گزارش برنامه کوهنوردی ۳ آبان ۱۳۹۲ بالاده / بخش سوم / رضا بنفشه سرپرست گروه انجمن کوهنوردی دانشگاه خوارزمی کرج/ فرصتی پیش آمد تا به منطقه چهاردانگه ساری برویم. به دفعات با جناب آقای عین اله آزموده در مورد روستای بالاده به ویژه قله شاهدژ صحبت شده بود و همواره دنبال فرصتی برای رفتن و دیدن زیبائی های منطقه بودیم. با تماس سیدرضا حسین پور یکی از اعضای تیم تخصصی انجمن کوهنوردی دانشگاه خوارزمی برنامه برای روز دوم و سوم آبان ۱۳۹۲ به مناسبت بزرگداشت هفته تربیت بدنی و روز فرخنده عید غدیر و دهه امامت و ولایت در نظر گرفته شد. به کلیه اعضاء اطلاع رسانی شد و علی رغم اعلام آمادگی و علاقه اکثریت اعضای تیم تخصصی، با هفت نفر این برنامه را شروع کردیم. همنوردان شرکت کننده در برنامه عبارت بودند از آقایان: دکتر کاظم میقانی، سیدرضا حسین پور (که زحمت عکاسی را بر عهده داشت)، هادی کلیدری، قاسمعلی شوقی و علی اصغر احمدی.

ساعت ۶ صبح پنجشنبه ۲/۹/۱۳۹۲ از دانشگاه خوارزمی کرج حرکت کردیم. وسیله ما مینی بوس و طبق معمول زحمت رانندگی آن هم بر عهده آقای عمران خوئینی بود. با قرار قبلی جناب آقای آزموده در مسیر اتوبان کرج – تهران (بین راه) به ما پیوست. یک اتوبوس از اعضای تیم کوهنوردی بازنشستگان کرج و تهران نیز در این برنامه همراه بودند. در شریف آباد (پاکدشت در شرق تهران) به اتوبوس همنوردان کانون بازنشستگان کرج و تهران رسیدیم. در سمنان به سمت مهدیشهر تغییر مسیر داده و در حدود ساعت ۱۲ ظهر به منطقه چهاردانگه ساری رسیدیم. ابتدا قرار بر این شد که به دیدن چشمه «وا او سورت» (باداب سورت) برویم و سپس به روستای بالاده رفته و فردا صبح نیز به قله شاهدژ صعود کنیم.

در دوراهی تلمادره به سمت راست تغییر مسیر داده و پس از گذشتن از روستاهای پِشِرت، قلعه سر، مالخواست و اروست به ابتدای مسیر پیمایش به چشمه سورت رسیدیم. منطقه زیبایی بود و چشمه با حضور عده ای در اطرف آن در ارتفاع مقابل ما مشخص بود. از جاده تا چشمه با کوه پیمایی سبک حدود بیست دقیقه راه داشتیم. البته عده ای نیز با وسیله نقلیه این مسیر را آمده بودند که در شیب نزدیک چشمه گاهی دچار مشکل می شدند و آنهایی که با وانت آمده بودند به راحتی از این مسیر سربالایی عبور می کردند. به چشمه رسیدیم و جی پی اس ارتفاع حدود ۱۸۳۰ متر  را نشان می داد. چشمه ای بسیار زیبا که از رسوب مواد حمل شده توسط آب چشمه، طیف هایی از رنگهای زرد، قرمز و قهو ه ای را تشکیل داده و از رسوبات  آهکی آن حوضچه هایی پلکانی از آب تشکیل شده که منظره ای بی نظیر و فراموش نشدنی را تشکیل می داد. عکسهایی به یادگاری گرفتیم و گرم لذت بردن از منظره چشمه و ارتفاعات اطراف شدیم.

پیشنهاد می شود مسئولان منطقه برای جذب توریست و همچنین حفظ این چشمه زیبا، تمهیدات و اقداماتی انجام دهند از جمله نصب تابلوهایی که ارزش بی نظیر این چشمه را به گردشگران گوشزد نماید و اطلاعاتی از نحوه تشکیل و سن رسوبات ارائه نماید و راه های حفظ بیشتر طبیعت را به گردشگران اطلاع دهند. در مسیر برگشت از چشمه تا کنار وسایل نقلیه به معدن سنگهای تزئینی رسیدیم که منظره ای از زخم بر طبیعت بکر توسط انسان سوداگر را به نمایش گذاشته بود. همچنین توسط همنوردان کانون بازنشستگان برای دو سه نفر از اعضا، جشن تولد گرفته شد و از همه گروه پذیرایی گردید. بسیار برنامه جالبی بود.

 چشمه سورت: از راست : رضا بفنشه، دکتر کاظم میقانی و عین اله آزموده

اعضای گروه در کنار معدن سنگ چشمه سورت

پس از بازدید از چشمه به سمت دوراهی تلمادره بازگشتیم و نماز ظهر و عصر را خوانده و ناهار را نیز در همان جا داخل مینی بوس صرف کردیم سپس به سمت جاده سمنان – دامغان تغییر مسیر داده و با رسیدن به دوراهی بالاده (که تابلوی بزرگی نیز دارد) به سمت روستا حرکت کردیم. از ابتدا، مسیر جاده خاکی و شن ریزی بود. از روستاهای واو سرنو و میرافضل گذشته و پس از گذشتن از مسیر جاده جنگلی که اکنون کاملا خاکی و با بارش باران گِلی شده بود حدود ساعت ۱۷:۳۰ به روستای بالاده رسیدیم. هوا تاریک شده بود و باران نم نم شروع به باریدن کرده بود. مقابل حسینیه روستا از ماشین پیاده شدیم و  توسط اهالی روستای بالاده به گرمی مورد استقبال قرار گرفتیم. نماز مغرب و عشاء را در حسینیه اقامه کردیم. همنوردان کانون بازنشستگان به دلیل سرد بودن حسینیه به مکانی دیگر (مسجد روستا که کوچکتر است) نقل مکان کردند و گروه کوهنوردی دانشگاه در منزل یکی از بستگان آقای آزموده مستقر گردید. سوئیتی بسیار دلنشین و با فضایی بسیار دوست داشتنی و از همه زیباتر شومینه هیزمی داخل دیوار اتاق که فضا را بسیار گرم و دلچسب کرده بود.

شومینه هیزمی دیواری و آقای عمران خوئینی

شب بسیار بیاد ماندنی را در آنجا گذراندیم که اگر بخواهم توصیفش کنم ممکن است اطاله گزارش شود و از توصیف تمامی زیبایی های آن شب بر نیایم. صحبت های شیرینی رد و بدل شد و اطلاعات جالبی توسط دوستان مان جناب آقایان نعمت اله آزموده، عین اله آزموده، هادی نیک بین و منوچهر دهبندی از فرهنگ مردم و طبیعت منطقه چهاردانگه و روستای بالاده و روستاهای اطراف دریافت کردیم. در فضایی دوستانه شام را صرف کردیم و هدیه بسیار ارزشمندی از برادران گرامی آزموده که شامل دو قطعه عکس زیبا از قله شاهدژ و رشته کوه چهارنو و روستای بالاده و هم چنین کتاب ارزشمند دانشنامه بالاده که جلد اول آن با عنوان «پیرون گفته» (ضرب المثل ها) بود، دریافت کردیم که زحمت گردآوری و نوشتن این دانشنامه توسط برادران آزموده انجام شده است. صبح ۵ ساعت از خواب بیدار شدیم و وسایل را جمع کرده و پس از خواندن نماز صبح و صرف صبحانه آماده صعود شدیم. هوا مه آلود بود و مسیر ناپیدا. هوا سرد نبود و گروه ما در هوایی به مراتب سردتر از این و در شرایطی بسیار سخت تر به ارتفاعاتی بلندتر نیز صعود کرده بودند و شرایط گروه برای یک صعود سخت آماده بود. ولی بنا بر نظر آقای عین اله آزموده، تصمیم بر این شد که صعود انجام نشود و تمامی همنوردان به دیدن آبشار و بازدید از منطقه جنگلی بروند، ولی گروه و شخص بنده حال و هوای صعود داشتیم و هیچ چیزی نمی توانست جای آن را بگیرد. با توجه به مطالعه گزارش گروه هایی که قبلا به قله شاهدژ صعود کرده بودند درجه سختی صعود به قله بر اساس سیستم درجه بندی یوسیمیتی درجه ۳ و در بدترین شرایط آب و هوایی درجه ۴ قرار می گرفت و این برای گروه کوهنوردی دانشگاه که دارای تجربه صعود بسیاری در بدترین شرایط داشت، کار راحتی بود. تصمیم بر این شد که گروه کوهنوردی دانشگاه مسیر قله را در پیش گیرد و بقیه همنوردان به دیدن آبشار بروند. دوستان شرکت کننده در برنامه تیم دانشگاه بعلاوه آقایان منوچهر دهبندی و هادی نیک بین و آقای اکبر چهاردیج (از روستای بالاده) که آقای چهاردیج راهنمای گروه بودند.

دامنه های شمالی روستای بالاده

گروه در مه غلیظ به سوی قله شاهدژ

حدود ساعت ۷:۲۰ صعود را شروع کردیم. مه تمام منطقه را گرفته بود و قله شاهدژ در میان مه گم شده بود و جی پی اس ارتفاع ۱۷۵۳ متر را برای روستا (چشمه سر) نشان مید اد. هوا چندان سرد نبود و برای کوهنوردی بسیار مناسب بود. جلودار گروه آقای دکتر میقانی و نفر آخر گروه سیدرضا حسین پور بود. از همان ابتدای برنامه، راهنما بنا بر برگشتن داشت و این از صحبت هایش پیدا بود. ساعت حدود ۸:۳۰ به آبگیر سادوا رسیدیم و از این قسمت به بعد بوته ها و در ختان جنگلی شروع می شود. کنار آبگیر دوستان عکس یادگاری گرفتند و پس از استراحتی کوتاه مسیر را ادامه دادیم.

کنار آبگیر سادوا

آبگیر سادوا و برفی که دیشب باریده

از این قسمت به بعد شبنم یخ زده بر روی زمین و درختان و درخچه های جنگلی مناظر بدیع و بکری را پدید آورده بود که با ارتفاع گرفتن، با زیبایی های بیشتری روبرو شدیم. رنگ های زیبای برگ های پاییزی درختان به همراه شاخه های یخ زده جلوه گری می کرد و اعضای گروه  را به وجد می آورد و قاب بسیار زیبایی از طبیعت را مقابل دیدگان مان می گشود. کاش یارای این را داشتم تا بر تک تک این مناظر زیبای خداوند قادر متعال بوسه بزنم و سجده شکر بجا بیاورم. هر قدمی که بر می داشتیم همراه بود با تحسین طبیعت و بالاتر از آن شکر خداوند متعال. از تمامی دوستان و همنوردان عزیز و گرامی انجمن کوهنوردی دانشگاه خوارزمی یاد نموده و دوست داشتم که آنها نیز در این برنامه حضور داشتند و  از دیدن این مناظر زیبا لذت می بردند.

آقای علی اصغر احمدی همنورد گروه

شیب مسیر تندتر می شود. منظره زیبای پاییزی و زمستانی در کنار هم

عکس یادگاری در میان طبیعت زیبا

آقای شوقی در منظره گیاهان یخ بسته

در ادامه، شیب مسیر تندتر شد و این به دلیل تصمیم راهنمای برنامه بود که از ابتدای برنامه قصدش بر صعود نکردن بود و سعی می کرد از مسیری ما را ببرد که در نهایت به بن بست خورده و گروه مجبور به بازگشت شود و بنده از همان ابتدا متوجه این موضوع شدم ولی به احترام ایشان که میزبان ما بودند چیزی نگفتم.

پای دیواره سنگی قله شاهدژ که برف و شبنم روی درختان یخ بسته است.

در نهایت در ارتفاع ۲۷۶۰ متر به مسیر صعب العبور و دلخواه آقای چهاردیج راهنمای گروه رسیدیم و ادامه مسیر بدون کرامپون و طناب غیرممکن بود. ساعت حدود ۱۲ ظهر بود و تصمیم به بازگشت گرفتیم در حالیکه هوا آفتابی شده بود و قله درست بالای سر ما و ما فاصله ای کمتر از چهل تا پنجاه متر با آن نداشتیم.

آقای رضا بنفشه مسئول گروه پای دیواره سنگی شاهدژ

بهرحال پس از گرفتن چند عکس بازگشتیم و تمامی زیبایی های مسیر رفت را دوباره فرصت دیدار یافتیم و حدود ساعت ۱۵:۳۰ به روستا رسیدیم. به سرعت سفره ناهار آماده شد و همنوردان پس از صرف ناهار و خداحافظی از میزبانان دوست داشتنی و گرامی که الحق و انصاف در میزبانی چیزی کم نگذاشتند به سمت کرج عزیمت نمودند. ساعت ۲۳:۳۰ به کرج و به دانشگاه خوارزمی رسیدیم.

در برگشت، دوباره مه همه جا را فرا گرفت

برف های یخ زده با وزش شدید باد به شکل های زیبا و مبهمی در می آیند

مسیر برگشت: در پایین دست قله با گرمتر شدن هوا، یخ های زمین آب شد و منظره ای زیبا پدیدار گشت

اکنون که این گزارش را تهیه می کنم خاطراتم را بار دیگر از منطقه روستای بالاده و میهمان نوازی خوب مردمان نازنین آن منطقه و طبیعت زیبا و بکر قله شاهدژ و مناطق اطراف آن مرور می کنم و قلباً از تمامی دوستان و همنوردان ممنون و متشکرم و از برادران عزیز آزموده به ویژه آقای عین اله آزموده تشکر ویژه دارم و در پایان به ایشان می گویم: « جناب آقای آزموده! منطقه شاهدژ بسیار زیباتر از آنچه بود که جنابعالی توصیفش کرده بودید. »

آبگیر قارِقچال و رشته کوه چهارنو

نقل از وبلاگ همنورد (انجمن کوهنوردی دانشگاه خوارزمی کرج) / عکسها: رضا حسین پور/ زیرنویس عکسها: عین اله آزموده

………………………………………………………………………………………..

سادوا: دوستان گرامی انجمن کوهنوردی دانشگاه خوارزمی کرج سلام. خسته نباشید. به پاس سالها دوستی و ارادت بنده به شما عزیزان، این برنامه را ترتیب داده بودیم و بخاطر شرایط نامساعد جوی و ناملایمات دیگر، صعود به قله میسر نگردید که از این بابت بسیار متاسفیم. امیدواریم در صعودهای بعدی خاطرات زیباتری را ثبت کنید. مردم مهربان بالاده قدم هر میهمانی به ویژه اگر کوهنورد و طبیعت گرد باشد را گرامی می دارند و تلاش خواهند کرد از آنها پذیرایی نمایند. این رسم دیرینه مردم کوهستان های البرز و مازندران است.

انتظار داریم که بزرگوارانه کاستی های این سفر و کمبودهای پذیرایی را بر ما ببخشایید و این افتخار را به ما بدهید تا خسران عدم صعود به قله شاهدژ را با صعودی زیباتر جبران نماییم. از لطف و محبت شما نسبت به بالاده و مردمش و سایر همولایتی های چهاردانگه ای بسیار سپاسگزاریم.

با احترام/ عین اله آزموده/ مسئول گروه کوهنوردی سادوای بالاده

مطالب مرتبط با این صعود ……………………………………………………………………….

گزارش تصویری برنامه کوهنوردی ۳ آبان ۱۳۹۲ بالاده / بخش اول

گزارش برنامه کوهنوردی ۳ آبان ۱۳۹۲ بالاده / بخش دوم / هادی نیک بین

نامه یکی از اعضای گروه کوهنوردی کانون بازنشستگان کرج و تهران

وبلاگ انجمن کوهنوردی کارکنان دانشگاه خوارزمی کرج

وبلاگ گروه کوهنوردی کانون بازنشستگان (تهران و کرج)

 

authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاريخ : ۱۱ آبان ۱۳۹۲
entry نظرات دیگران در مورد این مطلب

با عرض سلام و خسته نباشید به جناب آقای بنفشه و گروه کوهنوردی دانشگاه خوارزمی و کانون بازنشستگان؛
روز بسیار خوب و بیاد ماندنی بود، ما از اینکه دوستانی چون شما پیدا کردیم بسیار مسروریم. امیدوارم مردم خونگرم منطقه دوسرشمار میزبانان خوبی برای شما بوده باشند، اگر در اسکان شب و استراحت بخصوص هنگام صعود به شما و گروه سخت گذشت به بزرگواری خودتان ما را عفو بفرمایید. متاسفانه مه گرفتگی و بارندگی منطقه باعث شد که زیبایی های شاهدژ و رشته کوه چهارنو و منطقه آنطور که باید، خوب پیدا نبود. انشاالله فرصت بشود در برنامه های بعدی صعود به شاهدژ و یا چهارنو در کنار همدیگر باشیم. شمه خانابدون

سلام به شما دوست عزیز جناب آقای نیک بین و آقای دهبندی
بسیار از متانت و میهمان نوازی شما و بقیه دوستان تشکر می کنم. بسیار به ما خوش گذشت . انشاءالله در برنامه های بعدی و صعودهای مشترک با هم همراه باشیم. در آینده ای نزدیک برنامه کویرنوردی در نظر گرفته ایم. خوشحال می شویم در خدمت شما باشیم. جزئیات برنامه را در اولین فرصت از طریق جناب آقای آزموده به شما اطلاع خواهم داد.
سرفراز باشید.
…………………………………
سادوا: سلام جناب بفشه عزیز٫ خوشحال می شویم با شما همراه باشیم و از تجربیات ارزنده شما و این بار در کویرنوردی استفاده کنیم. انشاء الله با شما خواهم آمد و امیدوارم دوستان ما هم در این برنامه شرکت کنند.

باگرمترین درودها/ همنوران عزیز خسته نباشید

چه مناظر زیبایی
کوهنوردی و گلگشت در هر فصل زیبایی خاص خود را دارد
طبیعت همیشه زیباست و برای همین، انسان ها همیشه عاشق طبیعتند. من طبیعت را در هر فصل دوست دارم ولی عاشق طبیعت سبز هستم برای همین طبیعت مازندران را بیشتر دوست دارم.
در بهاران، فصل شکوفه ها با گلهای تازه باز شده، طبیعت در حال بیداری
تابستان فصل اوج شکوفایی
پاییز فصل هزاران رنگ
و زمستان زیبایی های نهفته در برف و سفیدی.
این زیبایی ها به انسان روح می بخشند
ولی آیا هر انسانی می تواند این زیبایی ها را ببیند
بی شک کسانی هستند به این زیبایی ها جان می بخشند
آن کار هنرمندان است.

گزارش بسیار زیبا و شیوا و روان به قلم جناب آقای رضا بنفشه و عکسهای زیباتر از این مناطر به انسان جان دیگر می بخشد با تشکر از همه دوستان که در تهیه و گرفتن عکس ها آقارضا را یاری کرده اند. سپاسگزاریم
با دیدن این گزارش و مناطر می فهمیم
چه کلاهی برسر کوهنوردان کانون رفته است و چه مناطری را از دست داده اند. کاش کمی جدیت نشان می دادند و آنها نیز مانند همنوردان دیگر به قله می رفتند
من دوستان کانون را به خواندن این گزارش دعوت می کنم
برای خواندن آن به سایت سادوا و کانون مراجعه شود
با سپاس فراوان.
………………………………………………..
سادوا: سلام جناب ایرانپور عزیز٫ از خواندن متن زیبای شما لذت بردم. قلم شیوای شما چون طبیعت روان و زیباست.
دوستانی که به قله رفته بودند، بخاطر یخبندان و سرمای شدیدی که در گذرگاه شمالی شاهدژ بوجود آمده بود نتوانستند به نوک آن صعود کنند. امیدوارم در صعودی بهاره در خدمت شما دوستان گرامی باشیم.

امیر چهاردهی بالادهی گفت

با عرض سلام و خسته نباشی خدمت عموی خودم آقای آزموده
خیلی دوست دارم در مراسم کوهنوردی شرکت کنم اما همونطور که پدرم آقای (اکبرچهاردهی) به شما گفت به علت مشکلات شخصی نتونستم بیام
سعی میکنم در روزهای نه چندان دور به طور همیشگی در مراسم های کوه نوردی شرکت کنم.
……………………………………..
سادوا: آقا امیرعزیز سلام. ما هم خوشجال می شویم شما جوانان عزیز را پیشاپیش گروه ببینیم. منتظر حضور شما هستیم.