سادوا یعنی این … / شعری از امیرحمزه خلیلی واوسری/ شعر سادوا را شاعر توانای واوسری جناب امیرحمزه خلیلی در وصف مفاهیم درونی چشمه سادوا سروده اند و این چشمه را به دردهای مردان و زنان، پیر زنان و پیرمردان و کودکان دیار خود تشبیه کرده و کارکردهای ظاهری چشمه سادوا را با مفاهیم بلند انسانی گره زده اند. این شعر زیبا و نوستالژیک را تقدیم به همه کسانی می کنیم که از زلال چشمه سادوا نوشیدند و یا چشمانشان صفحه صفحه سادوا را کاویده و دغدغه های خود را با سادوا در میان می گذارند. سپاس امیرجان که هر بار چیزی برای سادوا می نویسی تا مدت ها انرژی معنوی ما را تامین کرده ای. امید که همیشه خامه قلمت روان باشد و دل مهربانت همراه سادوا دوستان باشد. ( توضیحات داخل پرانتز از سایت سادوا می باشد).

 

برف، انگور زمستانی دژکوه بزرگ (قله شاهدژ که چشمه سادوا در دامنه جنوبی آن قرار دارد)

 در میان خم خاک

 چله در چله که چرخشت شوند

 خوشه در خوشه به هم می پیچند

           ***

آبها فصل بهار

در گلوگاه سبو غلغله‌زن

تشنگان مثل خماران شراب

چشمه را چشم به راه

چون عروسی که لبش پیدا شد

اهل داماد همه هلهله‌زن

           ***

 از دل کوه که برمی‌خیزد

 بر لب سنگ روان می‌گردد

 گرم چون اشک فراق

 سرد چون گریه شوق

 و خنک چون بوسه

           ***

 جرعه در جرعه کزان می‌جوشد

سایه‌ساران درختان بلند

خلعت سبز به تن می‌پوشد

عطش‌آمیز لب بالاده  ( روستای بالاده در جنوب قله شاهدژ واقع شده)

مثل یک کودک گرمازده‌ی روزه دهن

وقت افطار از آن می‌نوشد

           ***

سادوا یعنی این

سادوا یعنی ……….. نه

سادوا چشمه‌ترین چشم قلم در آب است

سادوا نقطه آغاز « هلا برخیزید

دیگر اکنون چه وقت خواب است!؟ »

سادوا در دل تاریک زمان

روزن پنجره مهتاب است

           ***

سادوا آزموده است ( لطف آقا امیر همیشه شامل حال این حقیر آزموده هست)

مرگ برگ «کچب» پاییز را ( کچب از درختان جنگلی)

زوزه ی گرگ زمستانی سرما تیز را

کالِ سگ‌های غرورانگیز را ( کالِ سگ = نغمه سگ ها در پاسخ زوزه گرگ هاست)

           ***

سادوا یعنی این

سادوا یعنی………. نه

هان مپندار که حق من و تو

از چنان چشمه پر چک‌چک در چنبره‌ی چرخ چنین

چای آویشن در کتری چوپانان است

یا دو سیخ از جگر بره مست

یا نه سرشیر «خالک مارانی» ( گوسفندانی که بره های کوچک دارند)

که گون مرتع آنان شده است

یا نه یک کاسه ماست

که ز خیک می‌ریزند

حق اگر هست، حق شب‌ پایی ست

که به هاهای گلو می‌خواند

غله‌ جاران تهیدستان را

حق اگر هست، حق آن مردیست

که همین تابستان

در سراشیبی یک وعده چندین ساله

پشت نیسان جان داد

(وعده چندین سال مسئولان استان مازندران به مردم در باره ساخت درمانگاه در ۶ روستای منطقه دوسرشمار بخش چهاردانگه ساری)

حق اگر هست، حق پیرزن صد ساله‌ست

که به فرمان شکم

«چکمه» را جای «کلوش» می پوشد (کلوش= کفش های قدیمی زنان)

گاو را می دوشد

تا که صدبار نعوذٌ بالله

خامه از سفره صبحانه ما کم نشود

حق اگر هست، حق کودک پنج شش ساله‌ست

که ندیدست و نخواهد دانست

پیش‌دبستانی همان مدرسه است

سادوا یعنی این

سادوا یعنی………. نه

سادوا نقشه نقاشی یک مدرسه است

سادوا کاخ محیط‌بانان است

سادوا وعده یک بهداریست

سادوا چشمه بالاده در دل جاریست

 ………………………………………………………………………..

این شعر از وب سایت شخصی آقای خلیلی «  صریر  » گرفته شده است.

 

دیگر سروده های آقای خلیلی:

 واوسر نقاشی است

سادوای جان ما

شعری برای چنار قلعه

authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاريخ : ۲۱ آبان ۱۳۹۱
entry نظرات دیگران در مورد این مطلب

درود و سلام بر امیر خلیلی عزیز
مثل همیشه با زیبایی خاص و احساسی پاک که مثل چشمه سادوا و اِمِدوا خالص و جاریست سرودی. داشتن انسان های عزیزی همچون شما به قول نیما یادت روشنم می دارد هزاران سال زنده باشی و ممنون از اینکه همیشه به فکر زنده نگهداشتن فرهنگ غنی منطقه هستی به دوستی با شما افتخار می کنیم.

زیبا و دلنشین بود

با سلام خدمت شما و با تشکر از آقای خلیلی بابت این شعر فوق العاده زیبا که من بسیار لذت بردم.

ساداتی تیله بنی گفت

بسیار عالی سروده شد. سلام و تشکر فراوان به شاعر و شما. قصدم این بود که آرایه های بسیار زیبا و لطیف این اشعار را بنویسم ولی ظاهر این شعر دیروز به شاهدژ رفته بود. در سادوا وجود نداشت. واقعاً کلمات اگر نباشند ارزش واقعی موجودات عالم چگونه آشکار خواهد شد.
………………………………………
سادوا: سلام. پس از اعلام جناب خلیلی به اینجانب مبنی بر سرودن این شعر و قرار دادنش در سایت وزین صریر، این شعر زیبا در سادوا قرار دادم.
ضمناً یکی دو جمله آخرتان را نفهمیدم که منظورتان چه بوده است.

سادوا یعنی این

سادوا یعنی ………. نه

سادوا چشمه ای از احساس است

حسی از جنس امید

که در این عصر غریب

درد بی حسی را درمان است

(با پوزش فراوان از جناب آقای خلیلی)

شعر بسیار زیبایی بود/ از شما ممنونم
………………………………………………
سادوا: سرکار خانم مهندس کاردگر/ سروده کوتاه شما بسیار عالی بود. کاش ادامه اش می دادید تا شعر بلندتری شود و بتوانیم به عنوان شعری مستقل در سایت سادوا قرار دهیم.
باز هم از لطف همیشگی شما سپاسگزاریم.

سلام/ این شعــر آقای خلیلی بسیار زیبـــا و پرمضمون است. چند مصرعی که میگوید:

از دل کوه که برمی‌خیزد
بر لب سنگ روان می‌گردد
گرم چون اشک فراق
سرد چون گریه شوق
و خنک چون بوسه

*****************
واقعا زیباست،اگر حدسم درست باشد در این چند مصرع مراعات نظیر بکار گرفته شده است.

ذبیح اله کاردر گفت

شعرهای آقای خلیلی اشک ذوق و امید را جاری می کند.

سلام. بسیار خوب و وصف ناپذیر. منطقه ما به عنوان یکی از مراکز تفریحی زبانزد خاص و عام هست. بیایید دست به دست هم دهیم _ سادوای خود کنیم آباد- . با تشکر از همه.
………………………………………………
سادوا: سلام. بیاییم « دست در دست هم نهیم به مهر / بالاده ی زیبا را کنیم آباد »

سلام خدمت آقای آزموده. به نظر من برای سایتتون مطالب علمی-آموزشی- فرهنگی و ورزشی را بگنجانید تا به عنوان معتبرترین سایت منطقه شناخته شود. کلیپ ها و عکسها در مورد مطالب مربوطه را می توان از طریق بازدید کنندگان ارسال کرد. البته آنهایی که موقعیت ارسال را دارند!! با تشکر. میثم کاردگر.
……………………………….
سادوا: سلام جناب کاردگر عزیز٫ ما هم خودمان را با این « البته » تطبیق می دهیم. گنجاندن این همه موضوعات امکان پذیر نیست ولی مطالب آموزشی و ورزشی را هر وقت نیاز باشد و یا خبری باشد درج می کنیم و در باره موضوعات فرهنگی هم که کلاً ساختار سایت سادوا بر اصول فرهنگی استوار گردیده و شناخته شده است. در باره کلیپ ها نیز با توجه به پهنای باند و سرعت اینترنت فعلاً امکان پذیر نیست.

با سلام و خسته نباشید خدمت آقای آزموده عزیز٫ با توجه به هر چه نزدیکتر شدن مراسم شهدای منطقه از تمام بالادهی های عزیز خواهشمندم با حضور پررنگ خود جلوه خا صی به این مراسم دهند. یاد و خاطره شهدا کمتر از خود شهادت نیست. از شما آقای آزموه هم به خاطر زحمات بسیار زیادی که در این سایت متقبل می شوید کمال تقدیر و تشکر را دارم.
……………………………………..
سادوا: سلام آقا میثم. یقیناً یادواره شهدای امسال باید پرشورتر و بهتر از سال های قبل برگزار شود. متاسفانه ستاد یادواره واوسر تاکنون کمترین اطلاع رسانی نکرده تا ما نیز بنابر وظیفه اخبار مراسم را پوشش خبری بدهیم. از ابراز محبت شما نیز بسیار سپاسگزارم.

با سلام.شعری در وصف شهیدان کشور بخصوص بالاده
نوری فضای خاکی روستا گرفته است
جشن و سرور عالم بالا گرفته است
در بزم لاله های بخون خفته زمین
خیل ملاک است که ماوی گرفته است
پرچم به اهتزاز و ندای حسین حسین
از بین خلق تا به ثریا گرفته است
گلها دوباره سر زده از خاک و هر طرف
بوی بهاران دامن صحرا گرفته است
رفتند عرشیان و بماندند فرشیان
از گریه اشکها خون شد و دلها گرفته است
ثابت قدم به راه شهیدان عشق باش
کاین قول را زاده زهرا گرفته است

برای شادی روح شهدا صلوات.
………………………………………………
سادوا:‌اللهم صل علی محمداً و آل محمد

با سلام خدمت جناب آقای آزموده.بیزحمت چند تا عکس زیبا از زمستان بالاده رو در سایتتون بگنجانید.البته عکسهاش هست.ولی تکراری شده.با تشکر.میثم.