یاغیان چهاردانگه و دودانگه در اسناد مجلس شورای ملی – بخش دوم/ نوشته: عین اله آزموده/ با انتشار قسمت اول این مجموعه که به شکایت شیخ هادی فولادی از مسیح پروری یاغی معروف پرور پرداخته و باب جدیدی در شناخت تاریخ گذشته و مبهم چهاردانگه و دودانگه و شمال سمنان می باشد، همواره بر آن بودم که قسمت های دیگر این اسناد را منتشر کنم که متاسفانه به دلایلی از جمله تأمل برای دریافت اسناد و دیدگاه های خوانندگان گرامی و …. ، فاصله زمانی بین انتشار بخش اول و دوم این مجموعه کمی به درازا کشید. در این قسمت نیز به شکایت دیگر شیخ هادی فولادی از مسیح پروری می پردازم.

شیخ هادی فولادی از اهالی فولادمحله طبق پرس و جویی که سال گذشته از چند تن از کهنسالان فولادمحله نمودم، ظاهراً در ساری دفتردار اسناد رسمی بوده و دارای ارتباطاتی هم با مقامات بالاتر بوده و توانایی نوشتن عریضه و شکایت به مقامات مجلس را داشته و بسیار نیز پیگیر رفع ظلم یاغیان از جمله مسیح پروری بوده است. آنچه از فحوای این عریضه ها پیداست ظلم و ستم یاغیان به حدی بر زندگی مردم فقیر دودانگه و چهاردانگه که به سختی شکم خود و خانواده را آن هم از راه کشاورزی و دامداری سیر می کردند، سایه وحشت انداخته بود که ناچار ترک ملک و دیار کرده تا بلکه جان سالم بدر بردند. مردم در هر ساعتی از شبانه روز منتظر حمله و غارت یاغیان بودند و با همه فقر و فلاکتی که در پایان دوره قاجار و اوایل دوره رضاشاه بر جوامع روستایی و دور افتاده ای چون دودانگه و چهاردانگه حاکم بود، ظلم یاغیان و بی پناهی مردم در برابر آنان نیز  یک بدبختی دیگری بود که حکومت مرکزی و منطقه ای از تامین امنیت مردم عاجز بود.

در باره روستای پرور و یاغیان دوره رضاشاهی نیز در بخش اول این مطلب به تفصیل سخن گفته شده و برای درک بهتر موضوع پیشنهاد می شود قبل از خواندن بخش دوم، مقاله «یاغیان چهاردانگه و دودانگه در اسناد مجلس شورای ملی – بخش اول» به ویژه یادداشت های فراوان خوانندگان گرامی را مطالعه کنید. هر چند تاکنون هیچ یک از خوانندگان گرامی که یادداشت های بعضاً یک سویه و معترضانه نوشته بودند، سند و مدرکی برای اثبات گفته های خود ارائه نکرده اند تا در این مجموعه مورد استفاده قرار گیرد.

 عنوان سند : تقاضای شیخ هادی فولادی برای سرکوبی مسیح پروری و اتباعش

۶ مهر ۱۳۰۸

مقام منیع ریاست مجلس مقدس دارالشورای ملی دامت عظیمه

قریب دو ماه است که حقیر با بیست و پنج نفر عایلات از تعدیات و شرارت مسیح پروری و اتباع او جلای وطن اختیار کرده با عدم بضاعت مِلک خودم را که ممرّ معیشت یک عائله کذایی بوده فروش کرده و مشغولم که به مصرف پست دولت و قوت یومیه خود و عایلاتم می رسانم و هیچ معلوم نیست که در واقع، ظالم اشرار پروری می باشد و یا حقیر، که مراتب را به پیشگاه دولت عرض می کنم و یا متصدیان امور دولت که با صدق اظهارات بنده در صدد قلع و قمع اشرار نمی شود؟

حکومت چهاردانگه که از طرف حکومت ساری برای تحقیقات به فولادمحله رفته راپرت صدق عرایض بنده را مدتی است داده مع الوصف تاکنون هیچ اقدام موثری نشده. خود حقیر یک ماه است در ساری سرگردان و عایلات در چهاردانگه بلاتکلیف و محتاج قوت یومیه خود می باشند. آیا هنوز وقت آن نشده است که دولت اقدام جدی برای قلع و قمع اشرار نمایند؟ آیا وقت آن نشده است که دولت به اینگونه جنایات خونین خاتمه داده حقیر و عایلات به خانه و لانه خود مراجعت نمائیم؟

استدعا از آن مقام منیع مقرر فرمایند به توجهی وسایل آسایش حقیر و جمعی عایلات را فراهم فرموده. وسایل قلع و قمع اشرار فراهم. تا حقیر بتوانم با عائله خود به محل سکنا اولیه خود عودت نمایم. امیدوارم از بذل توجه دریغ و مضایقه نفرموده. ایام عزت مستدام.

حقیر شیخ هادی فولادی

{ حاشیه:} کمسیون محترم عرایض، ۸/۷/۹٫ (سادوا: منظور از ۸/۷/۹ تاریخ نهم مهر ۱۳۰۸ می باشد)

نقل از کتاب: اسناد مازندران در دوره رضاشاه، مجلس ششم تا دوازدهم، به کوشش مصطفی نوری، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی ، تهران، ۱۳۸۸، صفحات ۳۲۵ و ۳۲۶٫

……………………………………………………………………..

از همه کسانی که در باره حضور یاغیان در چهاردانگه و دودانگه و هم چنین روستای بالاده  و منطقه دوسرشمار چیزی شنیده و یا خوانده اند درخواست می شود آن را به صورت مستند و با ذکر کامل نام و تلفن برای ما بفرستند تا در مقاله های بعدی مورد استفاده قرار گیرد.

سامانه پیامک سادوا  ۳۰۰۰۷۶۵۰۰۰۳۳۳۲      ایمیل سایت سادوا   sadva86@gmail.com

……………………………………………………………………..

مطالب مرتبط:

یاغیان چهاردانگه و دودانگه در اسناد مجلس شورای ملی – بخش اول

authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاريخ : ۳ دی ۱۳۹۲
entry نظرات دیگران در مورد این مطلب
دوسرشماری غریب گفت

یاغیان بی خبر می اومدن – می دزدیدن – می خوردن – می کشتن – می سوزوندن – گاهی هم به زنان و دختران مردم تجاوز می کردن – می بردن و می رفتن.
ازینکه میبینم توی قسمت اول بعضی از دوستان جوان و ناآگاه یاغیان رو تطهیر می کنن خیلی تعجب می کنم. یاغیان منطقه حتی مشدی پلوری هم همه کارهاش جای دفاع نداره. اون هم اشتباهاتی داشت.

نه دزدم نه یاغی نه سارق، بدان
قسم خورده‌ام من به شاه جهان
مشدی پلوری هم اشتباهاتی داشت. اما مطمئناً رویکرد کلی پیران منطقه در باره مشدی، مثبت می‌باشد. من به هر روستایی می‌روم از پیرانش در باره‌ی مشدی می‌پرسم. نظرات متفاوت است اما کفه‌ی ترازو به نفع نظرات مثبت همیشه سنگینی کرده است.
هر شخصیت تاریخی‌ای نقاط منفی دارد!!! مگر همین امامزاده میرعمادالدین که کلی درباره‌اش قلم زده می‌شود (از جمله در سایت سادوا) نقاط منفی نداشته؟ چرا نقاط منفی او برجسته نمی‌شود؟ چون امامزاده بوده؟
البته متن حاضر در باره مسیح پروری نوشته شده و تا جایی که اطلاع دارم او دزد بی‌رحمی بوده است.
……………………………………………
سادوا: سلام. در بخش یکم از همین مجموعه اتفاقاً بعضی از خوانندگان هم یاغیان دیگری را تطهیر کردند و آنها را آدم خوبی قلمداد کردند. مشدی نیز به همان اندازه که خوب بوده، کارهای بدی هم داشته است. برشمردن این کارها بماند برای وقتی که به مشدی می پردازیم.

احسان سوادکوهی گفت

در کتاب اسناد مازندران، شیخ هادی فولادی چهار یا پنج نامه در زمانی کوتاه می نویسید. این نامه ها همه شکایت از یک رویداد و یک واقعه است. بی انصافی است که هربار یکی از این نامه ها را به عنوان سندی جدید رو کنید. در این نامه ها بسیار غلو و بزرگنمایی شده است. بزرگنمایی و گریاندن مردم کار شیـ…. است. در پایان شیخ هادی از دولت می خواهد روستای پرور را نیست و نابود و منهدم کند. هر چند نامه غلط های املایی و دستوری هم دارد. من در مقام دفاع از کسی نیستم. اما نوشتار تاریخی باید یک بینش همه جانبه به خواننده بدهد نه اینکه نامه های یک شخص را هر بار به عنوان سندی جدید بنویسید. کاش شکایت از آزار و بی ناموسی های سرهنگ هوشمند به عنوان مامور دولت را نیز می آوردید. این یاغی این کار را کرد آن یاغی اون کار را کرد مشکلی از امروز ما را حل نمی کند. باید دید چرا در نبود دولت قانونی و پاسخگو، یاغی گری شیوه ای از عصیان شده بود.
…………………………………………………………….
سادوا: جناب سوادکوهی عزیز٫ سایت سادوا بنابر روز و تاریخ نگارش سندها، هر بار یک سند را منتشر می کند و چیزی را هم پنهان نکرده که هر بار بخواهد یکی از آن را “رو” کند. تازه انتشار این نامه ها چه ارتباطی با “انصاف” دارد که رو کردن آنها را “بی انصافی” می دانید؟ این سندها قبلاً در کتابی چاپ شده و اگر اعتراضی دارید باید به ناشر کتاب داشته باشد و نه سایت سادوا؛ به نظر نمی رسد که حتی حق اعتراض به ناشر را هم داشته باشید! ناشر اگر این کتاب را چاپ نکند، مردم از کجا باید متوجه رفتار یاغیان شوند و تاریخ را بدانند؟ اگر سایت سادوا (بنابر دلایلی که قبلاً گفتیم) اقدام به بازنشر این سندها می کند، دلیل بر تایید و یا جانبداری از یک شخص و یا جریان تاریخی نیست. ما تاریخ را نقد و قضاوت نکرده ایم، بلکه فقط سندهایی از یک مقطع تاریخی و در باره یک موضوع خاص را نقل قول کرده ایم. در مورد سرهنگ هوشمند نیز در همین کتاب سندی است که به موقع منتشر خواهیم کرد. ضمناً مگر انتشار این سندها باید مشکلی از مشکلات امروز ما را حل کند؟ دلیل ناراحتی شما را نمی دانیم چیست که چنین حرف هایی زده اید و ناچار بعضی را نیز حذف کرده ایم.

سلام آقای آزموده
چرا سایت تون همیشه براساس انتقاد پایه گذاری شده و حتی نظرهای شما رو هم در سایتها و وبلاگهای دیگه میخونم همیشه انتقاده … چرا؟؟؟؟ لطفا تایید کنید و پاسخ بنده رو بدید.
…………………………………………………
سادوا: سلام. نظرات بنده همیشه انتقادی نیست بلکه هر جا نیاز به تذکر باشد به دوستان مدیر سایت و وبلاگ دوسرشماری و چهاردانگه ای و …. یادآوری می کنم. بین تذکر دلسوزانه و انتقاد تفاوت هست. انتقاد به معنی یادآوری کردن یک حرف و یا رفتار کسی است که با عرف (جامعه- فضای فرهنگی- فضای مجازی و … در نهایت با هنجارها و قانون) همخوانی نداشته باشد. بنابر این فرمایش شما منطقی و درست نمی باشد. سایت سادوا یک سایت فرهنگی بوده و انتقادات فرهنگی الزاماً به معنی مخالفت با دیدگاه دیگران نیست بلکه بیان دیدگاه خود است.

ممنون از توضیحاتتون. موفق باشید

زنده باد پرور و پروری.