تبلیغات
دسته بندی موضوعی مطالب
- آگهی و اطلاعيه
- انجمن، سایت و سامانه سادوا
- بزرگان و نخبگان
- بیرون از بالاده
- بیرون از دوسرشمار
- تاریخ بالاده + طایفه ها
- تصویر و عکس
- خبر و گزارش
- داستان، شعر، موسیقی
- درگذشتگان
- دیدار و نشست
- سنت ها و آئین ها
- سپاس و شادباش
- شهدا
- شورای اسلامی
- طنز و خنده
- عمومی
- فراخوان و درخواست
- مقاله و یادداشت
- منطقه دوسرشمار
- موفقیت
- نقد و نظر
- همایش های فرهنگی
- ورزشی
- پایگاه بسیج
- پيشنهاد
- چهره مردم بالاده
- کوهنوردی و طبیعت گردی
- گفت و گو، پرسش
- یاد و خاطره
- یاغیان قدیم
آخرین نوشته ها
- گزارش تصویری سومین جشنواره هَلی تِرشی بالاده- بخش نخست
- برگزاری سومین جشنوار هلی ترشی مازندران در بالاده
- از تروجن تا قله شاهدژ بالاده
- صرف نوعی خاص از فعل ماضی ساده در زبان مردم بالاده
- گزارش دومین نشست گردشگری و جشنواره هلی ترشی در بالاده
- معلمان بالاده، از گذشته تا امروز
- گزارش نشست گردشگری بالاده ۱۴۰۳/۰۱/۳۱
- دعوت به همکاری در زمینه معرفی بالاده به عنوان روستای هدف گردشگری
- انتخاب روستای بالاده به عنوان روستای هدف گردشگری
- دختر لَمچوقاپوش / داستانی واقعی از بالاده/ نوشته محبوب توبه بالادهی
لینک دوستان
آمار
مهندسی فرهنگی یا سازماندهی و تغذیه بار فرهنگی؟/ مهندس عین الله عالیشاهی/ مدتی پیش مطلبی را به قلم آقای یوسفی تحت عنوان «مهندسی فرهنگی حلقه مفقوده فعالیت های فرهنگی (منطقه دوسرشمار)/ قسمت اول» در سایت سادوا خواندم و هر چند که قسمت اول این مطلب بارگذاری و به قضاوت گذاشته شده و شاید اندکی صبر لازم باشد تا قسمت های دیگر آن نیز بارگذاری و به معرض قضاوت گذاشته شود، ولی تا اینجای مطلب لازم دیدم نظرم را بعنوان یکی از هم ولایتی ها در خصوص درستی یا نادرستی حلقه مفقوده معرفی شده توسط آقای یوسفی عنوان کنم.
از اینکه فضاهای مجازی در منطقه دوسرشمار به صورت خودجوش توسط عده ای از علاقمندان کار فرهنگی شکل گرفته است شکی نیست و از اینکه این دوستان تنها با انگیزه و علاقه به کار فرهنگی این کار با ارزش را انجام داده اند و در این راه از خود بی ریا سرمایه و وقت گذاشته و باید دست تک تک آنها را بوسید باز هم شکی نیست ولی استمرار و تداوم حیات این فضاها نیازمند به انجام دو کار اساسی است:
۱- سازماندهی متناسب با سطح اهداف کار فرهنگی با توجه به استراتژی و چشم انداز٫
۲- تامین و تغذیه به موقع بار فرهنگی فضاهای مجازی و رفع نگرانی های مالی آن.
- در مرحله سازماندهی شاید دوستان و بانیان شکل گیری فضاهای مجازی از بنده خرده بگیرند که طرح این بخش موضوعیت ندارد چرا که ما از این مرحله عبور کردیم ولی بنده معتقدم اولاً باید استراتژی ما در خصوص کار فرهنگی مشخص شود. ثانیاً با توجه به سطح اهداف که خروجی استراتژی است، شاید نیازمند هستیم فضاهای مجازی را مجدداً سازماندهی نماییم و بسته به سطح کار ممکن است سازماندهی موجود تکاپوی آن را بکند و یا با کمی تقویت و بازنگری سازمانی در خور اهداف فرهنگی شکل گیرد و یا اساساً نیاز به بازنگری کامل باشد. بنا بر این، تا ما استراتژی را در خصوص کار فرهنگی تعیین نکنیم به هیچ وجه نمی توانیم سازماندهی درست داشته باشیم؛ برای اینکه نمی توانیم حجم سازماندهی را محاسبه نماییم.
- در گام بعدی، این مجموعه نیاز به تغذیه بار فرهنگی مناسب، به موقع و کافی دارد تا بتواند به حیات خود ادامه دهد. در آینده یکی از جدی ترین عاملی که این سایت ها را تهدید به خاموشی می کند همین عامل است. شاید شمارش معکوس حیات برخی از این سایت ها مدتها است شروع شده که در همین زمینه می توانیم نگرانی های مدیران این سایت ها را از قلم هایشان در این روزها بفهمیم که درخواست می کنند تا مطلب، خاطره، عکس و … بفرستید. نگرانی های دوستان در خصوص تامین بار مالی نیز بسیار جدی است که باید برای حل مشکل چاره اندیشی شود. تاکنون نشان داده شده است با روش جاری نمی توان مشکل مالی را مرتفع نمود.
به دور از نگرش توام با حاشیه گری، باید صادقانه بگویم که اکنون این مجموعه های فرهنگی بیش از همیشه نیاز به کمک بنده و شما دارند. بیاییم صادقانه دست بانیان فضاهای مجازی (انجمن های فرهنگی) را بفشاریم و از هر اقدامی که موجب استمرار حیات و بالندگی این سایت ها می شود، فروگذار نکنیم! چرا که در جهان امروز ما شدیداً به ابزاری نیازمند هستیم تا به واسطه آن بتوانیم شرایط گفتمان، انتقال نظر و اطلاعات، همگرایی و همفکری را برای انجام کار با ارزش فرهنگی فراهم سازیم و ابزاری مثل فضای مجازی برای چنین کاری واقعاً در نوع خود منحصر بفرد است.
دغدغه های مدیران فرهنگی بنظرم بجا و جدی است و ما نباید آن را ناشی از عملکرد سایت ها بدانیم، بلکه همانطوری که گفته شده عمدتاً مربوط به موضوعی است که بیان شد. اما در خصوص واژه «مهندسی فرهنگی» اینکه اصولاً آیا استفاده از این واژه درست است یا نادرست و یا آیا «مهندسی فرهنگی» واقعاً حلقه گم شده در فعالیت های فرهنگی منطقه است یا نه؛ مطلبی است که در قسمت بعدی به آن بیشتر خواهم پرداخت.
با احترام/ عین الله عالیشاهی ۲۸/۹/۱۳۹۲
…………………………………………………………………………………………
سادوا: با سپاس از جناب مهندس عالیشاهی که احساس مسئولیت کرده و با ارسال نقد و نظر خود، برگی دیگر بر صفحات سایت سادوا افزوده و باعث دلگرمی ما در ادامه راه فرهنگی شده اند. ما نیز همواره تاکید کرده ایم نیازمند همکاری شما همولایتی های گرامی و فرهنگ دوست هستیم که متاسفانه تاکنون کمتر به درخواست ما جواب داده شده است. عدم همکاری به مرور زمان و به زودی موجب مرگ وبلاگ ها و سایت های منطقه از جمله سادوا (که این هشدار بسیار هم جدی هست) خواهد شد و امیدواریم دوستان دیگر نیز نظر خود را پیرامون این موضوع یعنی مهندسی فرهنگی در قالب نوشته ای مستقل برای ما بفرستند تا به اندازه حتی یک مطلب هم شده، از مرگ سادوا جلوگیری شود.
لینک مرتبط با موضوع: ……………………………………………………………..
داشته های فرهنگی و میراث پدران/ جهانگیر بهزادپور
سادوا و یک تصمیم ساده/ عین اله آزموده
فضای مجازی منطقه دوسرشمار! همگرایی یا واگرایی گزینشی/ عین اله آزموده
سرنوشتی دیگر برای سایت سادوا ! سیدمحمدعلی قادری
پیشنهادهایی برای سایت سادوا / آقای هادی علامه قاسمی
دوشنبه ۲ در دی, ۱۳۹۲ @ ۲۱:۳۱
خدمت مهندس عالیشاهی عرض سلام دارم. نقدی که نوشتین چند عیب و ایراد داره.
اولش اینکه «سازماندهی متناسب با سطح اهداف کار فرهنگی با توجه به استراتژی و چشم انداز» که نوشتین رو نفهمیدم منظورتون چیه (شاید من یه کم بیسوادم). ولی تا جایی که میدونم جماعتی که با عشق الان دارن کار فرهنگی می کنن بدون هیچ کمک و حمایت و پشتوانه فعالیت می کنن و تازه پشت سرشونم هزار تا حرف در میارن. چون با پول خودشون دارن برای مردم کار فرهنگی می کنن این حرفا رو می زنن و بعیده از طرف آدمای تحصیلکرده ای مانند شما و دولت هم کمکی بهشون شده بشه. اگه دولت بهشون کمک می کرد باز هم می گفتن از دولت پول های هنگفتی!!! گرفتن و به جیب زدن. اینو هم بگم که مقاله های پارسال تون رو خوندم که واسه برگزاری مراسم چنار قلعه بهشون تاخته بودین. خب این هم یکی از مشکلات و ترسیه که شما بجای حمایت براشون وجود آوردین.
دومش «تامین و تغذیه به موقع بار فرهنگی فضاهای مجازی و رفع نگرانی های مالی آن» را باید جدی گرفت. منم مثل شما معتقدم که اگه تغذیه نشه همه این سایت ها و انجمن ها خیلی زودتر از اونی که فکرشو بکنی تعطیل میشن. خدا وکیلی اگه آدمایی مثل شما کمک مالی نکنن کی میخواد این کار رو بکنه؟ نمیخوام بگم کمک نکردین ولی اگه تا بحال کمکی نکردین بی زحمت سر کیسه رو واسه فرهنگ تون شل کنین.
بحث مهندسی فرهنگی یوسفی هم از بیخ و بن بحث انحرافیه و برای منطقه ما یه چیز بیخودیه بنا به همون دلیلی که اول عرایضم گفتم و کسی که کار فرهنگی نکرده باشه نمیتونه نسخه خوبی واسه فرهنگ مون بپیچونه.
…………………………………………………..
سادوا: سلام دوسرشماری غریب. نوشتن نقد و ابراز نظر حتی اگر بر خلاف سیاست ها و روند فعالیت فرهنگی ما باشد، مورد استقبال می باشد و همه افراد این حق را دارند که با رعایت قانون و احترام، در باره هر موضوعی که برایشان اهمیت دارد نقد بنویسند. قضیه چنار پارسال نیز شمول همین قانون است.
خوشبختانه تاکنون حتی ریالی از دولت و یا افراد متمکن کمک مالی و یا مادی نگرفته ایم و کسی نیز تاکنون هیچ پیشنهادی از طرف دولت در این باره به ما نکرده است. هر چه داریم به لطف کمک های اندک مردمی است که برای فرهنگ شان ارزش قایل هستند. جا دارد بگویم که سال گذشته شخصی فقط ۴۰۰۰ تومان برای برگزاری همایش بزرگان بالاده کمک کرده است و این لطف شان برای ما بسیار ارزشمند است. بله! فرهنگ متعلق به مردم است و این مردمند که آن را مهندسی می کنند. از یادداشت شما سپاسگزاریم.
دوشنبه ۲ در دی, ۱۳۹۲ @ ۲۰:۳۸
یکی را دوست میدارم ولی افسوس او هرگز نمی داند
نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاه من که او را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند
به برگ گل نوشتم من که او را دوست می دارم
ولی افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو را من دوست می دارم
ولی ناگه ولی ناگه ز ابر تیره برقی جست و روی ماه تابان را بپوشانید
تقدیم به بالاده / این سرزمین مادری.
………………………………………
سادوا: سپاس ازشما بخاطر ارسال این شعر قدیمی. آیا فرزندان بالاده می توانند افتخار آشنایی با شما را (البته صددرصد محرمانه) داشته باشند؟