باورهای کهن نوروزی در بالاده و منطقه دوسرشمار/ شکر آتنی مفرد و عین اله آزموده/ بنا داشتیم برای چکامه نوروزی سایت سادوا، ‌چگونگی برگزاری این جشن باستانی را در روستای بالاده و منطقه دوسرشمار بنویسیم اما به گمان، نوشتن باورهای کهن که ممکن است نسل نوی دیارمان از آن ناآگاه باشد، موضوعی بهتر و تاثیرگذارتر باشد. بنابر این از لابلای باورهای کهن و ماندگار مردم این دیار به  باورهای نوروزی و آداب آن می پردازیم.

مرد م بالاده و دوسرشمار(روستاهای بالاده، ‌پایین ده، تیله بن، قلعه، میرافضل و واوسرنو بخش چهاردانگه ساری) نوروز را بسیار گرامی می دارند و بازگویی این باورها در روزگاری که بخاطر زندگی شهرنشینی، از سنت ها و باورهای کهن فاصله می گیریم و ارزش های  فرهنگی ما کم رنگتر می شود، می تواند انگیزه توجه هر چه بیشتر به آداب و رسوم بومی را تقویت کند.

۱ . باور داریم که  برای ما کوه نشینان  (مردم بالاده و منطقه دوسرشمار) که سوز سرمای زمستان را تحمل کرده ایم، نوروز یعنی سپری شدن روزهای سرد و غم انگیز و رسیدن امید و سرسبزی و خوشحالی از زنده ماندن و دیدن دوباره عزیزانمان در بهار.

۲ . باور داریم که نوروزخوانها، بشارت دهنده ی بهار هستند و از این رو برای نوروزخوانها ارزش زیادی قائل هستیم و به گرمی از آ نها استقبال می کنیم. هر چند گاهی آمدن نوروزخوانها به علت سختی راه و برف و سرما  میسر نیست.

۳ . باور داریم که خانه تکانی یعنی زدودن پلشتی و کثیفی از خانه. با تمیز کردن خانه و حیاط پیش از نوروز، فقر از خانه ما دور خواهد شد. بدین جهت زنان و دختران جوان از چند روز مانده به نوروز به نظافت فرش ها و لوازم خانه و مرتب کردن آنها و هم چنین گِل اندود کردن فضای بیرون خانه و اطراف اجاق هیزمی (شومینه سنتی) می پردازند. هر خانه ای که مرتب تر و تمیز تر باشد، اهل آن خانه به ویژه بانوان احساس شعف و غرور بیشتری می کنند.

۴ . باور داریم که روشن نمودن «چالا» (مشعل) در غروب آخرین چهارشنبه سال در جلوی درب خانه، سمبلی از روشنایی و گشایش و سوزانده شدن بدیهای در زندگی خود است. لازم به گفتن است که چهارشنبه سوری به شکل امروزین یعنی پریدن از روی آتش مورد توجه بزرگان بالاده نبوده است. البته شاید در قدیم بخاطر اینکه دامن بلند لباس محلی بانوان آتش نگیرد، آنها سعی می کردند از روی آتش نپرند.

۵ . باور داریم که در چهارشنبه پایان سال باید «گزنه آش» بپزیم و بخوریم. این آش را فقط سالی یک بار می پزیم و اعتقاد داریم که با خوردن گزنه آش از گزند هر گونه گزش گزندگان در طول سال نو در امان خواهیم ماند.

۶ .  باور داریم که در شامگاه واپسین پنجشنبه سال،‌ مردگان چشم به راه بخشش بازماندگان هستند تا به یاد آنها نان، خرما و حلوا و … بین مردم پخش کنند و مردم با خوردنش بر مردگانشان درود بفرستند و فاتحه بخوانند. بنابر این به گورستان محل می رویم و به یاد درگذشتگان بر گورشان شمع روشن می کنیم.

۷ . باور داریم که اگر شامگاه پیش از نوروز بر کنار در خانه و حیاط  و کنار دیوارها شمع روشن کنیم، تاریکی و سیاهی از خانه دور می شود و در سال نو، برکت به ما روی می آورد. بنابر این در شب نوروز بر چارچوب در و دروازه خانه شمع روشن می کنیم.

۸ . باور داریم که در لحظه تحویل سال، هر پیشامدی برای ما رخ دهد در طول سال نو نیز همانند آن پیشامد برای ما روی خواهد داد. برای نمونه اگر کاسه ای از دستمان بر زمین افتاد و شکست، تا پایان سال نیز چیزهای فراوان دیگری خواهد شکست. بنابر این سعی می کنیم با نهایت آرامش و احتیاط وارد سال نو شویم.

۹ . باور داریم که بعد از «سا ل تحویل»، می بایستی «مادرومه» (madrome) قبل از هر کس دیگری از بیرون به خانه پا نهد و با در دست داشتن قرآن و آب (که هردو سمبل پاکی و قداست هستند) قدمش باعث خوش شگونی و سال نو برای خانواده سال خوبی شود. اما اگر آن سال، سال خوبی نبود در نوروز سال آینده، دیگر آن شخص را به عنوان «مادرومه» انتخاب نمی کنیم.

۱۰ .  باور داریم که در هنگام نو شدن سال، وارد خانه کسی نشویم تا ناخواسته « مادرومه» آنها شویم. زیرا اگر در سال نو پیشامد ناگواری برای آن خانواده روی دهد به بدشگونی پاقدم ما خواهند گذاشت.

۱۱ . باور داریم که حالت چهره و روان هر شخص در هنگام نو شدن سال، می تواند همان حالت را ‌در سال نو برایش پیش آورد. بنابر این سعی می کنیم در لحظه تحویل سال خنده بر لب داشته باشیم تا در آن سال خندان باشیم.

۱۲ .  باور داریم که اگر شخصی از خانواده (و فامیل) در سال کهنه بمیرد، نباید سفره هفت سین پهن کنیم و به جایش بر سفره، حلوا و خرما می گذاریم، لباس نو نمی پوشیم و در هنگام نو شدن سال، به دیدار خانواده متوفی می رویم تا جای خالی اش به چشم خانواده اش نیاید.

۱۳ . باور داریم که «عَئید گِردش» یا دید و بازدید نوروز در همان روز عید صورت گیرد و ابتدا به دیدن بزرگان و کهنسالان فامیل و محل می رویم. این کار گاهی به صورت گروهی و گاهی به صورت خانوادگی انجام می گیرد.

۱۴ . باور داریم که درست نمودن حلوا و شیرینی محلی شامل «زرد حلوا» و «سیوحلوا» یک سنت قدیمی بوده و باعث شیرینی دل های اهل خانه می شود. هم چنین سنت پختن شیرینی محلی حفظ گردیده و کام مهمانان هم شیرین می شود.

۱۵ . باور داریم که در آخرین شب سال نو، ماهی پلو پخته و خورده شود. با توجه به اینکه در قدیم تهیه ماهی تازه در بالاده ممکن نبود معمولاً چند خانم کدبانو که در طول سال به شهر می رفتند، ماهی دودی و خشک  شده را تهیه کرده و بین خانواده های بومی فامیل و همسایه توزیع نمودنده و اصرار بر پخت آ ن نیز داشتند.

۱۶ .  باور داریم که چهار روز نخست سال (یکم تا چهارم فروردین) جزء روزهای سال به شمار نمی آید و هر یک از این چهار روز نشانه یکی از فصل های سال است. برای نمونه اگر روز چهارم هوا گرم و آفتابی باشد، زمستان خوبی در پیش خواهد بود. (این چهار روز در تقویم تبری به پِتِک معروف است).

۱۷ . باور داریم کسانی که از نعمت مال دنیا برخوردار هستند اگر به تهیدستان کمک و آنان را خوشحال کنند، در سال نو بر مال و دارایی شان افزوده خواهد شد و خانواده اش به خوبی و خوشی سال را به پایان خواهند برد.

۱۸ . باور داریم شاد بودن در ایام عید و حتی پرداختن به بازی های  گروهی و تیمی و انجام دو بازی متداول این ایام یعنی بازی «هِلالِه» و «گال دَچّوکا» که بانوان و آقایان نیز می توانند آنر ابه صورت مجزا انجام دهند، باعث نشاط دوباره می شود. (شرح و نحوه انجام این دو بازی در آ ینده در سایت سادوا منتشر خواهد شد)
۱۹ . باور داریم که آغاز سال نو یعنی پایان کدورت ها و قهرها. بنا بر این در سال تحویل و سال نو، بین  کسانی از فامیل یا اهالی محل که با یکدیگر قهر هستند، ‌صلح وآشتی برقرار می کنیم.
۲۰ . باور داریم سال نو برای همه شما مردم خوب و دوست داشتنی بالاده و منطقه دوسرشمار سال بسیار خوبی خواهد بود.
………………………………………………………………………..

شما همولایتی های گرامی بالادهی و دوسرشماری اگر باورهای دیگری در باره نوروز را بیاد دارید لطفاً برای ما بفرستید تا با نام شما در ادامه همین مطلب درج شود.

……………………………………….

این شعر زیبا را نیز آقای هادی کاردگر فرزند زنده یاد اصغر (معروف به موسی اصغر)  به سامانه سادوا ارسال کرده اند:

«باهاربمو، وقت کوه بهـیه

چپون کومِه دِله، فِـنر سو بهـیه

از اسپه دار تا کمرسر اُشیمک بو بهیـه

جان کوه، تنه خاکِ بلاره

تنه مردمون دل پاک بلاره.»

سال نو برهمه بالادهی ها موارک بو.

authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاريخ : ۲۵ اسفند ۱۳۹۲
entry نظرات دیگران در مورد این مطلب
ساداتی تیله بنی گفت

ضمن عرض سلام و خدا قوت باد به تمام اهالی منطقه و عرض تبریک سال جدید، باید عرض که همین باورها هست که اعتقادات ملی و اجتماعی ما را تشکیل می دهد. مقاله خیلی خوبی بود. متشکرم

با سلام و تبریک پیشاپیش سال نو به “خال وچه ” آقای مهندس آتنی مفرد و آقای آزموده و همولایتی ها، یاد آوری جالبی بود و نکته آموزنده که ” چالا ” رو اولین باره که شنیدم. سپاس٫

دوستان عزیز بسیار متشکرم برای این یادآوری زیبا! خاصه برخی اصطلاحات محلی که تا حالا نشنیده بودم. سال نو رو هر چند کمی دیر به همزبانان و هم فرهنگان عزیز صمیمانه شادباش میگم.