بالاده از همه جا زیباتر است / آرش دهبندی/  عقربه های ساعت، عصر یک روز گرم و داغ تابستانی را نشون می ده ! کلافگی در بین همه همکاران به طور یکنواخت تقسیم شده و عدالت تابستان کاملاً محسوسه! به خیال خودمون در حال تلمذ از خنکای باد کولرهای خسته که شاید فوتی از رمق خود نصیب مان کند! البته این بنده خداها شاید به اندازه من حرص نخورند و حسرت یک نقطه از این زمین خاکی و گرم و گُر گرفته که نه کولر می خواد و نه پنکه، نه نقاشی آب روی دیوارها می خواد و نه درخت مصنوعی کاشته شده توی حیاط تا حیاتی تامین کنند! نه صدای بوق، نه ترافیک و فحش های نثار شده به هم از فرط خستگی، نه دود و نه داد، نه گرما و نه …

توی دلم می گم ای کاش الان اونجا بودم! به فکر تکیه دادن به دیواره های کاهگلی خانه های ییلاقی (که اینان هم کم کمک محو منازل سیمانی امروزی شده اند) و دوختن و هدیه دادن نگاه طبیعت از پنجره منزل به کوه « شاهدژ » و « چهارنو »، خود رویایی زیباست.

قله زیبای شاهدژ در یک صبح بهاری / عکس: عین اله آزموده

کاش لحظه شماری الان برای رسیدن به منزل و چرت زدن زیر باد کولر، لحظه شماری رسیدن به کنار « چشمه سر » و پا زدن به آب خنک و نوشیدن آب چشمه و راه رفتن توی دل مه بود!

گلایه از مشغله کاری حس مشترک اکثر غریب به اتفاق هم محلی های عزیز بالادهیه! بی شک نسل جوان بزرگ شده در دنیای شهری بری از این گرفتاری هستند، البته تا به الان!

ای کاش فرصت دیدن طبیعت و سرزدن به روستای ییلاقی بالاده و دیدن این موهبت الهی و سرزدن به اهل فامیل و آشنایان و شناخت و درک طبیعت زیبا و آشنایی با اماکن تاریخی و نقاط بکر، آبشارها و رودخانه ها همیشگی بود. شاید دیدن آن بازی های قدیمی و مراسم خاص، رویدادهای مختلف محلی و داستان ها و افسانه ها و … که جز تعریف و تصویر ذهنی ما چیز دیگری نیست. صد حیف که فرصت ها زود از دست می رود و چقدر زود دیر می شود!

اینجا تهرانه! پایتخت ایران! که همه مدعی بر داشتن همه امکانات زندگی هستند! نفس کشیدن توی این پایتخت مثلاً کامل برابر با کشیدن ۹ نخ سیگاره! اینجاست که نمی دونیم دل برای خود بسوزونیم یا این ریه های مظلوم!

روستای بالاده در مه/ تابستان ۱۳۸۷ / عکس: عین اله آزموده

شاید مقایسه برخی مسایل مُهر تأیید ادعای من باشه: قدم زدن در هوای پاک بالاده کجا و قدم زدن در شهر پر دود تهران کجا ؟ نگاه به مه و زیبایی روستا کجا و دود سیاه و سینه سوز کجا ؟ خوردن یک لقمه نان و پنیر محلی کجا و فست فودها کجا؟ به قول شاعر: میان ماه من تا ماه گردون /  تفاوت از زمین تا آسمان است.

واقعیتی است و باید قبول کرد که محو زندگی شهری و ماشینی شدیم و مجال گذران ایام را حتی به عنوان تفریح از دست داده ایم و زندگی در یک منطقه بکر را فراموش کردیم.

آرزوی هر فردی این است که فارغ از هر فعالیت کاری، شاهد زندگی بی دغدغه و میان یک هوای پاک و سکوتی مطلق باشد.

این بندگان خدا که اهل این دیار و شهرند و شاید یک بار در عمرشان گذری بر یک منطقه ییلاقی داشته باشند، تا عمر دارند ذکر زیبایی این اماکن را می گویند و من هم احساس می کنم این روال زندگی هم چنان پیش رود.

ساعت پایان کار روزانه است و قصه تحمل گرمای هوا تا رسیدن به منزل عذابی بزرگ !

و در پایان میگم که ای بالاده! هر چه هستی باز حس زیبایی و یادت در کنار ماست!

چشم انداز مه صبحگاهی در تیلک دره / خرداد ۱۳۹۱ / عکس: عین اله آزموده

………………………………………………………………………………………………………………….

این مطلب در تاریخ ۱۴/۰۴/۱۳۸۹ توسط آقای آرش دهبندی برای چاپ در اولین شماره مجله سادوای بالاده نوشته شده است. آقای آرش دهبندی دارای لیسانس مدیریت و گوینده و گزارشگر ورزشی رادیو ورزش (تهران) و فرزند مهندس نورالله دهبندی ( و نوه مرحوم حاج عبدالله دهبندی فرزند مرحوم حاج حسن دهبندی) می باشد که ساکن تهران هستند. ایشان همواره به زادگاه آباء و اجدادی خود عشق ورزیده و این مقاله نیز نشان از عمق این دلبستگی دارد. برای ایشان آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون را داریم.

آقای آرش دهبندی / عکس از صفحه فیس بوک شخصی 

« آرش» وبلاگ اجتماعی-سیاسی-فرهنگی-هنری-ورزشی-علمی آقای آرش دهبندی به نشانی :  http://arashdehbandi.blogfa.com/

گزارش سایت دوسرشمار از آقای آرش دهبندی

authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاريخ : ۲ مرداد ۱۳۹۱
entry نظرات دیگران در مورد این مطلب

با سلام
یه جورایی حرف دل منو زد و ما بدلیل مشغله کری نمی تونیم زیاد به بالاده بریم
و من بعد از ۲-۱ سال که نرفته بودم امسال تونستم برم که که واقعا” لذت بخش بود و دلم نمی خواست برگردم. با تشکر از آقای دهبندی با نوشته زیبایش

سلام
نمیدونم چه حکایتی است که تا در شهرستان کار می کنیم ، خودمون رو می کشیم تا به پایتخت و به تمام امکانات آن برسیم و همین که خرمون از پل گذشت ، تهران میشود آلوده و هوائی با مضرات ده باکس سیگار ، کوفه شده تش بئیت و ….

بالاده روستای ییلاقی خیلی قشنگیه. روستای ما رودبارک در حوالی روستای بالاده قرار گرفته و مناظر زیبایی داره !roudbarak.com/

نه بابا …. روستاتون قشنگه البته بعد از تیلک ما.