یاغیان چهاردانگه و دودانگه در اسناد مجلس شورای ملی – بخش چهارم/ نوشته: عین اله آزموده/ در سه بخش گذشته از این مجموعه، سه شکایت شیخ هادی فولادی (از اهالی فولادمحله) منتشر شد که با انتشار این سندها متاسفانه برخی از دوستان فرهیخته پروری، با نوشتن یادداشت هایی و یا تماس تلفنی، مدیر سایت سادوا را مورد هجمه شدید قرار داده و انتشار این سندها را «توهین به مردم شریف پرور»!! قلمداد کرده اند. ضمن احترام فراوانی که برای مردم شریف پرور قائل هستیم،  به اطلاع می رساند که کتابخانه مجلس شورای اسلامی تعداد زیادی اسناد و مکاتبات تظلم خواهانه مردم از یاغیان، امرای دولتی، خوانین و … در مقطع زمانی مجلس ششم تا دوازدهم و در دوره رضاشاه را تحت عنوان کتابی منتشر کرده است و از آنجایی که انتشار سندهای مربوط به تاریخ و اتفاقات بوجود آمده در منطقه دودانگه و چهاردانگه ساری و نواحی شهمیرزاد و سمنان و مهدی شهر و … می تواند در شناخت بیشتر مردم کمک نماید، لذا سایت سادوا بر حسب رسالت خویش به انتشار دوباره این سندها اقدام کرده است.

شایسته است دوستان فرهیخته پروری اگر اعتراض خود را قانونی می دانند، طبق قانون مطبوعات جمهوری اسلامی از کتابخانه مجلس شورای اسلامی شکایت کرده و از طریق مراجع ذیصلاح قضایی پیگیری نمایند. سایت سادوا پس از این نیز به انتشار این سندها ادامه خواهد داد و انتشار این سندها را به هیچ عنوان و بر اساس هیچ استدلالی «علیه مردم شریف پرور و توهین به آنها» ندانسته و القای چنین تفکراتی را مصداق بارز «تحریک و تشویش افکار عمومی» دانسته و بر اساس قانون مطبوعات نیز این رفتار جرم محسوب شده و قابل پیگرد قانونی است. هم چنین انتظار داریم این دوستان نسبت به سوالاتی که  توسط افکار عمومی و محققان در قسمت قبلی مطرح شده پاسخ داده تا پاسخ آنها را در همین سایت منتشر کنیم. با احترام/ عین اله آزموده / مدیر سایت سادوای بالاده.

عنوان سند چهارم: شکوائیه از حملات مسیح پروری و اتباعش در دودانگه

۱۲ مهر ۱۳۰۸

مقام منیع ریاست مجلس مقدس دارالشورای ملی شیدالله ارکانه

در تعقیب عرایض سابقه راجع به شرارت [مسیح] پروری تصدیع می دهد مدت دو ماه است حقیر با بیست و پنج نفر عیالات از شرارت مسیح پروری از خانه و لانه خود آوراه هنوز توجهی از اولیا معاطفه دولت به حال حقیر نشده. [عده ای] از اشرار سر بُنه سنگسری ریخته غارت نموده باز هم توجهی نکرده. اشرار به قریه آتینی دودانگه سر خانه حاجی اصغر نام ریخته مشارالیه را شکنجه و غارت نموده هنوز به این هم توجه نشده، که اخیراً مجدد به قریه فولادمحله ریخته تا صبح شلیک تیر کرده سر خانه حاج علی نام پسر خاله حقیر رفته برادر مشارالیه را به ضرب چوب و تازیانه مشرف به موت و عیالش را با کارد مجروح و خانه و کلیه اثاثیه و وجه نقد و یک رأس اسب غارت نموده و خود حاجی مزبور را همراه خود به مقصدی برده. چند روزی بود مفقودالاثر و اخیراً به قرار راپرت هایی که رسیده سه تفنگ پنج تیر را بیخ گوشش گذاشته و از قید حیات راحتش کرده اند. آقا سید مصطفی فولادی که از علمای معروف آن حدود است شبانه با عیالات از فولادمحله خارج و به طرف دامغان رفته و جمعی دیگر از اهالی نیز مفقودالاثر بودند که جدیداً اطلاعی نداریم.

تعجب این است اخیراً در شماره ۸۷۰ جریده اطلاعات دیده شد که در جلسه چهار مِهر جاری معاون وزارت معارف نسبت به اجزاء دوایر تابعه، خود وزارت خانه را مرجع تظلمات قرار داده بدبختانه دچار حملات شدیدی از نمایندگان محترم شده و بالاخره مشارالیه با نهایت اظهار ندامت از گفته خود با آقایان نمایندگان موافقت کرده است که مرجع تظلمات عمومی مجلس شورای ملی است. با نهایت عجز و انکسار عرض می کنم آقایان نمایندگان این عرض حال شش یا هفت بنده است که با لهجه دهاتی گری خود در نهایت متانت در مقام تظلم و دادخواهی به مقام مقدس مجلس شورای ملی بر آمدم به جوابی مفتخر نشده و عملاً نیز از اولیای معظم دولت چیزی مشاهده نکرده بلکه به خرابی های سابقه افزوده شده است. به وزارت جلیله داخله نیز کراراً رجوع کرده ام به شرح ایضاً اگر عرض کنم تقصیر دولت است جسارت می شود، اگر عرض کنم تقصیر اعضای محترم کمیسیون عرایض است که این همه نامه های جگرخراش را به خونسردی و بی اعتنایی تلقی کرده توجهی ندارند آن هم به شرح ایضاً اگر عرض کنم تقصیر از عموم آقایان نمایندگان است که با اطلاع از خونریزی های پانزده ساله اشرار پرور که هنوز هم حکم به سقوط قریه پرور از دودانگه مازندران و انتقال اهالی آن به جاهای مقتضه دیگر را نداده اند آن هم به طریق اولی جسارت خواهد بود.

بنابر این تکلیف هزارها نفوس از سمنانی ها و سنگسری ها و شهمیرزادی و دامغانی و تودرواری و اگره و سرخ ده و سیاه پره و کواتی و قلعه سری و بادله و چهاردِه و کلاته و فولادی و کیوسری و لنگری و دادسری (سادوا: واوسری) و بالادهی و تیل بنی (سادوا: تیله بنی) و قلعه وووووو الی آخرها چه خواهد [ بود.] اگر عرض کنم که تقصیر از بنده یا امثال بنده است که این همه فجایع خونین را به مقامات صالحه دولت و نمایندگان ملت عرض نشده و تمنای دادرسی نشده است آن هم منوط به انصاف و وجدان پاک آن نمایندگان معظم و اولیای محترم دولت است. زیاده چه عرض کنم.

حقیر شیخ هادی فولادی

[مُهر]: ثبت کل مجلس شورای ملی، هفدهم/ مهرماه/ ۱۳۰۸ – نمره ۴۸۴۰ .  

نقل از کتاب: اسناد مازندران در دوره رضاشاه، مجلس ششم تا دوازدهم، به کوشش مصطفی نوری، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی ، تهران، ۱۳۸۸، صفحات ۳۲۵ و ۳۲۶٫

……………………………………………………………………..

از همه کسانی که در باره حضور یاغیان و ظلم ماموران دولتی در دوره های گذشته در چهاردانگه و دودانگه و هم چنین روستای بالاده  و منطقه دوسرشمار چیزی شنیده و یا خوانده اند و یا سندی دارند، درخواست می شود آن را به صورت مستند برای ما بفرستند تا در مقاله های بعدی مورد استفاده قرار گیرد.

سامانه پیامک سادوا  ۳۰۰۰۷۶۵۰۰۰۳۳۳۲      ایمیل سایت سادوا   sadva86@gmail.com

موضوعات مرتبط: ……………………………………………………………………..

یاغیان چهاردانگه و دودانگه در اسناد مجلس شورای ملی – بخش اول

یاغیان چهاردانگه و دودانگه در اسناد مجلس شورای ملی – بخش دوم

یاغیان چهاردانگه و دودانگه در اسناد مجلس شورای ملی – بخش سوم

authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاريخ : ۱۷ بهمن ۱۳۹۲
entry نظرات دیگران در مورد این مطلب
ساداتی تیله بنی گفت

آقای آزموده سلام خدا قوت. مطالبی حدوداً دو ماهه وب سایت سادوا را خواندم خیلی استفاده کردم. تشکر و خدا قوت باد دارم. امیدوارم که شما و سادوا جاری و ساری و سلامت بوده باشید. اگر چه به بعضی از نوشته ها نظراتی هم دارم ولی در کل خیلی خیلی از مطالب و مستندات جنابعالی استفاده می نمایم.
هر مطلب و گفتار و نوشتار معرف علم و دانش و تلاش و کوشش، شأن و شخصیت افراد می باشند. از مطالب شما هم این نکته بارزتر و نمایان تر هست که به مستندات و معقولات بیشتر توجه دارید البته نظرات شخصی هم اعمال می شود. واقعاً تا مرد سخن نگفته باشد / عیب و هنرش نهفته باشد / یا بقول یکی از معصومین: مرد در زیر زبانش پنهان هست. باید نوشت و تحقیق کرد و گفت تا به نتیجه ای رسید.
در مورد یاغیان و مستندات تاریخی چونکه مطالعه عمیقی ندارم نمی توانم نظر دهم ولی آنچه از زبان مردم منطقه ی دوسرشمار شنیدم اکثریت نظر مثبت نسبت به “مشدی” داشته اند. البته بعضیها هم نکات قابل تأمل منفی که شما هم به آن اشاره کردید، دارند.
امیدوارم کسانیکه اطلاعات کافی دارند آگاهی بخشی نمایند. موفق باشید.
………………………………………….
سادوا: جناب ساداتی عزیز سلام. از نظر لطف شما نسبت به سادوا و بنده سپاسگزارم. ما نیز امیدواریم کسانی که اطلاعاتی در باره موضوع مطلب دارند برای ما راسال نمایند.

حامد خلیلی ازنی گفت

با سلام خدمت دوست محقق و ارزشمندم جناب آقای آزموده
از زحمات و تلاش جناب عالی برای روشن شدن وضعیت هزار جریب در عصر وحشت بسیار ممنمونم. (اواخر قاجار و اوایل پهلوی را به خاطر وحشت دایمی مردم هزار جریب به این نام نامیدم عصری که اموال و ناموس مردم محروم و بدبخت منطقه مورد تاراج قرار می گرفت و آسایش و آرامش از آنها سلب شده بود و گاهی شکایتی که مردم دودانگه و چهاردانگه از سرهنگ هوشمند نوشتند اوج این مصیبت را نشان می دهد.)
اگر شکایت های مردم منطقه از یاغیان از عدلیه و مراکز حکومتی قدیم جمع آوری شود سزاوار است برای ظلم های وارد شده به نیاکانمان از این همه مصیبت خون گریه کنیم.
زمانی که تعداد باسوادان هر روستا به انگشتان یک دست نمی رسید و راه های رسیدن مردم به مراکز حکومتی سخت و ارتباطات بسیار دشوار بود نوشتن نامه های متعدد از بخش دودانگه و چهاردانگه به مجلس شورای اسلامی نشان دهنده ناامیدی مردم از حاکمان و عدلیه محلی بود و اوج ظلم و ستم وارد شده به آنها را نشان می دهد.
تاسف دیگر تعداد زیاد یاغیانی است که از این خطه برخاستند و اسناد آنها موجود است باعث شرمساری می باشد.
انشاالله فرهیختگان هزار جریب تاریخی که همزبان و دارای تاریخ و فرهنگ مشتر ک هستیم به مدد هم بشتابند تا با به اوج رساندن منطقه، تاریخ زنگار گرفته عصر وحشت را به فراموشی بسپاریم.

باسلام و تشکر از زحمات جنابعالی در جمع آوری و ارائه مطالب تاریخی چهاردانگه و دودانگه. لازم دانستم برای استفاده بیشتر و مفیدتر از زحماتتون، سایت سادوا را در فولادمحله نیوز لینک نمایم. البته با اجازه شما. من الله التوفیق.
……………………………………………………
سادوا: سلام جناب فولادی عزیز٫ خیلی محبت کردید که سادوا را در وبلاگ وزین فولادمحله نیوز لینک داده اید. متقابلاً سادوا نیز با افتخار لینک شما را به مجموعه سایت ها و وبلاگهایش افزوده است.

سلام
بنده هنگامی که به فکر انتشار اسناد نواحی شمال افتادم تصور چنین واکنشهایی را داشتم. اما بر خود واجب می دانم تا در حد امکان به چاپ اسناد تاریخی برای روشن شدن تاریخ صفحات شمال ایران اقدام کنم. همین حالا من بیش از ۱۵ هزار برگ سند از مازندران و گرگان در خلال سالهای ۱۳۲۰-۱۳۳۲ دارم که بخش مهمی از آن مربوط به یاغیان است.من در اینجا تنها نام این افراد را می آورم باشد تا روزی همه این اسناد را به چاپ برسانم. سهراب پلوری، تقی دینه سری، حسین خان سنگسری، علی احمدی ، گل محمد احمدی ، حجت غلامی ، صفی کردکویی، عشقعلی یاغی و دهها نفر دیگر از یاغیان صفحات شمالی. در کتابی که اخیرا به پایان رساندم و امیدوارم در سال ۹۳ به چاپ برسد با عنوان مازندران و گرگان در اشغال ارتش سرخ ۱۳۲۰-۱۳۲۵ به گوشه هایی از فعالیت این افراد پرداختم. هدف بازشناسی هویت ملی و آسیب شناسی تاریخی است والا هیچ غرض و مرضی در کار نیست. در پایان خواهش می کنم هر کس اسنادی از صفحات شمالی ایران به خصوص مازندران گرگان و سمنان دارد برایم بفرستد. با این اطمینان که در هر کاری استفاده شود به نام او چاپ خواهد شدو از او یاد خواهم کرد.m_n_savadkouhi@yahoo.com
……………………………………….
سادوا: پژوهشگر گرامی جناب آقای نوری عزیز٫ اینکه کار شما بسیار ارزشمند هست،‌ شکی نداریم. چنین پژوهشهایی برای روشن شدن بخش های تاریک تاریخ گذشته مازندران لازم و ضروریست. بنده نیز انتظار نداشتم که دوستانی، چنین یک سویه بر سایت سادوا حمله کنند. آنچه اهمیت دارد انتشار چنین کتاب های ارزشمند است تا به واقعیت های تاریخی بر اساس سند و مدرک معتبر پی ببریم.

با عرض ادب و احترام خدمت همه شما فرهیختگان و فرهنگ دوستان
در ابتدا تشکر و قدردانی می کنم از آقای آزموده بابت مطرح کردن این بحث در سایت سادوا و ایجاد یک فضای بحث و مباحثه در این زمینه بین صاحبنظران و دوستان ….
با مطالعه همه نظرهای گفته شده در مورد موضوع مورد بحث، حالا با وجود مسائل زیادی که پیرامون این موضوع وجود داره، یک حقیقت در این بین مسلم شده و اون اینه که با وجود افراد مطلع و باسواد (البته نه چندان زیاد) موجود در محلات و نواحی متاثر از موضوع و نیز افراد جوانمرد و … ، در این بین یک شخصی بلند می شه و همت میکنه و با بذل جان و مال و ناموسش که در نهایت از دیار و وطن خودش هم کوچ می کنه و طبق شنیده ها دیگه هم به محلش بر نمی گرده، بدون اینکه دادو قالی کنه، دار و دسته ای جمع کنه و یا قشون و قشون کشی کنه …. میاد با بی صداترین فریادش (قلم)، مردم منطقه و هم محلی هایش رو از دست شرارت ها -حالا از هر جناح- نجات می ده و جالب اینه که با وجود دور افتادگی و بعد مسافتی که بین این نواحی با دستگاه اداری آنزمان وجود داره، دست از تلاش بر نمی داره و عریضه پشت عریضه راهی دستگاه های دولتی می کنه، به این امید که بتونه کاری برای مردم منطقه بکنه و اونا رو از این جار و جنجالی که در منطقه حاکم شده نجات بده و در نهایت هم موفق می شه ….
شیخ هادی نه قهرمانه ملی هست و نه اسطوره و نه … “یه مرد” که شرارت ها و بی عدالتی ها رو دیده و نتونسته باهاش کنار بیاد ….

به یاد این بیت شاعر:
من فریادم را سر خواهم داد …. چاره درد مرا، مگر این داد کند …