روزی برای درخت / مهندس نرگس کاردگر بالادهی / امروز قلمم حال عجیبی دارد. حس و حالش تماشایی است. با پایکوبی زیبایش انگار، اختیار نگاشتنم را می خواهد. شوقش مرا هم به وجد آورده است. می گویم باشد؛ بنگار ! و او می نگارد . . . می نگارد نور، می نگارد زمین، باران و پاکی آسمان.  همین طور که به رقص خود بر پهنه سفید کاغذ ادامه می دهد، برایم نقشی از یک برگ می کشد. ناگهان قلب کاغذم شروع به تپیدن می کند. نمی دانم چرا کاغذم را سبز می بینم و به رنگ سبز می درخشد، راست می گویم. قلم از کشیدن برگ، دست بر نمی دارد. درخشندگی کاغذم هم بیشتر می‌شود. گویی تشویقش می کند.

بعد از آن، یک تن راست، چون قامت خود برای برگها می کشد اما به آرامی. می بینم قلمم آرامتر شده و سعی می کند بوی خاطره هایش را احساس کند. بوسه زنان این مسیر را طی می کند تا به بالای آن می رسد و شروع می کند به کشیدن حلقه ی وصل برگها. با دقت خاصی قدم بر می دارد تا از حلقه تاج بسازد. تاج، طلایی به نظر می رسد چون برگها چشم از آفتاب بر نمی دارند.

به آسمان این نقاشی که نگاه می کنم می بینم آبی آبی آبی شده است و زمین هم آسوده خاطر یک نفس عمیق می کشد.

من محو تماشای قلم شده ام و دوست ندارم بایستد. او نگاه مرا می خواند و این بار برای دل من پرواز پرنده ای را می کشد که وصف آن برایم ممکن نیست. پرنده ای که به آشیانه اش روی شاخه ی درخت چشم دوخته و بذر درختی را به منقار گرفته تا به جوجه هایش برساند. اما جوجه ها هم امروز عجیب شده اند. چون دهانشان برای غذا باز نیست و فقط آواز شادی سر داده اند.

امروز به هر سویی که نگاه می کنم همه چیز زیباتر شده است و حال همه خوب است! مگر امروز چه روزیست؟ نگاهی به تقویم روی میزم می اندازم. میز هم طور دیگری است. احساس می کنم حرف هایی برای گفتن دارد. با نگاهم قول می دهم وقتی را هم به او اختصاص دهم. تقویم را به تاریخ امروز ورق می زنم. با رنگ سبزی روی آن نوشته شده « روز جشن درختکاری ».

کمی که نه، خیلی خجالت زده شدم. از اینکه دیر دریافتم موضوع از چه قرار است. همین طور که خودم را سرزنش می کنم، با حالتی شرمنده به این فکر می کنم که باید چه کنم برای درخت؟،  پرنده ی زیبای نقاشی را می بینم که از آشیانه با همان بذر به پایین پرواز می کند.

اما بذر، زیباتر شده است. چون با روبانی سبز تزیین شده و روی آن نوشته شده « به امید فردا، هدیه ای از طرف خورشید، باد، باران، آسمان، پرنده و زمین به درخت ». پرنده به روی زمین می رسد با منقارش آهسته خاک را  کنار می زند و بذر زندگی را به قلب زمین می سپارد. آفتاب از او عکس می گیرد. اشک شوق آسمان جاری می شود و باران شروع می کند به باریدن.  فروتنی درخت هم از این همه محبت بیشتر از روزهای دیگر احساس می شود . . .

از قلمم سپاسگزاری می کنم. از جشن زیبایی که به پاس درخت برپا کرده است. مثل شازده کوچولو که اهلی کردن یک گل سرخ را از روباه آموخت … 

آموختم اکنون باید چه کنم. باید برخیزم و نهالی را بردارم و بیاد درخت بکارم و یا تجدید پیمانی کنم برای حفظ او.

سادوا:  ………………………………………………………………………………………………………………………………………

این دلنوشته زیبا دارای ساختاری روان و تاثیرگذار می باشد که در روزگار ماشین زدگی و شهرنشینی، مرغ مضطرب جان و دل آدمی را به سوی طبیعت پاک خداوندی سوق می دهد و یادآوری روز درخت و درختکاری، تلنگریست برای از دست دادن طبیعت و روی آوری دوباره انسان به آن. از خانم مهندس کاردگر برای نگارش این مطلب بسیار سپاسگزاریم و برایش آرزوی موفقیت روز افزون داریم.

مقاله های دیگری از خانم مهندس کاردگر که قبلاً در سایت سادوا منتشر شده است:

- مقاله علمی: نگرشی کوتاه به خصوصیات گونه چنار

- صنایع دستی بالاده؛ میراثی رو به فراموشی

- شناخت علمی گونه درختی بید در روستای بالاده

 - مروری بر شرایط اکولوژیکی منطقه بالاده

 

authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاريخ : ۱۵ اسفند ۱۳۹۱
entry نظرات دیگران در مورد این مطلب

هر آن چه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند

خیلی زیبا بود و دلنشین.

سلام و درود، تشکر بیکران از بانو کاردگر، نوشته ای تامل برانگیز و زیبایی بود، لذت بردم، آرزوی موفقیت برای ایشان و همه بالاده ای های عزیز٫

و تشکر از سادوا برای انتشار…

سلام؛ مطلب زیبایی بود با تشکر از خانم کاردگر.
واقعا که کاشتن حتی یک درخت شعف و شادی خاصی به انسان می دهد که بر خلاف کارهای خوب و شایسته دیگری که انسان انجام می دهد و باید مخفی بماند تا ریا نشود ولی کاشتن یک درخت را می تواند همه جا فریاد بزند تا همه بفهمند و بقیه هم یک درخت بکارند و به زمین و انسان زندگی عطا کنند.
هفته قبل من و یکی از دوستانم آقای محمد کاردگر در روستای حسین آباد کنار جاده اصلی حدود ۱۰۰ نهال کاشتیم تا هم زیبایی به محله مان بدهد و هم سایبانی باشد برای رهگذران. شما هم از فردا سعی کنید یک درخت بکارید و به آن افتخار کنید. شمه خانابدون
………………………………………………………
سادوا: سلام آقا هادی عزیز٫ کار بسیار خوبی کردید که درخت کاشتید و امیدوارم که با مراقبت در طول سال و آبیاری در تابستانها، به زودی این درختان بزرگ شوند و شاید روزی ما هم از سایبان آنها استفاده کردیم و بر اموات تان درود فرستادیم.

با سلام و خسته نباشید به مدیریت سایت خبری سادوا، که هم در عرصه اطلاع رسانی و هم اعتلای فرهنگ دیار پرجاذبه بالاده تلاش می کنند، در جائی که هر هکتار از جنگل های ما می تواند تولید ۲/۵ تن اکسیژن کند بر ماست تا برای آینده ی فرزندان مان حتی با کاشت یک نهال این فرهنگ را نهادینه کنیم ؛ چه زیباست که مقوله ی درخت و درختکاری در بالاده عزیز نهادینه شود و با ساماندهی عواملی که سبب تخریب محیط زیست و از بین بردن درختان جوان و نهال ها می شود گامی در زنده نگه داشتن این طبیعت دل انگیز برداریم ، در جایی که در مازندران استفاده از طبیعت توسط مسافران برون استانی خلاصه به دریا و جنگل شده است می توان با زیباسازی بیشتر منطقه زیبای چهاردانگه، صنعت توریسم را به آنجا کشاند تا هم دیگران از زیبائی این منطقه که در صدف فراموشی مخفی است بهره گیرند و هم رونق اقتصادی منطقه را سبب شود. در ضمن از متن پر احساس خانم مهندس ممنونم.

خانم مهندس کاردگر، سلام.
امیدوارم در توصیف پدیده های پیرامون، همیشه همینگونه با لطافت باشید.
از خواندن مطلب شما لذت بردم

علیرضامحمدی پایین دهی گفت

سلام : از اینکه با زبان قلم هم نوعان و وب گردهای تشنه ی تلنگر و اندیشه ورز را متوجه امر حیاتی نمودی شایسته تقدیر قلم های دیگراست. شایسته بمانید.

با سلام
از خانم کاردگر با بابت مطالب زیبایشان تشکر میکنم
درخت است سرمایه ی اهل راست …….بکارید درختی که گفته خداست
بود نعمتـــــــــــــی سایه ی دلپذیر …….. بکارید درختی که زر بهر ماست

درخت ، در تهاجم پاییز هرچه را که از دست بدهد ، روح زندگی را برای خودش نگه می دارد …
درخت بکارید و با دیدنش در هر پاییز و بهار ، مانند درخت بودن را تمرین کنید …

با سلام. از خانم مهندس کاردگر بخاطر احساس لطیف و پاکش در مورد درخت و بیان عاطفی ترش در نوشتن مقاله ادبی و ذوقی کمال تشکر و قدردانی را دارم و استفاده خوبی شده است. درخت، این پدیده الهی و نگاشتن دفتری از معرفت الهی با یک برگ را آنان که می دانند برای دیگران بیان کنند و خوب و شایسته تر بود که خانم مهندس مطلبی در اهمیت درخت و دیدگاهای اقوام و مذاهب گوناگون در این مورد می نوشتند تا هم حق درخت و درخت کاری ادا می شد و هم ما از تراوش اندیشه های آگاهان و هوشیاران استفاده می کردیم. برگ درختان سبز در نظر هوشیار / هر ورقش دفتریست معرفت کردگار.
با آروزوی موفقیت برای ایشان و تمام انسان ها که طالب و حافظ طبیعت می باشند.

مدیریت محترم سایت سادوا با عرض ادب از مقاله یا دلنوشته بسیار پر احساس سرکار خانم کاردگر لذت بردم. یکی از دوستان (ف . ن) فرموده است که « مقوله درختکاری در بالاده نهادینه شود» ، معروض میدارم که این عمل انجام و در حال پیگیری جدی می باشد. بطور مثال طرح کاشت درخت از چشمه سر تا وَروَر کِلِه که نیمی از این مسیر توسط جوانان « کوه دویگار » انجام شده و سیستم قابل قبول آبیاری آن نیز صورت گرفته، درختکاری مزار نیز انجام و تکمیل می گردد. شاید بالاده تنها منطقه در شمال باشد که در سال های اخیر کمترین آ سیب به جنگل وارده شده و بدون دخالت انسان در حال احیاء طبیعی می باشد.
……………………………………………..
سادوا: درود بر جناب آقای آتنی و همه دویگارها که درختان بید را در ورودی بالاده کاشته اند و اکنون منظره بسیار زیبایی پیدا کرده است. لازم به ذکر است که در بهار سال ۱۳۸۹ نیز تعداد ۵ اصله چنار از سوی انجمن فرهنگی سادوا در مزار بالاده کاشته شده که و کم کم در حال رشد هستند.

با سلام به جناب آقای آتنی ، منظره درختکاری بالاده این خاک پر جاذبه را دیده ام. حتی عکس ورودی بالاده با درختهاشو که همون تِکسر باشه رو از سایت سادوا گرفتم و تو پس زمینه صفحه اصلی سیستم کامپیوترم ذخیره کردم و با روشن شدن اون، انگار دارم وارد بالاده میشم، ممنونم از بذل توجه همه ی کسانی که برای آبادانی خاک پدری و مادری مان تلاش بی منت و وافر دارند.
ما شاید کسانی باشیم که از دور دستی بر آتش داریم و از دور دل مان خیلی چیزها می خواد، شاید سرسبزی خاک اجدادی مان یکی از اون هزاران خواسته باشد؛ ما دوست داریم همپای رونق کشاورزی در ایران اسلامی و تلاش برای خودکفائی و استفاده از تولیدات ملی، در این خاک نیز کشاورزی مانند قدیم صورت گیرد، هر چند حمایت از منابع طبیعی، به جنگل و درخت برمی گردد ولی ناخواسته اذهان عمومی معطوف به کشاورزی هم می شود. مراد من در کنار درخت و درختکاری، صیانت از بافت کشاورزی دیارمان بود. واقعا دیدن منظره زمستان بالاده در قالب عکس آن چنان وهم زیبا را همراه با نگرانی در بیننده ایجاد می کند که ناخودآگاه در خاطر خود عزیزانی را به یادمان می آورد که زمستان ها بدون امکانات در این خاک پاسبان تمامیت عرصه و عیان آن بودند. بی شک اینان افرادی صبور، شجاع و تلاشگر بودند و ما به پاس همه ی زحمات اجدادمان بایستی این خاک را تبدیل به جواهر کنیم تا روز به روز بر قدر و منزلتش فزونی یابد….
امیدواریم گام هایی که می دانیم عزیزان دلسوز بر می دارند با گذشت زمان بازدهی داشته و پاسخگو باشد، پاینده باشید.

به نام خالق طبیعت
با سلام و عرض ادب خدمت اهالی محترم سادوا/ از جناب آقای آزموده و همه دوستانی که این افتخار را به من داده و نوشته ام را این طور با احساس خواندند بسیار سپاسگزارم. باید بگویم این نظر لطف شما و ترغیب ها و حمایت های مدیر محترم سادوا است که روح و احساس را در قلمم حفظ نموده و باقی می‌گذارد.
جناب آقای ساداتی تیله بنی! از شما هم به خاطر نظر ارزشمندتان متشکرم. فرمودید اگر از اهمیت درخت بیشتر می نوشتم بهتر بود. درست است و قبول دارم که نوشته ام کوتاه بود و اگر ارزش های درخت را بیشتر و بهتر بیان می‌کردم می توانست مفیدتر و کاربردی تر باشد. اما باید عرض کنم نوع و قالبی که برای این متن انتخاب کرده بودم طوری بود که یک حالت تخیلی و نسبتاً داستانی داشت و همین مسئله باعث می‌شد تا در ارائه مطالب علمی به طور مستقیم محدود شوم. اگر مدیر محترم سایت سادوا اجازه بفرمایند در زیر به نکاتی از متن مذکور اشاره کنم که مبنای علمی دارد:
- ارزش و جایگاه درخت در زندگی همه جانداران به قدری است که از آن به عنوان نماد حیات یاد می کنیم. به همین دلیل تلاشم بر این بود تا مبنای نوشته ام توجه به این اصل مهم باشد.
- زمین (خاک)، نور، باران و آسمان (هوا و اقلیم)، پرنده(موجودات زنده) حکایت از علم اکولوژی دارد. یعنی روابط متقابلی بین موجودات زنده و غیرزنده در طبیعت برقرار است که برای نشان دادن این روابط در متن از آرایه ادبی جان بخشی به اشیاء به عنوان یکی از عناصر تخیل استفاده شد.
- تولید، تصفیه، پاکسازی و تلطیف هوا یکی از مهمترین فواید درخت است که بر همین اساس محققان دریافتند راه حل بحران آلودگی های هوا، کاشت درختان و توسعه فضای سبز است که برای یادآوری این نکته، قلمم در نقاشی اش، درخت پر برگی کشید و هدف از نگاه مستقیم برگها به نور (خورشید) این بود تا فرایند فتوسنتز را تداعی کند. همه ما می دانیم که در این فرایند برگ سبز درختان، دی اکسید کربن (گاز سمی و پر خطر برای جانداران) را جذب نموده و گاز حیاتی اکسیژن را تولید می کند. به این ترتیب آبی شدن آسمان (هوای پاک) اتفاق افتاد و زمین که منظور زمینیان است توانست آسوده خاطر (اشاره به بیماران تنفسی) نفس عمیق بکشد.
- پرنده و جوجه هایش در آشیانه روی درخت نیز که در این نوشته آنرا به عنوان نماینده جاندران و بخصوص حیات وحش برگزیدم نمایانگر ارزش زیست گاهی درخت برای موجودات است. موجودات زیادی هستند که برای زندگی، درخت را انتخاب می کنند و به عبارتی زندگیشان به درخت وابسته است.
- بذر درخت که در ابتدا به عنوان غذا در منقار پرنده ی نقاشی تجسم شد حاکی از آن بود که از درختان می توان محصولات غیر چوبی بسیاری بدست آورد. مانند گل، میوه، صمغ و … که هم مورداستفاده برای حیات وحش باشد و هم برای انسان (تأمین غذا). و همچنین کاربرد آن در مصارف دارویی که بر کسی پوشیده نیست.
- قلم، کاغذ و میز در این نوشته برای نشان دادن نقش درخت در صنایع و اهمیت اقتصادی اجتماعی آن انتخاب شدند.
همانطور که در بالا اشاره کردم با حضور جوجه ها ی پرنده نقش تأمین غذا و نقش زیست گاهی درخت بییشتر مشخص و روشن شد. اما مقصود اصلی من از جوجه ها نسل فردا یعنی آیندگان بود به همین خاطر بود که نه تنها جوجه ها بذر را نخوردند بلکه به امید فردایی بهتر تمایل به کاشت بذر (نماد تجدید حیات) داشتند. این مطلب همچنین بیانگر آنست که بهره برداری باید اصولی باشد و موضوع توسعه پایدار را فراموش نکنیم. با تشکر از حوصله و توجه شما
……………………………………………………….
سادوا: سرکار خانم مهندس کاردگر. با سلام. جای بسی سپاس و افتخار دارد که به این زیبایی در باره مطلب خود « نقد » نوشته اید و واقعاً از خواندنش لذت بردم. مطالب زیبا و ارزنده شما همیشه باعث زینت هر چه بیشتر صفحات سایت سادوا بوده و خواهد بود و بالاده از داشتن فرزندانی چنین آگاه و دلسوز و فرهنگ دوست به خود می بالد. ارادتمند/ آزموده

دلنوشته جالب و زیبائی بود. امیدوارم تمام مراحل زندگی تان همین طور زیبا باشد.

سوار بر بال های خیال میتوان تا دوردستها پرواز کرد و دید آنچه را که دلهای سنگ شده توان دیدنش را ندارد . همیشه سبز باشید .