آخرین نوشته ها
- آسفالت جاده بالاده، شاید نسلی دیگر!
- نوروز و باورهای کهن در بالاده / عین اله آزموده
- عکس های برفی از بالاده ۱۴۰۰/ مهندس وهاب کاردگر بالادهی
- عکس های برفی از بالاده ۱۴۰۰/ معین علامه قاسمی
- قله اساطیری شاهدژ و کوه چارنو از دودانگه ساری
- عطر و بوی کالچهنون بالاده در کشور کانادا
- سنت قدیمی داغ و درشم گوسفندان در بالاده/ نوشته: هادی کاردگر و عین اله آزموده
- پیام تسلیت انجمن فرهنگی سادوا به مناسبت درگذشت استاد فرهود جلالی کندلوسی
- خانه قدیمی مِلامَمِّدی/ محبوب توبه بالادهی
- زمین خواری در بالاده به شیوه جدید/ دکتر سیداکبر ساداتی بالادهی
لینک دوستان
آمار
دوشنبه ۲ در دی, ۱۳۹۲ @ ۲۰:۳۸
یکی را دوست میدارم ولی افسوس او هرگز نمی داند
نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاه من که او را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند
به برگ گل نوشتم من که او را دوست می دارم
ولی افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو را من دوست می دارم
ولی ناگه ولی ناگه ز ابر تیره برقی جست و روی ماه تابان را بپوشانید
تقدیم به بالاده / این سرزمین مادری.
………………………………………
سادوا: سپاس ازشما بخاطر ارسال این شعر قدیمی. آیا فرزندان بالاده می توانند افتخار آشنایی با شما را (البته صددرصد محرمانه) داشته باشند؟