گزارش تصویری سیل بهشهر ۲۱/۷/۱۳۹۱ . مازندرانی ها ضرب المثلی دارند که می گویند: « آسِمون هر چی بوارِه، زمین وَر دارنِه » یعنی آسمان هر چقدر ببارد زمین آب باران را در خود جای میدهد. مضمون ضرب المثل به تحمل مشکلات و مصیبت های انسان اشاره دارد و بی مناسبت نبود که ابتدای این گزارش را با این ضرب المثل آغاز کردم. نیمه های شب بود که آسمان در ارتفاعات کوه جهان مورا غرید، باران شروع به باریدن کرد. اندک اندک آب ها به سوی دره های پایین دست سرازیر شد. اهالی شهر پس از یک روز تعطیل جمعه که هوای مناسبی هم داشت، همه در خواب بودند. تعدادی اما با صدای سنگین رعد و برق و بارش باران بر سقف شیروانی خانه هایشان بیدار شدند. سیل آرام آرام راه افتاد. هر چه به بهشهر نزدیک تر می شد، بر ابعاد و اندازه و غلظت گل و لای و سنگ و تنه های درختان و شاخ و برگ های کنده شده سر راهش، افزوده می شد. سیل خاک زمین های کشاورزی ارتفاعات را نیز با خود آورد، درختان تنومند جنگلی اطراف آبشار  « سنگ نو » را هم با خود آورد، قلوه سنگ های بسیار بزرگ را نیز به حرکت در آورد.

این بار اما زمین نتوانست و طاقت برداشتن بارش آسمان را نداشت. زمین بهشهر ناتوان تر از آن شده که بتواند بارش بارانی که میلیون ها سال از رودخانه « بِز پِل » و « بُرزو دره » و « سنگ دره » و … به سوی « خوُرد دریا » می رفت، را در خاک خود جای دهد. زمین بهشهر و جنگل های آن مورد تجاوز انسان های بی مسئولیتی قرار گرفت و اکنون تاوان این تجاوز را مردم بیگناه پس می دهند. بگذریم. دهنه و ارتفاع بزپل را آنقدر بزرگ و عمیق نساخته بودند تا بتواند تنه های چند متری و قطور درختان جنگلی از زیر آن رد شود. همان عاملی که چند سال پیش سیل ویرانگر نکا را باعث شد و فردا در جایی دیگر باز هم این اتفاق خواهد افتاد. از عرض رودخانه های داخل بهشهر روز به روز کاسته می شود و باز در آینده هم شاید چنین مصیبتی گریبان ما را بگیرد؛ اگر چاره ای اندیشیده نشود.

یادم می آید تا همین سه دهه پیش که هنوز طرح « احیای جنگل های مخروبه » توسط جنگل خواران اجرا نشده بود، از محله قنبرآباد بهشهر که آن روزگار در حاشیه جنگل قرار داشت، تا آبشار « سنگ نو » پوشیده از جنگل های انبوهی بود که فقط از کوره راهی که از کنار کوره پز خانه های آجر می گذشت، با پای پیاده می شد از میان آن رد شد. اما تابستان امسال تا نزدیکی های  « سنگ نو » را با ماشین رفتم و فقط مانده که تا عمق جنگل جاده ساخته شود.

سیل آمد. نصف شب آمد. قدرتمند آمد. سر راهش هر چه بود را با خود برد: درخت، مغازه، خانه، ماشین، جاده ، انسان، حیوان و امنیت و آرامش و صفای بهشهر و بهشهری را با خود برد.

صبح فردای سیل ( روز شنبه ۲۲/۷/۱۳۹۱) ، خبر دادند که بهشهر سیل آمده و من در ساری بودم. تا ظهر نتوانستم از ساری خارج شوم. ساری هم دچار آبگرفتگی و راه بندان شده بود. بعد از ظهر به سمت بهشهر حرکت کردم. در ورودی غربی بهشهر یعنی روستای شهیدآباد ( تروجن ) و محله زیروان و گرائیل محله هم می شد آثار سیل را دید. به خیابان گرگان و اطراف آنجا که سیل بیشترین خسارت را وارد کرده بود، رفتم. اما تا زمانی که به تقاطع رودخانه بِزپل و بلوار شهید هاشمی نژاد ( اطراف هتل اشرف ) نرسیده بودم نتوانستم درک درستی از عمق فاجعه را در ذهن خود تجسم کنم.

من برای عکاسی رفته بودم و ساعت از سه بعدازظهر گذشته و هوا هم ابری بود و نور برای عکاسی مناسب نبود. با این حال جاهایی را با ماشین و جاهایی را پیاده و در گل و لای تا زانو، رفتم تا بتوانم از زوایایی که کمتر دیده شده عکاسی کنم. مردم به کمک هم شتافته بودند و نیروهای امدادی هم از تهران، ساری، نکا، خلیل شهر، رستمکلا و جاهای دور و نزدیک برای کمک آمده بودند. همه در تلاش و تکاپو بودند. با هر وسیله ای که در دست داشتند در حال زدودن آثار گل و لای از منازل و مغازه ها بودند.

به هر حال تا جایی که نور اجازه می داد عکاسی کردم. عکس های گرفته شده بسیار زیاد بود که تعدادی از آنها را در سایت سادوا قرار دادم تا بتوانم با همشهری های مصیبت دیده بهشهری ام ابراز همدردی کرده باشم. راستی این را هم بگویم که بیشترین جمعیت مهاجر منطقه دوسرشمار ( روستاهای بالاده، پایین ده، تیله بن، قلعه، واوسرنو و میرافضل بخش چهاردانگه ساری) در بهشهر و روستاهای اطراف ( تروجن، زیروان، للـه مرز، حسین آباد، یکه توت، زینوند، امیرآباد، زاغمرز و … ساکن هستند.

عکس ها: عین اله آزموده / استفاده از متن و عکس های این گزارش با ذکر نام عکاس و لینک سایت سادوا آزاد است.

اینها لوازم مغازه است که در کنار خیابان ریخته شده است

لوازم مغازه ای دیگر

ماشینی در جدول کنار بلوار / محله زیروان در غرب بهشهر

تخلیه گل و لای از زیر زمین مغازه با موتور آب

گل و لای و سنگ اجازه ورود به این کوچه را نداد تا بتوانم جلوتر بروم. بنابر این از داخل ماشین عکس گرفتم

تخلیه آب از زیر زمین با تراکتور و تانکر

این یک دستگاه ماشین سمند بود!

این هم یک دستگاه پراید بود!

مردم با بیل و هر وسیله دیگری که داشتند جلوی مغازه خود را تمیز می کردند

حاشیه بزپل در ضلع جنوبی بلوار شهید هاشمی نژاد

حاشیه بلوار شهید هاشمی نژاد در نزدیکی تقاطع بزپل

رودخانه بزپل. این رودخانه به مرور زمان باریک و باریکتر شد و در کناره اش خیابان ساخته شد. اما حوضه آبگیر این رودخانه کوچک بسیار وسیع است و این رودخانه که اکنون به جویی تبدیل شده، توان کشش این همه سیل را نداشت.

در موقع عکاسی، آقای ابراهیمی معاون سیاسی استاندار مازندران و هیئت همراه نیز از محل بازدید کردند

خروجی بزپل که نتوانست سیل را از خود عبور دهد

نمایی عمومی از خروجی بزپل

کوچه ای بن بست در صد متر پایین تر از بلوار شهید هاشمی نژاد/ خط قهوه ای وسط دیوار نشان دهنده ارتفاع سیل می باشد

کنده های درختان جنگلی همه جا پیدا می شد. داخل مغازه ها، پارکینک خانه ها، کوچه ها و …

حاشیه رودخانه دویست متر پایین تر از بلوار شهید هاشمی نژاد

ویترین های یخچالی مغازه که سیل آنها را روی زمین انداخته است

صاحب این ملک می گفت که صدها متر زمین برای تعریض حاشیه رودخانه از سی سال قبل تاکنون به شهرداری دادم اما …

پارکینک خانه ای در حاشیه رودخانه و دویست متر پایین تر از بلوار شهید هاشمی نژاد/ خط قهوه ای وسط دیوار نشان دهنده ارتفاع سیل می باشد. صاحب خانه می گفت که ماشین آن طرف پارکینک بوده که سیل به اینجا منتقلش کرده.

همان پارکینک

با فروکش کردن سیل، مردم دست بکار شدند. آنها هنوز باید روزهای زیادی را به نظافت خانه و حیاط منزل شان بپردازند

نرده های شکسته مغازه ای که سیل جنس های داخل آن را با خود برد.

عکس خود گویای شدت سیل هست

تک درختی باقیمانده از باغی که سنگ و گل و لای جای درختان آن را گرفته است

دروازه ورودی آپارتمانی

نیروهای آتش نشانی مشغول پاک کردن گل و لای از سطح خیابان ها

نیروهای آتش نشانی خلیل شهر در حال پاک کردن گل و لای از داخل نمایشگاه اتومبیل

نیروهای امدادی هلال احمر تهران پس از تخلیه آب از زیر زمین خانه ای

بیل مکانیکی در حال لایروبی رودخانه ای که دیشب تا امروز جان چندین نفر را گرفت و خسارات زیادی ببار آورد

نیروهای اداره گاز پس از تخلیه آب از داخل خانه ای

تنه درختانی که سیل با خود آورده و در زمین های اطراف شهر بر جای مانده، آنقدر بزرگ هستند که برای جابجایی آنها نیاز به جرثقیل می باشد / محله زیروان بهشهر

نیروهای آتش نشانی ساری که برای امداد رسانی خود را به بهشهر رسانیده اند

ماموران سیار بیمه که برای جبران خسارت آسیب دیدگان در حال تردد در منطقه سیل زده هستند. اینجاست که قدر بیمه را باید بدانیم.

authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاريخ : ۲۴ مهر ۱۳۹۱
entry نظرات دیگران در مورد این مطلب
ساداتی تیله بنی گفت

سادوا: این دیدگاه در سایت دوسرشمار و در زیر همین گزارش نوشته شده است:

آقای آزموده سلام . گزارشی خوبی از سیل بد و ویرانگر بود. من خودم از سر و صدای همسایه ها از آب گرفتگی منزل مشهدی حبیب الله چهاردهی بیدار شدم. صحنه ای از قیامت را دیدم که هر کس هراسان و در بدر در تاریکی شب و صدای غرش سیل و رعد و برق. بقول شیرین زبان حافظ ” شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل / کجا دانند حال (دیگران ) سبک حالان ساحلها ” گذشته از تمام بی مدیریتی آقایان اگر سقف خانه ای سوراخ شد گذاشتن ظرف در زیر سوراخ جهت گرفتن آب یک کار موقتی است، باید سقف را درست کرد، باید آقایان بالا دست بهشهر را خوب درست و مدیریت نمایند تا این چنین حادثه پیش نیاید.
سیل بهشهر مردم را بی خانمان نکرد بلکه بی مدیریتی آقایان در تخریب جنگل و پاک سازی نکردن رودخانه ها و مسدود شدن دهنه پل ها توسط درختان باعث هجوم سیل به داخل شهر شد و گرنه فقط آب بود که عبور می کرد. باران در بهشهر قبل از رسیدن سیل به دریا رفته بود.
آنچه مردم را بیچاره کرد سیل بی کفایتی مدیریتی مسئولین شهری و جنگلبانی در گذشته بوده است. بقدری …… که از سیل نکا درس نیاموختند که دهنه پل نکا را در سال ۷۸ باز نکردند تا آن شد که نمی بایست بشود.

آقای آزموده این کاملترین گزارش و عکس هایی بود که از سیل ویرانگر بهشهر خواندم و دیدم.
واقعاً عالی بود. برای من جای سوال است که چرا فیلمی از این سیل تا کنون منتشر نشده. مگر در بیرون اکثر بانک ها و شرکت های دولتی و … دوربین مدار بسته که دائم در حال ثبت وقایع هستند وجود نداشته که از این سیل فیلمبرداری کند؟ البته عکس های زیادی هم از این سیل وجود ندارد. در عصر ارتباطات واقعاً جای تعجب دارد.
از شما آقای آزموده بابت این گزارش مبسوط و زیبایی که تهیه کرده اید تشکر کرده و بابت زحماتی که برای تهیه ی این گزارش کشیده اید قدردانی می کنم.
در ضمن به همشهری های داغدار بهشهریم که عزیزان خود را از دست داده اند هم این مصیبت را تسلیت می گویم.

آقای آزموده. فکرش را می کردید بعد از آن جمعه زیبای پاییزی در منطقه عباس آباد که در کنار دوستان لحظه های شادی را سپری کردیم به یکباره در همان شب که من در گرگان بودم و این خبر سیل مرگبار را شنیده ام بسیار اندوهگین شده ام و زار زار گریه کردم که کاش در این لحضات در کنار همشهریان مصیبت دیده باشم.آقای آزموده، بنده معتقدم که این بلای طبیعی نبود بلکه اصلآ این اتفاق مرگبار نباید اتفاق می افتاد بلکه بلایی بود که از طرف خود انسان اتفاق افتاد. از شما هم به خاطر به تصویر کشیدن این حادثه عظیم تشکر می کنم و به آن دسته از کسانی که عزیزانشان را در این سیل از دست داده اند تسلیت عرض می کنم.

سید روح الله ساداتی بالادهی گفت

برار آزموده ، شممه خنابدون ، گزارش بسیار کاملی بیه ، ممنون از اینکه به اتفاقات منطقه اهمیت دنی و منعکس کانی ، ایشالله تندرست بوئین

یک توصیه داشتم به برادر گرامی ام احمد آقای نظری.
عزیزم! یادداشت که می نویسی قبل اینکه اونو ارسال بکنی سعی کن خودت یکبار اون یادداشت رو بخوان تا مثل یادداشت بالا نشه که هنوز یه جمله تموم نشده جمله بعدی شزوع بشه اونم نصفه کاره بین راه رها بشه!!
با تشکر.

انجمن فرهنگی سادوا گفت

این یادداشت از سایت دوسرشمار نقل شده است:

حسین چهاردهی / بیمه رازی بهشهر
سلام. من برج ۹ سال ۱۳۹۰ طی یک نامه به شهردار بهشهر و شورای شهر برای بستن قرارداد کلی با شهرداری و توضیح شفاهی که ما تو تبریز هم قرارداد بیمه های حوادث غیر مترقبه را در سراسر شهر زدیم و در ضمن حاضر به سرمایه گذاری در بهشهر هرطور که شما بخواهید هستیم.. اما کو گوش شنوا . و الان هم چون انگشت اشاره متوجه اونا نیست میگن خوب حادثه بلایای طبیعی بود.اگه این بیمه وجود داشت مردم حداقل قسمتی از خسارتشون جبران میشد. خدایا این گوش ها رو شنوا کن .آمین.
…………………………………………………..
سادوا: برای آشنایی بیشتر با خدمات بیمه ای جناب آقای چهاردهی به لینک زیر از سایت سادوا یا به بخش « مشاغل بالاده » در بالای صفحه سایت سادوا مراجعه کنید.
http://www.sadva.ir/index.php/ads/baladeh-work

انجمن فرهنگی سادوا گفت

این یادداشت را جناب آقای سیدمجید موسوی بالادهی با ایمیل ارسال کرده است:
جناب آقای عین الله آزموده. سلام . بنده به نوبه خودم و همولایتی های خودم ساکن در حسین آباد بهشهر از شما و دوستان شما برای تهیه این گزارش، عکسهای جالب و کامل که تهیه گردید و ابراز همدردی شما تشکر کنم. چون گزارش شما را با پیوست عکسها با لب تاب شخصی به برادر و دوستان که در این سیل خسارت دیدند، نشان دادم و همگی از همدردی شما و دوستان تشکر کردند.
با تشکر / سید مجید موسوی بالادهی
……………………………………………………………………..
سادوا: سلام جناب آقای موسوی عزیز و سپاس از محبت شما. امیدواریم هم شهری گرامی ما در بهشهر پس از این سیل دیگر شاهد چنین مصیبت های بزرگ و کوچکی نباشند.