لزوم توجه همگانی به میراث فرهنگی مشترک مردم منطقه دوسرشمار / عین اله آزموده / میراث فرهنگی هر قوم، ملت و کشوری نمادی از هویت ملی آنها می باشد که در طول تاریخ و اعصار گذشته شکل گرفته و نسل به نسل منتقل شده و در طی دوران مختلف باعث همگرایی مردم گردیده است. آنچه در حوزه میراث فرهنگی ملی (شامل میراث مادی و معنوی) اهمیت داشته و به بالندگی آن در عرصه فرهنگ بشری کمک می کند، پویایی و حفظ خرده فرهنگ های بومی و روستایی است و هم از این راه است که پژوهندگان و محققان می توانند با نگاهی دقیق و عمیق به میراث گذشتگان، در باره اندیشه، زندگی، صنعت، هنر و فرهنگ شان بنویسند.

روستاهای منطقه دوسرشمار بخش چهاردانگه ساری (روستاهای بالاده، پایین ده، تیله بن، قلعه و واوسر {شامل دو روستای میرافضل و واوسرنو}) که در بین رشته کوه چهارنو و قله شاهدژ واقع شده اند، با تاریخ کهن و سابقه چند هزار ساله سکونت انسان در این وادی، دارای میراث ارزشمندی از گذشتگان است که این میراث گرانبها امروزه با کمال تأسف در حال از بین رفتن است. روند تخریب و به فراموشی سپرده شدن این میراث کهن در طی دهه های گذشته و با مهاجرت روزافزون مردم به شهرها و روستاهای دشت مازندران و … شتابی دو چندان گرفته است. در ادامه این بحث به مواردی از روند تخریب و از بین رفتن میراث فرهنگی این دیار اشاره کرده و راه حل هایی را ارائه داده ام.

الف . نابودی روستای واوسر و گسترش سطحی روستاهای دیگر:

  1.  روستای واوسر قدیم به دلایلی در طول بیست سال گذشته از جمعیت خالی و به طور کامل ویران شده است. آنچه به عنوان هویت قومی این روستا مطرح بوده، از بین رفته و به زودی نیز از خاطره و حافظه جمعی مردم آن پاک خواهد شد. ساکنان این روستا در دو مکان دیگر، روستاهای میرافضل و واوسرنو را بنا نهادند که دیگر هویت فرهنگی و نوستالژیک واوسر قدیم را نخواهد داشت.
  2. بوجود آمدن نسل جدید، مهاجرت به نقاط دور دست، رشد سطحی روستاهای منطقه و تشکیل دو روستای جدید میرافضل و واوسرنو باعث شده تا مردم روستاهای این منطقه نسبت به یکدیگر کمی فاصله (مکانی و دیداری) گرفته و همین عوامل در آینده به کم رنگ شدن روابط فرهنگی مردم این روستاها خواهد انجامید.
  3. به زودی سه روستای بالاده، قلعه و پایین ده با گسترش سطحی به یکدیگر وصل شده و حریم سرزمینی این روستاها با یکدیگر تداخل می یابد. این عامل می تواند به تغییر هویت فرهنگی و قومی مردم هر روستا تبدیل شود.

ب . دگرگونی و از بین رفتن سریع معماری سنتی:

قدمت بناها و خانه های قدیمی هر یک از این روستاها به ویژه در بالاده به بیش از صد و پنجاه سال می رسد. سبک معماری با دیوارهای سنگ چین و سقف کاهگلی که از دقت و ظرافت زیادی نیز برخوردار بوده می توانست به عنوان یکی از جاذبه های گردشگری روستایی مورد استفاده ما قرار گیرد. اما آنچه در سال های گذشته اتفاق افتاده، تمامی جذابیت های معماری سنتی را از بین برده است.

  1. حمام قدمی بالاده که قدمتی بیش از ۱۰۰ سال داشته در سال ۱۳۶۳ برای تامین فضای ساخت حمام جدید تخریب شد. خوشبختانه حمام های قدیمی روستای قلعه و تیله بن تاکنون از تخریب در امان مانده اند و حتی بنا بر این بوده که حمام تیله بن به موزه تبدیل شود.
  2. گنبد زیبای کلاه درویشی بنای قدیمی امامزاده میرافضل تیله بن که از آجر و ساروچ سفید رنگ بوده، خوشبختانه در چند سال پیش و برای جلوگیری از تخریب در زیر پوششی برنجی قرار داده شده و هویت تاریخی و سبک معماری قدیمی این بارگاه از دیدگان عموم پنهان گشته است. امیدواریم با ترمیم ترک های پوشش گنبد قدیمی بار دیگر زیبایی آن را ببینیم..
  3. بنای مسجد قدیمی بالاده با قدمت چند صد ساله که مدفن امامزاده اسماعیل نیز می باشد در حدود ۱۰ سال قبل تخریب و بجای آن مسجدی با مصالح جدید ساخته شده است. نیت خیر بانیان ساخت مسجد قابل درک است اما با تخریب هر اثر تاریخی، بخشی از هویت قومی و فرهنگی ما نیز برای همیشه نابود می گردد.
  4. خانه های قدیمی بالاده یکی پس از دیگری تخریب می شوند و آپارتمان های نه چندان زیبا بجای آنها سبز می شوند. خانه قدمی حاج گلبرار دهبندی با سبک معماری قطاری اش در حال نابودی کامل است، خانه قدیمی حاج روح الله کاردگر معروف به روحل پهلوون به کلی تخریب گردید، خانه قدیمی مرحوم قاسمعلی دیوبند در حال تخریب است، و نیز به این سیاهه خانه های قدیمی دیگری را باید اضافه کرد. خوشبختانه خانه قدیمی حاج محمدعلی دهبندی که اکنون در دست فرزندان مرحوم حاج عبدالله دهبندی می باشد با تعمیراتی در داخل خانه و با افزودن شیروانی از نابودی نجات پیدا کرد. این روند تخریب و ناتبودی در سایر روستاها نیز مشهود است.
  5. دروازه ها و درها و پنجره های چوبی قدیمی یکی یکی از جایشان در آورده می شوند و هیزم تنورها می گردد. تخته های بکار رفته در این در و پنجره ها دارای استحکام و فشردگی زیادی بوده و می توانند تا ۲۰۰- ۳۰۰ سال هم عمر کنند. زیبایی و نوع ساخت بعضی از دروازه های قدیمی، نشان از موقعیت اجتماعی صاحبخانه دارد که منقش به درکوب زنانه و مردانه و نیز قُبه های فلزی است.
  6. شومینه های دیواری از خانه های روستاها (حتی از خانه بعضی از اهالی بومی که زمستان های سخت را در این منطقه ساکن هستند) برچیده شده است. این شومینه های هیزمی دارای فرهنگی به مراتب بیشتر از گرم کردن خانه ها می باشند: شب نشینی ها بر گرد شومینه، نشاندن میهمان و افراد عزیزتر در کنار شومینه (که به «گَت کِلِه وَر» معروف است)، روشن بودن همیشگی اجاق شومینه و خروج دود سفید از دودکش خانه (لُوجِم) که نشان از جریان داشتن زندگی در آن خانه می باشد، آماده بودن همیشگی کتری آبجوش و قوری چای در کنار شومینه جهت پذیرایی از میهمانان سرزده، پخت و پز شام و ناهار با آتش شومینه، مسئولیت شناسی افراد خانواده در قبال تامین هیزم و  گِل اندود کردن و تعمیر دوره ای شومینه (دَست ایندو هاکاردِن) و خالی کردن خاکستر و … بخشی از این فرهنگ است.
  7. همکاری و تلاش زنان و دختران در کندن و آوردن گِل اُکر از گِلچال (گِلچارون) های اطراف روستاها و گِل سفید نوک پِشت چهارنو برای تزیین درون و بیرون خانه ها به کلی منسوخ شده است و دیگر کمتر می توان زنان روستایی را دید که در حال گِل اندود کردن خانه ها باشند.
  8. کوچه های قدیمی روستای بالاده بخاطر شکل پلکانی اش، از  جلوی سکو و پیشخوان خانه ها می گذشت و مردم در حین عبور از جلوی هر خانه ای از حال یکدیگر باخبر می شدند، که امروزه اکثر خانه ها برای خود حیاط و دروازه فلزی دارند و کوچه را از خانه ها جدا کرده اند. کوچه های قدیمی دارای فرهنگ و هویتی برای مردم روستا بودند که از جمله آنها نظافت همه روزه کوچه های جلوی هر خانه توسط خانم های آن خانه بوده و باعث تمیزی بسیار زیاد این روستاها شده بود.

پ . میراث مکتوب:

این منطقه از قدیم الایام دارای مکتبخانه و افراد با سواد بوده و روستای بالاده در دوره رضاشاه مرکز سیاسی بخش هایی از چهاردانگه و دودانگه بوده و به تبع آن بسیاری از تحولات سیاسی و اجتماعی دهه های اخیر ریشه در این روستا  و روستاهای اطراف دارد. در این روستاها عکس ها، سندها و کتاب های قدیمی وجود دارد که :

  1. سندهای قدیمی در بسیاری از این روستاها به صورت غیر اصولی نگهداری شده و یا در حال تخریب شدن هستند. متاسفانه شنیده شده که چند سال قبل یکی از اهالی روستای بالاده، سندهای قدیمی زیادی را در تنور انداخته و سوزانده است.
  2.  کتاب های دست نویس و یا کتاب های چاپ سنگی چنان مورد بی مهری قرار گرفته اند که یا تخریب شده و یا بدست این و آن افتاده و دیگر نمی توان نشانی از آنها پیدا کرد. می گویند قبل از تخریب مسجد قدیمی بالاده، قرآن بزرگی که  با آب طلا نوشته شده، در  آن وجود داشت که اکنون ناپیداست و باز شنیدم که حدود ۴ دهه قبل وقتی کتابخانه قدیمی بالاده را برای گسترش فضای «چشمه سر» تخریب کردند، کتاب های نفیس کتابخانه بدست این و آن افتاده که امروزه دیگر اثری از آنها نیست.

ت . صنایع دستی و پوشاک:

در قدیم استفاده از ظروف و لوازم ساده، لازمه هر خانواده روستایی بوده و دست بافته های مادران و مادربزرگ های ما قدمتی به اندازه تاریخ کهن استفاده از پوشاک دارد. مردان، پشم های گوسفندان را می رشتند و زنان آنها را به رشته ای نازکتر و نخ تبدیل کرده و انواع پارچه های پشمی را می بافتند.

  1. دست بافته های زنان روستایی این منطقه اکنون به جزیی از تزئینات دیوار خانه های مردم در شهرها تبدیل شده است. این دست بافته ها شامل گلیم، جاجیم، حمبام سری، دوش توره، پاتو و چرم دِلِه، سفره های پشمی معروف به پِرزو، کیسه های کوچک جای قلیان و قیچی و نخ و سوزن و … از چنان ظرافت و هنری در نقش و بافت و چنان قوامی در رنگ و پشم برخوردارند که هر بیننده ای را به تحسین وا می دارد. روزگاری بخشی از هر خانه قدیمی به «کِرگاه» اختصاص داشت که مادران و خواهران ما در اوقات بیکاری به بافتن پارچه های پشمی و چادر شب های نخی مشغول می شدند. امروز اما آخرین نسل بافنده های دیار ما، روی به دیار باقی نهاده اند.
  2. ظروف مسی شامل قِراچّه، قَلیف، شیردون، کِلا، دیگ (لَوِه – بَرکِر)، مجمه، سینی، کاسه و … یا در منازل ورثه های بزرگان روستاها خاک می خوردند و یا توسط سوداگران به بهایی اندک از دست مردم ربوده شده است.
  3. ظروف چوبی مثل لاک، چوله، کیله، کَچِه، کِترا، دیک و ماسوره، کاتلُم و … نیز وضعیتی بهتر از ظروف مسی ندارند و امروزه دیگر در این دیار ساخته و دیده نمی شوند.
  4. نمدهای قدیمی با طرح و نقش های زیبا، جای خود را به موکت و قالی های ماشینی داده است. هم چنین «کالِک» را باید به این مورد اضافه کنیم که روزگاری بعنوان بالاپوش پشمی مردان استفاده می شد.
  5. به مجموعه ای دیگر از صنایع دستی و هنری مردم این دیار نیز باید اشاره شود که کمتر به چشم می آیند. این دسته شامل چوب دستی های نقش و نگار دار، عصاهای کنده کاری شده، لَـلِه وا یا نی مازندرانی که گاهی نقش های زیبایی بر روی آن با روش سوزاندن ایجاد شده است، و ابزار و آلات دیگر .

ث . فرهنگ عامه:

بازی های محلی، مراسم عروسی، مراسم عزا، داستان ها و خاطرات قدیمی، زبان، ضرب المثل ها و … جزو میراث مشترک و گرانبهای فولکلور این دیار هستند که باید آنها را در سیاهه در معرض نابودی و انقراض جای داد:

  1. بازی های محلی در حال از بین رفتن است و با این روند به زودی بخشی از فرهنگ عامه از یادها خواهد رفت. خوشبختانه در تابستان امسال «اولین جشنواره بازی‌های بومی و محلی واوسر» در محل روستای واوسر قدیم برگزار شد که می توانست با هماهنگی انجمن های فرهنگی روستاهای دیگر منطقه دوسرشمار به جشنواره ای منطقه ای، استانی و یا حتی ملی تبدیل شده و ثبت و ضبط گردد. (امیدواریم این هماهنگی در جشنواره های سال های آینده  بوجود آید).
  2. مراسم زیبای عروسی با سبک و سیاق قدیمی تقریباً از بین رفته است و دیگر نشانی از چند شبانه روز جشن و آئین های ویژه این مراسم مثل آوردن دسته جمعی هیزم توسط دختران، سرتراشی و به حمام رفتن داماد، کُشتی گرفتن جوانان، عروس کِشان و … خبری نیست.
  3. از شب نشینی های قدیمی هم دیگر خبری نیست تا در خلال آن بخشی از فرهنگ شفاهی سینه به سینه به نسل آینده منتقل شود.
  4. آخرین نسل از نوازندگان للـه وا و خوانندگان قدیمی موسیقی مقامی مازندران این دیار نیز در حال هجرت از این دنیای خاکی هستند.
  5. آنچه امروزه هم چنان از مراسم قدیمی عزاداری حفظ شده، مراسم مربوط به سوگ اباعبدالله الحسین (ع)، مراسم آئینی نخل گردانی روستای تیله بن و مراسم ماه رمضان است.
  6. مراسم تیرما سیزده، شب یلدا، جشن نوروز و …  تاحدودی پر رنگتر از سایر مراسم قدیمی و سنتی هم چنان ادامه دارد.
  7. سنگ قبرهای حجاری شده قدیمی در قبرستان های این منطقه تخریب و یا ناپدید می شوند.

ج . میراث طبیعی:

  1. درخت کهنسال چنار در روستای قلعه و درختان کهنسال چنار و گردوی روستای تیله بن، درختان کهنسال گردوی بالاده  و …. نیز جزیی از میراث طبیعی و فرهنگی این دیار هستند که برای توجه بیشتر اهالی منطقه به این میراث گرانبها، در تابستان ۱۳۹۱ «همایش در سایه سار چنار کهنسال قلعه» توسط انجمن های فرهنگی تلسی قلعه و سادوای بالاده در روستای قلعه برگزار شده است.
  2. قله شاهدژ بالاده (واقع در پارک ملی کیاسر – شاهدژ) و غارهای اطراف آن، آبشار اِمدوا در غرب پایین ده و آبشار بندگاه در شمال غرب بالاده، درختان کهنسال جنگلی، چشمه ها و رودخانه ها و آبگیرها، منطقه حفاظت شده حیات وحش چهارنو و … با گونه های منحصر بفرد جانوری و گیاهی از دیگر میراث ارزشمند طبیعی این منطقه است.

چ . حفاری های عیر مجاز:

در سال های اخیر که حفاران و غارتگران میراث فرهنگی به تکنولوژی روز از جمله فلزیاب (بخوانید گنج یاب) مجهز شده اند و هم چنین با بهبود رفت و آمد، نقاط بسیاری از منطقه دوسرشمار مورد حفاری غیرمجاز قرار گرفته و حتی بالاترین نقطه قله شاهدژ و زیر آبشار اِمِدوا نیز از این تخریب ها و حفاری ها در امان نمانده است. این مسئله زمانی زجرآورتر می شود که وقتی برای کوهنوردی و یا طبیعت گردی پای در کوه و جنگل می گذاریم هر تپه و زیر هر تخته سنگ و حتی درختان کهنسال جنگلی را کنده اند.

چند توصیه فرهنگی:

آنچه امروزه به عنوان میراث فرهنگی در روستاهای منطقه دوسرشمار مطرح می باشد گنجینه ای بزرگ و مهم از یادگارها، اندیشه ها و زندگی گذشتگان ما می باشد. اکنون ما فرزندان این دیار که اهمیت و جایگاه میراث کهن فرهنگی، معنوی، مادی و طبیعی زادگاه خود را به درستی درک کرده ایم باید برای حفظ، نگهداری و زنده کردن دوباره آن نیز راه چاره ای بیندیشیم.

  1. پیشنهاد می شود فرهنگ دوستان در تمامی روستاهای منطقه دوسرشمار انجمن فرهنگی تشکیل داده و اتحادیه انجمن های فرهنگی متشکل از این انجمن ها نیز تاسیس گردد تا در سطحی وسیع تر به برنامه ریزی، مطالعه، تدوین و اجرای فعالیت های فرهنگی بپردازد.
  2. اهالی و فرهنگ دوستان این منطقه در نشستی فرهنگی نسبت به ایجاد و یا ساخت موزه مردم شناسی هم اندیشی نمایند تا محلی برای نگهداری و حفط آثار فرهنگی و میراث گذشتگان ما فراهم گردد.
  3. از فروش هرگونه آثار قدیمی، ظروف مسی و صنایع دستی قدیمی (به افراد غیربومی و غریبه و حتی بومی) خودداری نماییم. زیرا عموم مردم نه تنها از قیمت واقعی و ارزشمند این آثار بی اطلاع هستند بلکه در قبال دریافت پولی اندک، بخشی از میراث و هویت تاریخی خود را به ناکجا آباد منتقل کرده اند.
  4. به مردم آگاهی بدهیم مراقب افراد غریبه باشند تا با خام کردن افراد ساده دل و پاک طینت این دیار، میراث فرهنگی ما را به تاراج نبرند.
  5. با دیدن اشیای قدیمی در هر خانه ای، مراتب اهمیت و ارزش تاریخی و مالی و لزوم نگهداری و حراست از آن را به اهالی آن خانه گوشزد نماییم.
  6. از آثار قدیمی که در منازل اهالی می بینیم عکس تهیه کرده و شناسنامه ای فرهنگی برای آن بنویسیم تا در صورت مفقود شدن و یا نابودی، سندی از آن اثر در دست باشد.
  7. داستان های قدیمی و خاطرات پدران و مادران مان را ضبط و ثبت کنیم تا در قالب کتابی که در دست تهیه و نگارش توسط بنده می باشد، درج و منتشر گردد.
  8.  انجمن فرهنگی سادوا برای جمع آوری داستانها، خاطرات، عکسها و شناسنامه آثار صنایع دستی اعلام آمادگی کرده و انتظار دارد تا با همکاری و استقبال سایر همولایتی های گرامی نیز برخوردار گردیم.
  9. میراث فرهنگی روستاهای منطقه دوسرشمار با هم انس و الفتی دیرینه و نزدیک داشته و نمی توان مرزی برای جدایی بسیاری از این آثار  و هویت فرهنگی قایل شد. پس برای حفظ این هویت مشترک فرهنگی هم صدا شده و تلاش کنیم.
  10. فرهنگ عامه را برای ماندگاری در تاریخ به صورت مکتوب و اجرایی در آوریم و بعضی از آئین ها را به ثبت میراث فرهنگی کشور برسانیم. آئین هایی مثل نخل گردانی در روز عاشورا، بازی های محلی، راه اندازی جشنواره ی چیدن و پختن ترشی آلوچه جنگلی و کاندس و … دارای چنین ظرفیت هایی است.
  11. ورود کوهنوردان و طبیعت گردان به این منطقه می تواند در بازتاب فرهنگ مردم منطقه دوسرشمار در سطح ملی و بین المللی (به واسطه نشر در فضای اینترنت) بسیار موثر باشد. با این افراد با نهایت احترام و همکاری برخورد کنیم که خوشبختانه تاکنون نیز چنین بوده و از کلام کوهنوردان پس از بازدید از این منطقه می توان به برخورد خوب مردم با آنها پی برد.
  12. در برخورد با افراد مشکوک و غریبه که نشانی مناطق اطراف را (که برای حفاری و یافتن زیرخاکی می پرسند) هوشیار بوده و در صورت برخورد با موارد مشکوک به پایگاه های بسیج روستاهای منطقه اطلاع دهیم. لازم است تا نیروهای بسیج منطقه نیز حضور خود را در منطقه بیشتر و فعالتر کنند.

از همه دوستان فرهیخته و فرهنگ دوست دیار دوسرشمار درخواست دارم دیدگاه خود در باره هویت فرهنگی مشترک این منطقه را نوشته و برای حفظ و بقای آن ارائه طریق نمایند.

با سپاس/ عین اله آزموده/ مدیر انجمن فرهنگی سادوای بالاده

 

authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاريخ : ۲ آذر ۱۳۹۲
entry نظرات دیگران در مورد این مطلب
ساداتی تیله بنی گفت

سلام خدا قوت . مطالبی بسیار خوبی بود ولی به نوش داری هم شباهت دارد خیلی دیر گفتی ولی گل گفتی. اگر حدود ده سال قیل کسی چنین می گفت و چنین اراده ای در کار بود خیلی از آثار ملی و منطقه ای دوسرشمار از بین نمی رفت. ولی از آنچه باقی مانده باید به هر طریقی شده حفاظت کرد.
چند موردی:
۱ – قبرستان خیدرود در شرق واوسر قدیم و زیربناهای باقی مانده قدیمی محل خیدرود در حال نابودی و حفاری می باشد.
۲ – قبرستان واوسر قدیم که متاسفانه مورد تخریب حفاران غیرمجاز قرار گرفته و هر ساله جایی حفاری می شود.
۳ – مسجد قدیمی واوسر که امسال به همت اهالی واوسر از تخریب جلوگیری شد.
۴ – جایی در غرب روستای قلعه که به آیش سر مشهور است که گویا آشوب شهر بوده و جزء ثبتی های میراث فرهنگی می باشد.
۵ – قبرستان منطقه تروک بالاده که در حال تخریب می باشد.
۶ – جایی در زیر شاهدژ بنام چِل سره که کمتر توجه شده ولی مورد توجه حفاران غیرمجاز می باشد.
۷ – در ۱۸ شهریور ۹۲ گنبد قدیمی امام زاده میرافضل تیله بن از داخل مورد تخریب حفاران قرار گرفت و حتی افراد خاطی دستگیر و به نیروی انتظامی تحویل داده شد ولی متاسفانه اقدامی خاصی از طرف مقامات قضایی و میراث فرهنگی و اداره اوقاف نشده است.
۸ – حمام قدیمی روستای تیله بن در حال تخریب هست. حدود ۵ سال پیش پیشنهاد موزه شدن دادیم و متاسفانه اراده ای قوی از محل و دوستان منطقه مشاهده نشده و چندین مورد اشیاء قدیمی که قرار بود در آن حفظ شود در حال خاک و آب خوردن هست.
۹ – با تمام چاره اندیشی های که گفتی موافقم، ولی باید شروع کرد؛ باید منطقه ای فکر کرد هر کس هر توانی دارد باید برای حفظ آثار محلی و منطقه ای بکار ببرد.
۱۰ – آقای آزموده! با تمام مواردی که بیان کردی و خیلی چیزهایی که بیان نشده است، باید حفظ گردد و اینها میراث فرهنگی و اجتماعی منطقه می باشند و اگر هم حفظ نشود و بسیاری از بین برود کما اینکه برخی از بین رفته، هستی و حیات مردم نابود نخواهد شد. ولی آنچه که تهدید جدی برای هستی مردم (از قدیم و جدید و آینده ) می باشد، تخریب کل محیط زیست بوسیله دست های خودمان هست. در حال حاضر واجب ترین اقدام و کار برای نسل حال و آینده چاره اندیشی در مورد مدیریت محیط زیست و جمع آوری زباله ها می باشد. این مسئولیت به گردن همه ی کسانی هست که قدرت مالی و فکری و مدیریتی دارند. خداوند فقط از دانایان در قبال جامعه پیمان دارد نه از ناآگاهان. بنابراین خلاصه کلام و پیشنهاد اینجانب در درجه ی اول حفظ محیط زیست طبیعی و محل زندگی مردم منطقه می باشد که واقعاً بسیار مورد خطر قرار گرفته است و موجب شرمندگی همگان است که وقتی از هر دو طرف وارد منطقه دوسرشمار می شویم در مسیر راه ها با انباشت زباله ها روبرو می شویم که شایسته و بایسته مردم منطقه نیست.

سلام جناب آزموده. مقاله بسیار خوبی نوشتین. واقعیت اینه که ما اصل اصیل و اصالت دار خودمون رو از دست دادیم و اگه بفکر بقیه و تتمه و باقیمانده اش نباشیم اونا هم از دست ما می رن.

با سلام به برادر پرتلاش و ساعی.
بسیار جامع، کامل و پرمحتوا بود. برادر گرامی یادداشت های به این خوبی را چرا برای روزنامه های محلی نمی فرستید تا مسئولین نیز به فرصت ها و تهدیدهای منطقه دوسرشمار واقف باشند و قدمی بردارند تا این منطقه در پس زیبایی هایش مهجور نماند؟ همانطور که در فراخوان «بالاده را چگونه می خواهیم؟» همولایتی های ما نظرات شخصی خود را بیان کردند بایستی در نظرات مواردی که شما عنوان کردید لحاظ شود نه آنگونه که تصور شود حفظ میراث کهن تیشه به ریشه پیشرفت در منطقه می زند در ماسوله، ابیانه و … در یک چشم انداز، زیبائی را در میراث کهن آن دیار می بینی که می تواند سالانه گردشگران زیادی را از جاهای مختلف ایران و جهان به آن شهرها بیاورد. جناب آقای آزموده زحمات زیادی می کشند و جز کسانی است که در جهت شناساندن زیبائی های سرزمین پدریمان به دوستان و آشنایان تلاش زیادی می کنند. ای کاش تلاش کنیم اگر در جائی هستیم و ما را با پسوندمان صدا زدند افراد به وجد بیایند و بگویند بالاده خیلی زیباست با مردمی مهربان و منصف! بیاییم قبل از آنکه بنویسیم «بالاده را چگونه می خواهیم؟» بگوییم «برای همدیگر چه می خواهیم؟»
الهی برای هم بدی نخواهیم و همدیگر را لااقل پیش دیگران ضایع نکنیم و نان بُر نباشیم بلکه نان بیار برای هم باشیم و عده ای اگر در منصبی هستند گره ای از مشکلات باز کنند نه آنکه گره ها را کورتر کنند.
…………………………………………..
سادوا: سلام بر بالادی عزیز٫ ازابراز محبت شما سپاسگزاریم. متاسفانه با روزنامه های محلی استان ارتباطی نداریم و پیشنهاد شما نیز بجا می باشد. تلاش خواهیم کرد این ارتباط برقرار شود. ارادتمند/ آزموده

حسین دهبندی بالادهی گفت

سلام آقای آزموده. واقعاً به مطلب مهم و اساسی اشاره کردین. شما یک فراخوانی کنید و مطلب مهمی که اشاره کردید را به صورت مستقیم به مردم منطقه دوسرشمار بگویید. این کار شما واقعاً تحسین برانگیزه.
خسته نووشی.

امیر چهاردهی بالادهی گفت

باسلام خدمت عموی عزیز آقای آزموده. مطالب بسیار خوب و زیبایی بود.
اولا: در جمع آوری و انتشار این مطالب بسیار تشکر میکنم
دوما: مادر قرن ۲۱ زندگی می کنیم. علم در حال پیشرفته و این پیشرفت باعث از بین رفتن این آثار زیبا و ارزشمند شده. فرهنگ روستا باید بطور روستا نشینی باشه نه شهرنشینی و … بسیاری از مردم بالاده سنت قدیمی بودن بالاده را دوست ندارن. بسیاری از مردم بالاده بخصوص خودم این سنت قدیمی بودن را دوست دارن و چون متاسفانه اون یک سری افراد سنت قدیمی بودن بالاده را دوست ندارن حتما باید اماکن قدیمی و آثار زیبای بالاده رو به تخریب شدن برود
امیدوارم همه ی ما بالادهی ها در حفظ این آثار زیبا و گرانبها دست به دست هم دهیم.
………………………………………..
سادوا: چنانچه پیش از تخریب و یا ساخت بنایی عمومی با نخبگان و صاحبان اندیشه و افکار عمومی مشورت صورت گیرد چنین اتفاقاتی نمی افتد.

حسین دهبندی بالادهی گفت

سلام آقای آزموده خسته نباشید. می تونین عکس بالاده رو تو سایت بذارین؟
……………………………………
سادوا: برای این مقاله نه! چون متعلق به میراث فرهنگی منطقه دوسرشمار است.

حسین دهبندی بالادهی گفت

سلام آقای آزموده ببخشید پس کجا میشه عکس رو بذارین؟ معذرت خواهی میکنم آخه من عکس بالاده رو لازم دارم.
………………………………………
سادوا: سلام. عکس های بالاده در مطالب مختلفی منتشر شده است. در سمت چپ سایت سادوا و در قسمت « جستجوی موضوعی مطالب» بر روی تب «تصویر و عکس» کلیلک کنید که همه مطالبی که عکسهای بالاده و اطراف هستند را نشان می دهد.

جناب آزموده میشه عنوان مطلبی رو که نوشتید به ” مانیفست بالادهی ها ” هم تغییر داد . امیدوام مردم و مسولین مانند شما برای حفظ این میراث ارزشمند به آگاهی رسیده و احساس وظیفه کنن .
………………………………………
سادوا:‌ سلام آقا جهانگیر عزیز٫ حقیقت این است که اصل مطلب را در باره بالاده نوشته بودم و چون موضوعات فرهنگی بالاده با ۵ روستای دیگر مشترک است، لذا از نام پیشنهادی شما “مانیفست بالادهی ها” نتوانستم استفاده کنم. سپاس از محبت شما که همیشه با راهنمایی تان دلگرم مان می کنید.

انجمن فرهنگی سادوا گفت

این نظر را آقای امیرحمزه خلیلی واوسری در زیر همین مطلب در وبلاگ آفتاب تیله بن نوشته اند و در پی آن آقای سیدعقیل ساداتی مدیر این وبلاگ نیز نظر خود را پیرامون یادداشت آقای خلیلی نوشته اند:

آقای خلیلی: « سلام. امروز مقاله آقای آزموده را خواندم. مقاله خوبی بود و دست روی مطلب مهمی گذاشتند. واقعاً گذشته، آیینه آینده هر قومی است و ما با این حجم تخریب که گاه خود خواسته هم می باشد؛ در شگفتم که چگونه می خواهیم میراث این نسل را به آیندگانی بدهیم که هنوز نیامدند و باید از روستاهای ما حفاظت کنند؟!!
مقاله آقای آزموده با دقت نوشته شد و کاش مصوّر بود تا همین متن باعث ماندگاری حداقل تصاویر مثلاً پنجره ها و جاجیم ها می شود.
همین پارسال در واوسر بقایای سوخته شده یک کارگاه جاجیم بافی را کنار یک تنور دیدم که وقتی افسوس خوردم؛ بنده خدا با نگاه عاقل اندر سفیه به من گفت: الان دیگه کی گلیج سر گرنه؟ الان همه پتوی گلباف دارنه.
فقط باید بگویم برای منطقه ما این آثار گنج هستند که می توانند جوانان را با فرهنگ و تمدن منطقه آشنا کنند.»

نظر آقای ساداتی تیله بنی: « امیر آقا سلام. نمی دانم نظرم را در ذیل همان مقاله در سادوا مطالعه فرمودی یا نه؟ درست می فرمایی. خودم پارسال کوچکترین نمد طراحی و نقش دار ( ۶۰ در ۵۰ ) سانتیمتر را در زباله های اطراف یک روستا پیدا کردم و آنرا به شهر آورده و شستم. فکر می کنی چکارش کردم؟ حدود ۴۰۰۰۰ تومان دادم قاب گرفتم. الان در اختیارش دارم ولی حرفم و نظرم اینست که کل میراث ما که محیط زیست منطقه می باشد در اثر سهل انگاری و بی توجهی در حال ویرانی می باشد. باید به فکر محیط زیست باشیم تا بتوانیم میراث دار اندیشه و افکار فرهنگی گذشتگان مان باشیم .»
…………………………………………………………………..
سادوا: با سپاس از این دو عزیز که همیشه با یادداشت های خوبشان یاریگر ما هستند.
در جواب جناب خلیلی عزیز باید عرض کنم که به دو دلیل این گزارش را مصور نکردم:
اول اینکه چشم و ذهن خواننده بیشتر به سمت تصویر کشیده می شود تا متن.
دوم اینکه عکس های من بیشتر از روستای بالاده می باشد و چون مطلب در باره منطقه دوسرشمار است لازم بود تا از همه این روستاها عکس می آوردم.

محمدی پایین دهی گفت

آقای آزموده ضمن سپاس از دوراندیشی و دغدغه آثار فرهنگی تان، متاسفانه پیش قراولان این غارت متنوع (فرهنگی، ملی، مذهبی، امنیتی ) از بلدهای بومی می باشند. این کاوشگران همه فن حریف شاید اگر فکری نشود خاک را هم به توبره می کشند. لازم به یاد آوری است مقبره یک سید بزرگواره بی آزار در روبروی روستای پایین ده (معروف به پیر درویش ) و آسیاب آبی هم مورد تحقیق و تفحص آقایان قرار گرفت. خدا بخیر کند برف امسال و تکلیف حیاط وحش منطقه که از غفلت و سرما کمین نخورند.
باسپاس علیرضا محمدی
……………………………………………….
سادوا: سلام جناب محمدی عزیز٫ البته همه این تحقیق و تفحص ها از جانب بلدهای بومی نیست (اگر منظورتان دویگارهای منطقه باشد) بلکه هر کس پایش به منطقه برسد خاک این دیار را مورد لطف خود قرار می دهد. نداشتن متولی حفاظت، طمع ثروت اندوزی، فقر، بیکاری و بی فرهنگی و … از دیگر عوامل دخبل در تهاجم به میراث باستانی ما می باشد.

انجمن فرهنگی سادوا گفت

این یادداشت را جناب آقای امیرحمزه خلیلی واوسری در زیر همین مطلب در وبلاگ آفتاب تیله بن نوشته که عیناً به همراه جوابیه مدیر این وبلاگ جناب آقایسیدعقیل ساداتی تیله بنی در اینجا نقل می شود:

« سلام. امروز مقاله آقای آزموده را خواندم. مقاله خوبی بود و دست روی مطلب مهمی گذاشتند. واقعاً گذشته، آیینه آینده هر قومی است و ما با این حجم تخریب که گاه خود خواسته هم می باشد؛ در شگفتم که چگونه می خواهیم میراث این نسل را به آیندگانی بدهیم که هنوز نیامدند و باید از روستاهای ما حفاظت کنند؟!!
مقاله آقای آزموده با دقت نوشته شد و کاش مصور بود تا همین متن باعث ماندگاری حداقل تصاویر مثلاً پنجره ها و جاجیم ها شود.
همین پارسال در واوسر بقایای سوخته شده یک کارگاه جاجیم بافی را کنار یک تنور دیدم که وقتی افسوس خوردم؛ بنده خدا با نگاه عاقل اندر سفیه به من گفت: الان دیگِه کی گِلیج سَر گِرنه؟ الان همه پتوی گلباف دارنِه.»
فقط باید بگویم برای منطقه ما، این آثار گنج هستند که می توانند جوانان را با فرهنگ و تمدن منطقه آشنا کنند.

پاسخ اقای ساداتی:
امیر آقا سلام. نمی دانم نظرم را در ذیل همان مقاله در سادوا مطالعه فرمودی یا نه؟ درست می فرمایی. خودم پارسال کوچکترین نمد طراحی و نقش دار (۶۰ در ۵۰) سانتیمتری را در زباله های اطراف یک روستا پیدا کردم و آنرا به شهر آورده و شستم. فکر می کنی چکارش کردم؟ حدود ۴۰۰۰۰ تومان دادم قاب گرفتم و الان در اختیارش دارم. ولی حرفم و نظرم اینست که کل میراث ما که محیط زیست منطقه می باشد در اثر سهل انگاری و بی توجهی در حال ویرانی می باشد. باید به فکر محیط زیست باشیم تا بتوانیم میراث دار اندیشه و افکار فرهنگی گذشتگانمان باشیم.