سمبل همایش های فرهنگی و جشنواره ای می باشد و با بودن پروانه ها حس شاعرانه به بیننده دست می دهد و …
۲ – در یک پوستر فرهنگی نمی توان همه سمبل های تصویری مرتبط با مراسم آئینی را آورد بلکه اشاره ای کوتاه کافیست. چون در این مراسم که فقط برای تذکار دادن به افکار عمومی منطقه دوسرشمار به ویژه اهالی فهیم قلعه درباره اهمیت این چنار است، هیچ گونه مراسم آئینی مرتبط با فرهنگ چنار برگزار نمی شود لذا از سمبل گرایی تصویری مثل مراسم فی پلا پج و دیگر مراسم مرتبط با چنار خودداری شده است.
۳ و ۴ و ۵ – استفاده از عکس شخص در پای چنار فقط و فقط برای نشان دادن و سنجش متریک ضخامت تنه درخت بکار رفته است ولی اکنون تصور می کنم که طبق فرمایش شما بهتر بود از تصویر یکی از بزرگان قلعه استفاده می شد.
برای جناب آقای خلیل فولادی عزیز که این روزها در بیمارستان بستری هستند از صمیم قلب آرزوی شفای عاجل دارم و امیدوارم بتواند در این مراسم نیز حضور یابند و این خاطراتی که برشمردید را از زبان شما و یا یکی دیگر از دوستان در آن همایش بشنویم.
۶ – در پوستری که مبتنی بر عکس است، ترجیحاً می بایستی از عکس روز آن موضوع استفاده شود. زیرا برای اولین بار می خواهیم توجه افکار عمومی و مسئولان را به اهمیت فرهنگی این چنار جلب کنیم و شاید اگر برنامه ای دیگر با موضوعی در باره قدمت و خاطرات چنار برگزار شود و یا نمایشگاه عکس چنار برگزار شود، استفاده از عکس قدیمی موضوعیت پیدا می کند.
۷ – جناب طاهری عزیز! از انصاف دور نشوید که هر بار با شما تماس گرفتم با نهایت دقت و صمیمیت به حرف هایم گوش دادید و راهنمایی و تشویقم کردید که در کارهای فرهنگی منطقه دوسرشمار ثابت قدم و از هیچ طعنه و کنایه ای واهمه نداشته باشم. ما باید این درک درست را در خودمان تقویت کنیم که همه مردم گرفتار زندگی و کارهای روزمره خود هستند و کارهای فرهنگی نیز انرژی بسیار زیادی از متولیان و مجریانش می گیرد و نیک می دانید که پا گذاشتن در وادی فرهنگی منطقه دوسرشمار برابر است با وقت گذاشت و از جیب گذاشتن و پیگیری و دوندگی و خون دل خوردن و تلاش و کوشش و ….. بگذریم که دوستان عزیز انجمن فرهنگی تلسی قلعه بسیار و بیش از حد تلاش خالصانه کردند تا مقدمات این همایش جور شود و نمی دانم چطور و با چه زبانی باید از آنان تشکر کنیم تا خستگی این روزها از تن شان بیرون برود؟
اِسا دَرزن رِ جول فِرو نکاردِه کِه وِنِه مالِه دَکِتـتو؟

با سلام. از جناب طاهری یک سوال دارم و اینکه اگر با شما در باره این همایش تماس گرفتن چرا یاری شان نکردین؟
روستای قلعه در بین روستاهای منطقه ما شرایط خاصی از نظر اجتماعی داره و برگزاری این مراسم که در نوع خودش بی نظیر هست، مخالفانی هم داشته و داره و تا جایی که شنیدم بعضی از اعضای شورا و بعضی از اعضای ستاد یادواره شهدا مخالف این همایش بودن. حالا دلیلشون چیه را نمی دونم. به نظرم دیگه مرزهای بالاده و قلعه و پایین ده برداشته شده و این سه تا روستا به هم وصل شدن.
……………………………………………..
سادوا. جناب کاردگر سلام.
ما هم معتقدیم این منطقه دارای یک فرهنگ و هویت است و همکاری کردن اهالی سه روستای بالاده و پایین ده و قلعه با هم و نیز دیگر روستاها می تواند به رشد و ارتقای این فرهنگ کمک کند. این سه روستا و حتی تیله بن در آینده به هم وصل می شوند و یک شهر در اینجا بوجود خواهد آمد. پس از هم اکنون باید بفکر این همدلی و همبستگی و اتحاد باشیم.

جالب است. آقای آزموده طرز فکر جالبی داری! حالا اسم این شهر که انشا الله در آینده از ترکیب این چهار روستا بوجود خواهد آمد اسم جدیدی خواهد داشت و یا اینکه اسم یکی از این چهار روستا بر روی آن گذاشته خواهد شد؟

Salam Aghaye Taheri,
man an rozhaee ke shoma az chenar ghaleh tab mikhorin ra be yad daram. Az khoneye Aghaye vali Akhbar Fooladi ta Khoneye Aghaye Salman Faseli. dar ertefaee bavar nakardani-kash ax ya film dashtim – va shoma nagahan be khatere paregi tanab be zamin part shodin ke hameye ma shockeh shode boodim, amma khoda ro shokr hich moshkeli barayetan pish nayamedeh bood. Ma ba chenar boozorg shodim va man hich vaght sedaye delneshin nasim dar labelaye barghayesh ra faramosh nemikonam. Omid ast dar rooze bargozari hamayesh chenar, chenar digari dar vorodi ghaleh kashteh shavad ta koodakane ma dar saye sar an lahazate shadi dashte bashand
Ensieh Fooladi/ Melbourne, Australia
……………………………..
برگردان به رسم الخط فارسی از سادوا: سلام آقای طاهری، من آن روزی که شما از چنار قلعه تاب می خوردین را به یاد دارم. از خونه آقای « ولی اکبر فولادی » تا خونه آقای « سلمان فاضلی». در ارتفاع باور نکردنی – کاش عکس یا فیلم داشتیم – و شما ناگهان به خاطر پارگی طناب به زمین پرت شدین که همه ما شوکه شده بودیم، اما خدا رو شکر هیچ مشکلی برایتوان پیش نیامده بود. ما با چنار بزرگ شدیم و من هیچ وقت صدای دلنشین نسیم در لابلای برگهایش را فراموش نمی کنم. امید است در روز برگزاری همایش چنار، چنار دیگری در ورودی قلعه کاشته شود تا کودکان ما در سایه سار آن لحظات شادی داشته باشند.
انسیه فولادی/ ملبورن، استرالیا
سادوا: سرکار خانم فولادی سلام. از اینکه از مشرق زمین و سرزمین های دور به سایت سادوا سر می زنید و اعلام نظر می فرمایید صمیمانه سپاسگزارم و امیدوارم که در روز همایش بتوانیم درخت چنار دیگری طبق فرمایش شما در ورودی قلعه بکاریم تا یادمان این همایش هم باشد.

مصطفی محمدی واوسری گفت

سلام به همه ی دوستان
در مورد نکاتی که آقای طاهری گوشزد کردند احساس می کنم در نکات ۱و ۳و ۶ حساسیت بیش از حد وجود دارد و بهتر است سخت نگیریم تا کارها ممکن گردند (البته به شرط دور نشدن از هدف اصلی).
و در مورد نکته ی ۳ حق با آقای طاهری است. بنده هم در نگاه اول این نکته نظرم را جلب کرد. ولی می دانم که این کار بی غرض بوده و هدف آقای آزموده تنها، به نمایش در آوردن بزرگی درخت بوده و نه چیزی دیگر.
در انتها فکر میکنم که کار این دو انجمن بسیار قابل ستایش است چرا که شروع یک حرکت فرهنگی (برای اولین بار) و انجام مراسم فرهنگی به دلایل بسیار (که ذکر آن در این نظر نمی گنجد و البته به یکی از دلایل مهم آن در نظر آقای کاردگر اشاره شده) سخت است و پشت سر گذاشتن این سختی ها تلاش، صبر و استقامت می خواهد که خوشبختانه دوستانمان دارند و موفق به انجام آن شدند.
از دوستان زحمت کش انجمن های تلسی و سادوا که در جهت زنده نگه داشتن و اعتلای فرهنگ منطقه تلاش می کنند صمیمانه سپاسگزارم

انجمن فرهنگی سادوا گفت

سادوا: متن زیر یادداشت مدیر محترم سایت وزین «دوسرشمار» می باشد که در آن سایت نوشته شده بود و در اینجا آورده شده است:

جناب آقای طاهری و آزموده و دیگر دوستان، سلام
از درایت و تفکرات فرهنگی و اجتماعی شما، کمال تشکر و قدردانی می شود و از اینکه از زبان یکی از پدیده های عظیم آفرینش الهی یعنی درخت چنار خاطرات دوران گذشته را بیان می نمایید و یک دوره زندگی مردم روستای قلعه را در در کنار و حصار درخت تنومند چنار ترسیم می سازید بسیار ارزشمند می باشد. کار فرهنگی و رسالت زنده نگه داشتن تاملات و خاطرات زندگی گذشته و حال و آینده مردم را با بزرگداشت درخت راست قامت چنار، کاری بسیار خوشایند است. امید است که دوستان توانمند و صاحب نظر بی ادعا و خوش فکر از پدیده های موجود منطقه کمال استفاده را در گرم نمودن زندگی و باورهای اجتماعی مردم و حفظ محیط زیست بنمایند. درپایان از پیشنهادات جنابعالی و توجه عمیق آقای آزموده در مورد همایش چنار در وب سایت دوسرشمار تشکر و سپاسگزاری می گردد.

انجمن فرهنگی تلسی گفت

از همه دوستان و عزیزان که زحمت کشیدند و نظرات انتقادی و تشویقی دادند سپاسگزاریم و همین نظرات انتقادی و تشویقی است که راه را برایمان روشن و انگیزه کار رابرایمان صد چندان میکند
و سپاس و تقدیر وی‍‍ژه از آقای محمدعلی طاهری عزیز که با متن زیبا و کامل تلنگری بر ما زدند و ای کاش بیشتر از ایشان در کارهای فرهنگی استفاده کنیم .
در مورد سوم که از تصویر آقای آزموده در پای چنار در پوستر استفاده شده، مطمئنا قصد و منظوری داشتیم ولی به جهت شکستن سدها و از بین بردن مرزها بین بالاده و قلعه و تیله بن و … و اینکه همه از یک ریشه و از یک فرهنگ و از یک منطقه هستیم و اینکه در مورد پوستر جلسات زیادی برگزار شد و آخرین جلسه در ۱۳ خرداد ماه در منزل آقای سلمان فاضلی و به میزبانی مهدی فاضلی در قلعه برگزار شده و این مورد هم دیده شد ولی به دلایل ذکر شده از این مورد گذشتیم و ضمن اینکه جناب آقای آزموده هزینه و وقت زیادی در مورد چاپ و طراحی بنرها و پوستر همایش متقبل شدند و اگر به ایشان گفته میشد با آغوش باز پذیرا بودند ولی این حق بر طراح وارد بود که با توجه به بومی بودن و زحمات زیاد در طراحی و چاپ پوستر از تصویر ایشان استفاده شود.
اما در مورد آقای خلیل فولادی که زحمات زیادی در گذشته متقبل شدند بر هیچ کس پوشیده نیست فرزند ایشان جناب آقای حجت فولادی عضو اصلی انجمن فرهنگی تلسی و مدیر وب سایت تلسی و دبیر برگزاری همایش هستند و با توجه به بیماری پدر بزرگوارشان و بستری شدن در بیمارستان ما هم به نوعی درگیر این ماجرا بودیم و باور بفرمائید تا بهتر شدن وضعیت جسمانی آقای فولادی ما اصلا حال خوبی نداشتیم
جناب آقای طاهری عزیز شاید کوتاهی از ما باشد که مستقیما با شما در تماس نبودیم تا از رهنمودهای شما استفاده لازم را ببریم و مطمئن باشید در آینده از نظرات و مشاوره شما بهره مند خواهیم شد ولی با دیگر اعضای خانواده جناب حاج عزت زائری و جناب آقا نعمت و آقا قاسم در تماس و مراوده هستیم و همه این عزیزان مشوقان اصلی کار انجمن فرهنگی تلسی هستند و در موردهمایش با خیلی از بزرگواران قلعه جهت کمک، فکری برای برگزاری باشکوه این مراسم تماس حضوری و تلفنی گرفته شد و جز چند نفر خیلی ها دست رد به سینه ما زدند و حتی حاضر نشدند ما را از نظرات و خاطرات گذشته بهره مند سازند. این اولین مراسم فرهنگی است که در قلعه برگزار میشود ما مراسم دیگری در بالاده و به همکاری با انجمن سادوا برگزار نمودیم، مراسم نکوداشت آموزگار منطقه و مراسم شب شعر شاهدژ و امیدواریم این مراسم به نحو شایسته برگزار گردد و در مورد نظر خانم دکتر فولادی از ملبورن ما سالهای قبل نیز به کاشت درخت اقدام نمودیم چه از طرف انجمن تلسی و چه از طرف انجمن سادوا و در نیمه خرداد ۱۳۹۰ نیز آقای آزموده ۶ نهال چنار با زحمت زیاد از کرج به منطقه آوردند و ۵ تا در مزار روستای بالاده و یکی هم در قلعه کاشته شد و امسال هم در خرداد ما اعضای دو انجمن تعداد ۱۰ اصله نهال درخت زیتون در بالاده کاشته ایم و این کار همچنان ادامه خواهد داشت و امیدوارم که با شرکت در مراسم چنار ما را بیش از بیش خوشحال نمائید.
به امید دیدار در ۲۳ تیر پای چنار کهنسال منطقه دوسرشمار.

سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتم
او بسی بخندید و بگفتا تو کجایی؟
جناب آقای طاهری و همه اونایی که منتقد این همایش هستن و مو از ماست بیرون می کشن! شما ۳۰ ساله که از قلعه رفتین دنبال کار و زندگیتون و در این سی سال هم شما رو این طرفا ندیدیم. حالا هم این یادداشت بلند بالا رو نوشتی و ماشاالله اطلاعات عمومی تان هم که خیلی خوبه. تازه خانم هم فولادی گفتن که شما از چنار تاب بازی می کردین. اگه یکبار به درخواست آقای آزموده پاسخ داده بودین الان شاید درک بهتری از شرایط برگزاری همایش داشتین. مشکلات و دوندگی بچه ها را می دیدین و تلاش شونو تقدیر می کردین. خلاصه اینجور کارها یک حسی و علاقه ای می خواد که در این بچه ها هست و دنبالش کردن و همایش رو هم برگزار خواهن کرد. مسلماً با ضعف و کاستی و انتقاد هم خواهد بود. توی این مدت هر کی یه جوری سنگ اندازی کرده و به این دوستان فشار آورده.
قدیما مادرامون می گفتن ” سنگینه زن گِل خارنه ندونده چه خون دل خارنه” به نظر می رسه این دوستانی که در انجمن های تلسی قلعه و سادوای بالاده و جدیدیداً آفتاب تیله بن این سالها جلو افتادن و هزار تا حرف و حدیث و انگ و برچسب و بداخلاقی ها را تحمل می کنن برای رشد فرهنگی ما دارن تلاش می کنن.
اگه آقای آزموده چند بار بهتون زنگ زده این یعنی نظر همه دست اندرکاران همایش. حتماً کلاس تان بالاست که دوست دارین بچه های قلعه بهتون زنگ می زدن و خواهش تمنا می کردن که مثلاً شما هم کمکی بکنین.
بیاید خودمون را برای رشد فرهنگ مون کمی آسانتر بکنیم و بیشتر با هم باشیم. با دعوت و بی دعوت.
اگه شما میون این گود بودین هیچ موقع نمی گفتین لنگش کن. البته ببخشید که رک حرف می زنم ها.! این پیامم برای همه اونایی هست که برای یاری رسوندن حتی برای ده تومن کمک مالی هم نکردن!! و گاهی سنگ راه این همایش هم شدن. لازم باشه یه روزی اسمشونو هم می گم.
همین اتفاق دو سال پیش توی برگزاری شب شعر در بالاده افتاده بود و اشک آقای آزموده رو در آورده بودن! اما آقای آزموده با قدرت و مظلومیت تموم اون شب شعر رو برگزار کرد.
ماها از بس که خودمونو برتر از دیگرون می دونیم فکر می کنیم کار همه عیب و ایراد داره و ما از همه بیشتر می دونیم و اصلا برامون مهم نیست که موضوع چیه و طرفمون کیه.
حالا تا همایش چند روزی بیشتر نمونده و همه بچه ها شبانه روز دارن تلاش می کنن. شاید یک خدا قوتی به این بچه ها بدین بد نباشه ها!
………………………………….
سادوا: جناب کاردگر عزیز٫ خوشبختانه چند یادداشتی که این چند روزه از شما در سادوا دیدم، آگاه به مسائل همایش و فعالیت های انجمن های فرهنگی سادوا و تلسی هم هستید. مشکلاتی که دو سال پیش برای انجمن سادوا در شب شعر شاهدژ اتفاق افتاد، دیگر موضوعیتش را از دست داده و من و دوستانم دیگر به آن موضوعات و حواشی اش فکر نمی کنیم که واقعاً عاملی بازدارنده و دلسرد کننده است.
درباره جناب طاهری هم که چنین فرمودید به نظرم اینگونه نیست. آقای طاهری همیشه از مشوقان ما بوده اند ( در جوابیه یادداشت اول هم این را گفتم). حال در این روزگار که هر کس به دنبال گرفتاری های خودش هست ( از جمله جنابعالی ) نباید توقع داشت که همه در گود باشند. اتفاقا لازم است تا بعضی از دوستان بیرون گود باشند و ما را نقد کنند. مثل جناب طاهری که منصفانه و درست نقد کردند، هم ما را و هم خودشان را.
درباره سنگ اندازی ها هم بنده چیزی ندیده ولی چیزهایی شنیده ام. شما اگر بواسطه اینکه بیشتر در آنجا حضور دارید و یا چیزی دیدید و شنیدید برای ما هم بفرستید. به شرط اینکه پس از همایش باشد.

محمدعلی طاهری برنتی گفت

بنام خدا
هر شهر و دیار اگه داره اتا نشونه
تهرون میون برج میلاد هوا ر سونه
شیراز نشون اگه هسته دروازه قرآن
مه جان قلعه ی نشونی چنار سامون

با عرض ادب به محضر کلیه عزیزانی که وقت گرانبهای خود را صرف مطالعه مطلب حقیقر در خصوص همایش چنار نمودند و با تشکراز اظهار لطفی که نسبت به اینجانب داشتند ( خصوصا آقا محسن ) هر چند با عنایت به نزدیکی برگزاری همایش بجهت دوری جستن از تنش های احتمالی لازم نباشد که پاسخی به همولایتی های خود بدهم، اما دور از ادب و اخلاق دیدم که مطلبی را بجهت اینکه با دقت فرمایشات ایشان را مطالعه و مورداستفاده قرار خواهم داد، ننویسم
شاید شناخت برادر عزیزم محسن کاردگر( که هنوز افتخار آشنایی با ایشان را نداشتم ) نسبت به حقیر خیلی کمتراز سایر عزیزانی بود که با صحه صدر مطلب حقیر را مطالعه و پاسخ آنرا دادند. اگر نکاتی را که هنوز هم بر آن تاکید دارم به عرض رساندم بر حسب اطلاعاتی است که نسبت به حساسیت های همولایتی های عزیزم داشته و بصورت مستمر از زبان صادق ترین افراد و دوستانم حتی چند روز قبل از نگارش مطلب از ایشان شنیده و بر حسب وظیفه لازم دانستم عرایضم را به اطلاع برسانم کما اینکه در فرمایشات برادر عزیزم آزموده نیز پیداست نقد سالم بهترین راه برای اصلاح امور است که اگر نقاد از جنس خودمان باشد که چه بهتر. و این موضوع در نوشتار سرور گرامی مصطفی محمدی واوسری که ظاهـرا با حوصله بیشتـر مطالبم را خواندند نیز مشهـود است. بسیار خرسنـدم نگاه برگزار کنندگـان همـایش (انجمن فرهنگی سادوای بالاده و انجمن فرهنگی تلسی قلعـه) بسیار پخته تر و هوشمندانه تر و عقلانی تر از افرادی چون بنده است که این خود لازمه فعالیت در کار فرهنگی بوده و قابل ستایش و تحسین می باشد.
بسیارخرسندم هر چند مختصر باعث یادآوری خاطراتی از درخت چنار شدم که موجب انبساط خاطر خواهر محترم فولادی را در غربت فراهم آورد (هر چند این موضوع نیز ابزار تمسخر جناب محسن خان قرار گرفته است که با واژه تاب بازی بدان اشاره نمودند، که این به عدم آگاهی ایشان نسبت به جایگاه درخت چنار در قلعه را نشان می دهد) و محض اطلاع خواهرم فولادی عرض کنم که اتفاقا عکسهایی از آن روز نیز در آلبوم خاطراتم نگهداری می کنم .
برادر عزیزم محسن کاردگر که ( بقول کوهی ها ونه تش خله تند هسته ) بدون مطالعه و از روی احساس درد و مرحله اقدام به پاسخ گویی برآمدند که ظاهرا پاسخ دوم را با مشورت و مطالعه بیشتر بیان فرمودند که متاسفانه خلاف انتظار حقیر بوده است. کاش جناب محسن کاردگر در آستانه انجام یک کار فرهنگی بجای به سخره گرفتن شعر حضرت حافظ به مضمون آن نیز اندک توجه ای می نمود و نوشتار خود را با آن ضرب المثل زیبا شروع میکردند. در مورداینکه بنده متهم به بی توجهی به جایی که تعلق خاطردارم گشتم نیز عرض کنم بنده یک ثانیه تنفس در هوای مه آلود (نزب گردشی) در جان کوه را به صد سال زندگی در تهران (کوفه بئی ) عوض نخواهم کرد و مزید اطلاع حضرتعالی بدون استثناء حداقل چند روز در سال را برای زیارت خانواده و دوستان در جان کوه اقامت دارم و به قول نیما :
من خوشم با زندگی کوهیان چونکه عادت دارم از طفلی بدان
در خصوص اینکه فرمودید ما در داخل گود نیستیم و از مشکلات کار بی خبریم هر چند عین اله عزیز پاسخ مناسبی به حضرتعالی دادند، جهت اطلاع عرض کنم از آنجائیکه افتخار همکاری با برگزارکنندگان اولین دوره های یادواره شهدا را خداوند نصیب ما نموده بود با مشکلات آشنا هستم و جهت اطلاع عرض کنم از چکل پشت تا نوک دره، از ترکوچال تا کمرسر، از تروک تا تیلک ، از امدوا تا پشت امدوا، از میون دره تا کلاسر و میدونک را برای جمع آوری گوسفند (گوشتی) خدمت چوپانان عزیز رسیده و مورد لطف و عنایت و بزرگواری آنان نیز قرار می گرفتیم تا مراسمی در خور شأن و منزلت شهداء برگزار نمائیم. خالی از لطف نیست به عرض برسانم در کنار بخش اقتصادی کار در حد توان در بخش فرهنگی کار نیـز در خدمت برادران عزیز بوده ایم و برای نمونـه به اجرای اولین و آخرین تائتـر منطقه دوسرشمار بنام (انقلاب در روستا) که توسط انجمن اسلامی قلعه و پایین ده در دهه ۶۰ در کلیه روستاهای منطقه به نمایش در آمده بود، اشاره کنم (البته بدون زیرنویس ) که خوشبختانه مورد توجه هم ولایتی های عزیز نیز قرار گرفته بود. و…
با احترام/ محمدعلی طاهری برنتی
…………………………………..
سادو.ا: جناب طاهری عزیز٫ سلام/ از اینکه مرقومه مبسوطی نسبت به دیدگاه های دوستان نوشته اید سپاسگزاریم و باز هم تاکید می کنیم که سایت سادوا از هر گونه نقد (مثبت و منفی با ادبیات فاخر و استدلال و منطق) عمیقاً استقبال می کند و امیدواریم اینگونه نقدها هموراه در بین ما جریان داشته باشد و همیشه نقد دیگران به خود را با دیدی باز و صحه صدر بیشتری پذیرا باشیم.

سلام و عرض ادب خدمت همه خوانندگان سایت وزین سادوا خصوصا آقای طاهری و همچنین خانم فولادی و آقای محسن کاردگر
قصدم اصلاً گل آلودکردن آب نیست چون قرار نیست که ماهی بگیریم، فقط خواستم خدمت آقای محسن کاردگر عرض کنم که ما انتقادهای طعنه آمیز را در حد تیم ملی یاد گرفتیم و دریغ از یک بار گفتگوی مسالمت آمیز و بدون مرز! اگر آقای طاهری سی سال از قلعه رفته ما که سی سال رو در بالاده و قلعه بسر می بریم چرا یکبار حضور شما را لمس نکردیم؟ چرا ما هر وقت به کوه (ییلاق) رفتیم فقط بچه های انجمن فرهنگی تلسی را دیدیم که از بالاده تا قلعه را درخت کاری کرده و با چه مشقتی آن را آبیاری نمو ده و دور آن را فنس کشیده تا از حمله دامها در امان بمانند. هر چند که میدانیم چند جوان ساعی انجمن فرهنگی تلسی را راهبری می کنند که حتی هیچ گونه کمک مالی از هیچ کانالی نمی شوند. چه بسا حتی حضور فیزیکی افراد میتواند قوت قلبی باشد برای این جوانان. به قول خانم فولادی ما با چنار بزرگ شدیم. به خانم فولادی یادآور شوم آن روزهایی را که هوا مه آلود (نزب گردشی) بوده و چنار عزیز همیشه در این چنین روزهایی نم باران را به ارمغان می آورد و برای اینکه خیس نشویم از زیر آن به سرعت رد می شدیم همه جا مه آلود بود و زیر چنار باران. آقای کاردگر اگر خانم فولادی فرمودند که ما با چنار بزرگ شدیم باید عرض کنم که بچه ها با بازی های جور واجور کودکانه بزرگ می شوند که یکی از آنها تاب بازی می باشد ما به شهر بازی میرویم تا بچه های ما تاب بازی کنند تنها بازی که احتیاج به بلیط نیست و همه بچه ها هم آن را دوست دارند. چنار همبازی همه ما بچه ها بوده. چنار شاهد و داور جرزنی های ما به هنگام گردو بازی (آغوزبازی) بوده و شاهد بوده که ما چگونه با دستهایی که از پوست کندن گردو سیاه می شده به بالای شاخه هایش میرفتیم و مسابقه ارتفاع برگزار میکردیم. و کلام آخر: هم ولایتی های عزیز! همه دنیا به دنبال آب سالم میگردند ولی در شرایطی که بهترین آب دنیا در چشمه سارهای ما جاریست در بهترین منطقه آب و هوایی اما در سبد خرید مردمان، نوشابه رویت می شود. پس اگر یک جوالدوز (تمونه) به خودمان بزنیم و اصلاح فرهنگی را به کل عوامل و در سطح همه مردم تعمیم دهیم آن وقت است که مرزهای قلعه و بالاده و پایین ده برداشته می شود. باسپاس فراوان
بهشهر ۱۹ تیر ۱۳۹۱

ارسلان بابایی تیلکی گفت

با سلام خدمت تمام همولایتی های با فرهنگ
از یادآوری خاطرات گذشته توسط آقای طاهری (بخصوص بلندگوی روستا بر بالای چنار و صدای ربنا در ماه مبارک رمضان) بسیار سپاسگزارم. و خوشحالم از اینکه در این فضای مجازی میتوانیم بدون غرض ورزی و با سعه صدر بیشتر و نگرش مثبت نسبت به همدیگر و شکستن تمام دیوارهای کاذب پیشین تبادل نظر نماییم وانشاءالله گامهای قویتر و مستحکمتر در جهت اعتلای فرهنگ منطقه دوسرشمار برداریم.

با سلام حضور آقای طاهری عزیز٫ لطفا شعری را که سالها قبل در وصف قلعه سروده بودید را در روز همایش چنار البته اگر مایل بودید که ما از شعر شما دوباره لذت ببریم! به سمع ما برسانید. سپاسگزار الطاف شما.
…………………………………..
سادوا: ما هم امیدواریم جناب طاهری این شعر را برای دوست داران چنار قلعه بخوانند. هر چند جزئیات و زمان بندی برنامه های اجرایی این مراسم بسته شده و امکان گنجاندن شعر آقای طاهری به نظر دوستان انجمن فرهنگی تلسی بستگی دارد.

سلام
از همه برنامه های شما مخصوصا از آش بی نهایت لذت بردم و از خدا می خواهم تا سال های سال این گونه برنامه ها باشد.
می گویند مجنون روزی به بازی لی لی کودکان خیره شده بود. به او گفتند چه می بینی؟ گفت: لیلی
به قدم یک پای کودکان توجه کن که چگونه لی لی می کنند.
عین الله جان همایش چنار که در نوع خود بی نظیر بود. من می گویم هر چه ما را به سال های کودکی ما پیوند می زند مانند مجنون برای ما عزیز و دوست داشتنی است.
از تو و همه دست اندر کاران تشکر می کنم.
…………………………………………
سادوا: جناب آقای خلیلی عزیز
زبان از این همه لطف و محبت همیشگی شما به فرهنگ دیار کهن ما قاصر است. فقط برایت دعا می کنم تا ابد تاریخ، جاودان باشی.