گزارش تصویری: از شاهدژ تا مرنجاب به دنبال زیبایی و آرامش / عکس و گزارش: عین اله آزموده/ در روزهای دوم و سوم آبان ۱۳۹۲ به همراه دوستان گروه کوهنوردی کارکنان دانشگاه خوارزمی تهران و کرج برای صعود به قله شاهدژ به روستای بالاده چهاردانگه ساری رفته بودیم و قرار بود به زودی برنامه سفر به کویر مرکزی ایران برگزار گردد. این سفر در روزهای ۷ و ۸ آذر ۱۳۹۲ انجام شد و در این گزارش بنا دارم تا زیبایی های کویر مرنجاب را از دید فردی که در جنگل های شمال کشور بزرگ شده، به نمایش بگذارم. در حقیقت هدف از برنامه های کوهنوردی و یا طبیعت گردی از جمله «از شاهدژ تا مرنجاب» آرامش یافتن روح و روان انسان شهرنشین است. امیدوارم همولایتی های گرامی ما با دیدن این گزارش، قدر طبیعت زیبا و جنگلی دیارمان را بیشتر بدانند.

برنامه از دانشگاه خوارزمی کرج و در ساعت ۶ و نیم صبح شروع شد که آقایان رضا بنفشه (سرپرست گروه)، دکتر کاظم میقانی، دکتر حمید جلالیان، دکتر حسین محمدی، قاسمعلی شوقی، علی اصغر احمدی، مهندس مهدی گودآسیایی، نعمت آزادی، عین اله آزموده و سجاد خورشیدوند سوار بر یک دستگاه مینی بوس دانشگاه که زحمت رانندگی آن را آقایان شیخ لَر و اویسی تقبل کرده بودند به سمت اتوبان تهرات و قم حرکت کردیم.

 

صبحانه را ساعت ۸ و نیم در محوطه مجتمع توریستی ارشیا در اتوبان قم خوردیم و سپس به سمت قم رهسپار شدیم.

وقتی در حال عبور از کنار شهر قم بسوی کاشان بودیم برای دوست عزیزم استاد دکتر یحیی کاردگر بالادهی و هم چنین یکی از دوستان طلبه ام پیام دوستی فرستادم که به دنبال آن جناب کاردگر با بنده تماس گرفته و دعوت کردند به منزل شان برویم که بخاطر برنامه ریزی قبلی گروه، این دیدار میسر نشد.

ساعت ۱۱ صبح به شهر آران و بیدگل رسیدیم. جناب آقای حسین خانی آرانی از فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد دانشگاه خوارزمی منتظر ما بودند و برای صرف چای و استراحت ما را به منزلشان دعوت کردند. خانواده گرامی آقای خانی بسیار ما را مورد لطف قرارد اده و حسین آقا نیز تا پایان برنامه با ما همسفر گردید. آران و بیدگل با مردمانی مهربان، شهری بسیار آرام در دل کویر و در نزدیکی کاشان و در استان اصفهان واقع شده است.

خانواده آقای خانی و آقای بنفشه در کنار دار قالی که در یکی از اتاق ها قرار داشت. این قالی یکی از بهترین نقش ها و نفیس ترین فرش هایی است که توسط مادر هنرمند خانواده در حال بافته شدن است.

بر روی تارهای قالی، ردی از خون سر انگشتان قالی باف دیده شد و برای ما توضیح دادند که بدلیل کشیدگی زیاد تارهای عمودی که باید ابتدا لای آن را باز کرده و سپس پود را در آن قرار دهند، پوست سر انگشتان بقدری حساس می شود که خونریزی می کند. از صمیم قلب خسته نباشید می گوییم به این مادر هنرمند و خانواده آقای خانی. شاید این قالی زیبا به زودی در خانه ای اعیانی در داخل کشور و یا خارج کشور باعث فخر صاحب آن گردد. اما تاریخ گواهی می دهد که هر رج از این قالی، حاصل خون دل مادران و خواهران هنرمند و گمنام ایران زمین است.

نماز ظهر و عصر را در امامزاده محمد هلال فرزند حضرت امام علی (ع) خواندیم و از کبابی جنب امامزاده، کباب با نان سنگک برای ناهار خریدیم و ناهار را در بیرون شهر و ابتدای جاده مرنجاب خوردیم. محمد هلال متولد سال ۱۴ هجری در مدینه و در جوانی در آران فوت کردند که از سال وفاتش اطلاعی نیست.

برای رسیدن به مرنجاب باید از سازمان میراث فرهنگی آران و بیدگل مجور دریافت  کرده و مبلغی نیز پرداخت نمود (مینی بوس ۲۰۰۰۰ تومان) و مسیری ۴۰ کیلومتری را در جاده خاکی پیمود تا به کاروانسرای شاه عباسی مرنجاب رسید.

کاروانسرای شاه عباسی که ۴۰۰ سال در کویر سوزان مأمن و استراحتگاه مسافران و کاروانها بود. این بنا در سال های اخیر مورد مرمت اساسی قرار گرفته و امروزه وجود این کاروانسرا باعث رونق گردشگری در کویر شده و ظرفیت اسکان حدود ۲۰۰ نفر را دارد. برای اقامت در کاروانسرا باید قبلاً مجوز دریاقت نمود. گروه ما در محوطه بیرون کاروانسرا چادر بر پا کرده و شب را در کیسه خواب و چادر خوابیدیم.

کنار کاروانسرا حوض بزرگی ساخته شده که آب آن شیرین و از قنات تامین می شود. کندن قنات و پیدا کردن آب در کویر آن هم ۴۰۰ سال پیش واقعاً ستودنی است.

شترهای اطراف کاروانسرا سوژه های جالبی برای عکاسی و تماشا هستند.

شوره نمک در اطراف کاروانسرا

پس از اندکی استراحت به سمت تپه ماهورهای شنی شرق کاروانسرا حرکت کردیم و تا موقع غروب آفتاب آنجا بودیم.

برای پیمودن تپه های شنی با پای برهنه حرکت کردیم تا هم نرمی و خنکای ماسه را در کف پا احساس کنیم و هم کمتر خسته شویم. ماسه های کویر مرنجاب شبیه ماسه های ساحل دریای مازندران است.

ارتفاع تپه های شنی که توسط باد و طوفان در حاشیه دشت ساخته می شود گاه تا ۵۰ متر هم می رسد.

همبستگی گروه در بالای بلندترین تپه شنی در حمایت از کویر.

شام را در کنار کاروانسرا خوردیم و آقای دکتر محمدی زحمت پختن ماکارونی را کشیدند که با افزودن تُن ماهی، کنسرو لوبیا و عدس بجای گوشت، شام بسیار خوشمزه ای درست کردند. واقعاً دست مریزاد با این آشپری هنرمندانه. پس از شام و برپایی چادرها، اعضای گروه به سمت بیایان شمال شرقی کاروانسرا حرکت کرده و بدلیل نیمه ابری و غبارآلود بودن هوا نتوانستیم از تماشای ستارگان لذت کافی ببریم. آقای دکتر جلالیان استاد جغرافیا نیز به تشریح ستاره ها و چگونگی مسیریابی توسط ستارگان پرداختند. این پیاده روی حدود یک و نیم ساعت به طول کشید.

صبح زود از خواب بیدار شدیم و بعد از نماز صبح، برای عکاسی از طلوع آفتاب حدود یک و نیم کیلومتر به سمت شرق کاروانسرا رفتم.

گروه های دیگری از دوستداران طبیعت نیز به تماشای طلوع خورشید ایستاده اند.

با هر چند قدمی که به سوی طلوع خورشید بر می داشتم منظره ای زیبا پیش رویم بود.

شنیده بودم که طلوع خورشید کویر زیباست؛ اما شنیدن کی بُود مانند دیدن!

پس از خوردن صبحانه که تشکیل شده بود از کنسرو کله پاچه، نان و پنیر و چای و … و جمع کردن وسایل و چادرها، در ساعت ۸ و ۴۵ دقیقه صبح گروه برای راهپیمایی در کویر و دریاچه نمک آماده شد. قرار شد گروه یک مسیر نیم دایره ای ۱۵ کیلومتری را بپیماید و ساعت ۱۲ مینی بوس در کنار تپه ماهورهای شنی در ۱۰ کیلومتری شرق کاروانسرا منتظر ما باشد.

پس از نیم ساعت راه پیمایی در زمین های خاکی و نمکی به نمکزار رسیدیم که پس از بارندگی دو روز قبل، کلوخ های نمک در حال سر برآوردن از شوره زار بودند.

از راست: آقایان سجاد خورشیدوند، نعمت آزادی، قاسمعلی شوقی، علی اصغر احمدی، دکتر حسین محمدی، دکتر کاظم میقانی، مهندس مهدی گودآسیایی،  (سرپرست گروه)،  دکتر حمید جلالیان، حسین خانی، رضا بنفشه و عین اله آزموده.

هر چه جلوتر می رفتیم طبیعت نیز جلوه ای دیگر پیدا می کرد. ۵ کیلومتر از کاروانسرا دور شدیم و حوضچه های معروف به لانه زنبوری نمکی نمایان شدند. اندازه هر یک از این شبکه ها به حدود ۸۰ سانتیمتر هم می رسد.

انعکاس سکوت! این صحنه و چیدمان گروه کمتر از نیم دقیقه شکل گرفت و هنگامی که خواستم از این صحنه عکس بگیرم لحظه ای سکوت و زیبایی انعکاس، مانع از عکاسی ام شد و از دوستان خواهش کردم پس از گرفتن عکس، یکی یکی بیایند و از جایگاه دوربین به این زیبایی غیر قابل وصف نگاه کنند.

عمق آب فقط نیم سانتیمتر بر بستری از نمک فشرده به عرض تقریبی ۱۰۰ متر و به طول بیش از ده کیلومتر می باشد که حتی رد پای انسان نیز بر روی آن باقی نمی ماند. این صحنه بهترین و زیباترین صحنه ای است که در این سفر دیدم.

حوضچه های بی انتهای نمکی

بدون شرح

همبستگی زیبای نمکین

لحظاتی برای استراحت ایستاده!

بلورهای نمک. این بلورها مکعبی که بزرگترین آن به اندازه ۳ در ۳ میلیمتر می باشد در بستر بعضی از قسمت های دریاچه و در عمق نیم سانتیمتری آب در حال شکل گرفتن است.

دکتر جلالیان پا به پای انعکاس خود راه می پیماید.

بعد از سه ساعت پیاده روی در نمکزار به دامنه تپه ماهورها رسیدیم.

همه جای تپه های زیبای شنی زیر سم ستوران چهار چرخ خراش برداشته است. هر چند با وزش باد این خراش ها به زودی ترمیم می شود اما گردشگران از ثبت زیبایی های آن محروم شده اند. مگر هر گردشگر چند بار می تواند به کویر برود؟

پایین رفتن از تپه ماسه ای به ارتفاع ۵۰ متر راه های گوناگونی دارد!

آقای دکتر حسین محمدی و روشی دیگر برای پایین رفتن از تپه ماسه ای به ارتفاع ۵۰ متر و با سرعت زیاد!

آقای شوقی در حال جمع آوری خرده شیشه های آینه یکی از ماشین ها. این خرده شیشه ها ممکن است پای برهنه گردشگران را آسیب برساند. درود می فرستیم بر احساس مسئولیت اعضای گروه.

کاروانسرا در دور دستها و آن سوی نمکزار پیداست. ساعت یک بعدازظهر به کاروانسرا برگشتیم و پس از بجا آوردن نماز ظهر و عصر به سوی آران و بیدگل حرکت کردیم. ناهار را ساعت ۴ عصر در پارکی زیبا و در فضایی پاییزی در بیدگل خوردیم و از حسین آقای خانی خداحافظی کرده و به سوی تهران رهسپار شدیم.

آقای اویسی و شیخ لَر. خسته نباشید دوستان.

آخرین عکس را در خروجی بیدگل از غروب زیبای خورشید که در پشت کوه های کرکس فرو می رفت، گرفتم. ساعت ۹ شب در کرج از دوستان خداحافظی کردم.

جا دارد از تک تک اعضای گرامی گروه به ویژه جناب آقای بنفشه سپاسگزاری نمایم که این فرصت را در احتیار بنده قرار دادند تا اولین سفرم به کویر همراه با ثبت لحظاتی زیبا برای عکاسی همراه شود و از جمع صمیمی و شادشان، آرامش یابم.

لطفاً مطالب زیر را هم بخوانید …………………………………………………………………….

گزارش وبلاگ همنورد از برنامه سفر به مرنجاب / بخش اول

گزارش تصویری صعود به شاهدژ / بخش اول

گزارش تصویری صعود به شاهدژ / بخش دوم

گزارش تصویری صعود به شاهدژ / بخش سوم

authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاريخ : ۱۱ آذر ۱۳۹۲
entry نظرات دیگران در مورد این مطلب

جناب آقای آزموده سلام و عرض ادب
دست مریزاد به خاطر عکسهای زیبا و هنرمندانه ات . در کنار شما بودن در این برنامه افتخاری بود که نصیب بنده و گروه کوهنوردی دانشگاه خوارزمی شد. امیدوارم در برنامه های بعدی نیز در خدمت شما باشیم. بسیار از مصاحبت و همراهی با شما لذت بردم. همیشه بر فراز و همواره سرفراز٫
…………………………….
سادوا: جناب آقای بنفشه عزیز٫ سلام. شما خیلی لطف دارید و بنده نیز امیدوارم همراه خوبی برای شما باشم. برای بنده یکی از بهترین و شاید هم بهترین سفری بوده که رفتم. سپاسگزار شما و دوستان هستم.

با سلام و احترام خدمت جناب آقای آزموده
این سفر برای من ضمن تجدید خاطرات پیشین کویر، دستاورد بزرگی داشت و آن هم آشنایی با شما بود که امیدوارم به دوستی بینجامد. از زحمات بی دریغ شما برای ثبت خاطرات این سفر و همچنین گزارش زیبای شما صمیمانه سپاسگزارم. امیدوارم بار دیگر با شما همسفر شوم. پیروز باشید.
………………………………………………
سادوا: سلام جناب دکتر جلالیان عزیز٫ برای بنده نیز جای بسی افتخار است آشنایی و دوستی با شما همولایتی عزیزم. از هم صحبتی با شما خیلی لذت بردم. به امید سفری دیگر و این بار بر بلندای قله شاهدژ و دوستی های بیشتر.

ساداتی تیله بنی گفت

خدا قوت. خسته نباشید آقای آزموده. باید سفر بسیار خوبی بوده باشد چونکه کوه و کویر اگر چه تقابل دارند ولی این انسان چنان آنان را دوست و همدل قرار می دهد که خودش از فراز زیبایی آن افتخار کسب می کند به همه تان خدا قوت باد دارم. همتتان مصمم و همیشه سالم و سفری باشید. انشاءالله

سلام آقای آزموده. خسته نباشید. گزارش خیلی خوب و زیبایی بوده. مخصوصاً اون عکسهای انعکاس در آب. تصور من نسبت به کویر عوض شده. هر چه توی اینترنت جست و جو کردم نتونستم مثل این عکسهای شما رو پیدا کنم. راستش شک کرده بودم که این عکسها توی کویر گرفته شده باشه. اما به هنر شما ایمان دارم و قبول میکنم که واقعاً این صحنه ها هم توی کویر وجود داره.
………………………………………………………………..
سادوا: سلام جناب دهبندی عزیز سلام. بنده نیز هنوز در شک و تردید هستم و فکر می کنم خواب دیدم اما واقعاً این صحنه ها را دیدم و ثبت شان کردم تا شما دوستان هم بتوانید از دیدن آنها لذت ببرید. از لطف شما سپاسگزارم. امیدوارم روزی با هم این صحنه ها را ببینید.

کویر گوهر بی بدیل طبیعت ایران است. زیبایی کویر برای کسی که عاشقش باشد زیباتر از ساحل دریا و انبوه جنگل های شمال و شکوه کوهستان است.
آقای آزموده! من تا حالا این سعادت رو نداشتم که به کویر سفر کنم. ولی ندیده می دانم که چقدر زیباست و عکس های شما هم خیلی خوب زیبایی آن را به تصویر کشید.
موفق و پیروز باشید.
…………………………………………
سادوا: سلام جناب نظری عزیز٫ کویر واقعاً زیباست. کاش در این سفر همراه ما بودید و یا سفرهای بعدی همراه ما باشید.

سلام و عرض ادب
آخرین باری که اینجوری کویر و دریاچه نمک رو دیده بودم سال ۸۷ بود. خوشحالم که یه بار دیگه در کنار دوستان گلم این تجربه رو کسب کردم. عکساتون واقعا عالی بود خسته نباشید.
…………………………………
سادوا: سلام و شما هم خسته نباشید آقا سجاد عزیز٫

سلام و خسته نباشید و خدا قوت به آقای آزموده، آقای دکتر میقانی، آقای بنفشه، آقای شوقی و دیگر دوستانی که در کویرنوردی شرکت داشتند.
از تصاویر بسیار زیبا کاملاً پیداست که بسیار به شما خوش گذشته است، امیدوارم جای ما را هم خالی کرده باشید.
عمو جان عکسهای بسیار زیبایی گرفتید دست شما درد نکند. راستی از آملی ریکا چه خبر؛ ظاهراً با شما نبود؛ سلام ما را به ایشان و دیگر دوستان همنورد کوهپیمایی قله شاهدژ برسانید. امیدوارم در سفرها و برنامه های بعدی در کنار شما باشم. شمه خانابدون
…………………………………………..
سادوا: عمو هادی عزیز سلام. جایتان واقعاً خالی بود ولی هر بار از برنامه قبلی گروه در صعود به شاهدژ حرفی به میان می آمد ذکر خیر شما نیز در میان بوده است.
آقای حسین پور یا بقول شما آملی ریکا، ظاهراً مهمان داشتند و نیامدند ولی آقای دکتر جلالیان نیز که آملی هستند تشریف داشتند و جای آملی ریکا هم خالی بود. امیدواریم در برنامه های بعدی در کنار هم باشیم.

آقای آزموده عزیز بسیار زیبا بود. از دیدن تصاویر واقعاً لذت بردم درود بر شما.
……………………………….
سادوا: خوشحالیم لذت بردید واوسر سلام.

با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار جناب آقای آزموده و تمامی همولایتی های نازنین
آری کویر برای کویرنوردی و برای ما شمالی ها، فقط روزی را هم در کویر گذراندن، زیباست.
ولی از دید بنده و امثال بنده که در کویر زندگی می کنند؛ نه.
شما بجا و درست فرمودید، شنیدن کی بود مانند دیدن.
در مورد طلوع کویر، آب شیرین قنات، لانه زنبوری های زیبا، انعکاس زیبای تصویر در آب کم عمق شور نمکزار حضرتعالی درست فرمودید و زیبا به تصویر کشیدید اما کویر علاوه بر این زیبایی هایی که برخی از آن مایه دردسر و اسباب زحمت است چیزهای دیگری هم دارد. همین شن های روانی که دوستان با آن ذوق و شوق از آن به روشهای مختلف پ….

من بارها نام این کویر رو شنیده بودم ولی تا بحال گزارشی در مورد اونجا نخونده بودم و چه خوب این افتخار با قلم توانا و روان جناب آزموده نصیبم شد.
به غیر از زیبایی های طبیعی که همه دوستان اشاره کردند که به حق هم درست هست، من زیبایی این دوستی ها و همبستگی ها رو بیشتر از همه چیز در این عکسها و سفرها می بینم.
این واقعاً زیباست که اقوام و مردم ما از هر شهر و دیار فارغ از شغل و تحصیل و هر چیزی که موجب اختلاف می شه، اینطور کنار هم هستن، با هم به سفر میرن، به هم کمک می کنن و به ایجاد یه محیط سالم اجتماعی کمک می کنن.
برای تک تک شما عزیزان آرزوی موفقیت دارم و دست شما رو از این راه دور به گرمی می فشارم.
…………………………………………..
سادوا: جناب آقا جهانگیر عزیز سلام. گرمای دستان مهربان شما تا اعماق وجود ما را گرما می بخشد. از محبت شما سپاسگزاریم. امیدوارم یک سفر با هم به کویر برویم و این زیبایی ها را ببینیم.

به نام خالق زیبایی ها؛ به نام خدا
سلام خدمت تمامی دوستان بویژه جناب آقای آزموده
عموما ما ایرانی ها فکر می کنیم فقط جنگل سرسبز هست که زیباست. خدا رو شکر می کنم که بچه کویرم؛ کویری که سکوتش گویای خیلی حرفاست ولی حرفایی که مخاطب خاص خودشو دارن…
سعادتی بود برام که توی این سفر در خدمت شما جناب آقای آزموده، جناب آقای بنفشه و دیگر دوستان گرانقدر باشم. امیدوارم باز هم افتخار همسفری با شما را داشته باش.
……………………………………….
سادوا: جناب خانی عزیز سلام. از محبت و مهمان نوازی شما هرچه بگویم کم گفته ام. همراه شما فرزند مهربان کویر بودن سعادتی بود برای بنده. به امید سفری دیگر و این بار در روستای بالاده و جنگل های شاهدژ و چهارنو.

ذبیح اله کاردگر گفت

از زیبایی های طبیعت کویر شنیده بودم و تا حدی هم دیده بودم ولی این عکسهات و مخصوصاً عکس همبستگی نمکین، مجذوب ترم کرد.
…………………………………………
سادوا: جناب مهندس کاردگر عزیز سلام. چه خوبست ما اعضای گروه کوهنوردی سادوای بالاده نیز با هم یک سفری به کویر برویم تا لذت دیدن این زیبایی ها را با هم تقسیم کنیم.

گزارش بسیار جالب و خواندنی ای بود و عکسها از اون هم زیباتر، و زیباتر از طبیعت، این دوستی سبز شاهدژ با کویر نمکین و خشک هست که گزارش رو زیبا تر کرده. برای همه دوستان خاصه جناب آزموده که امکان این دیدارهای دور و نزدیک رو فراهم می کنن آرزوی موفقیت روزافزون دارم.
…………………………………..
سادوا: سلام آقا جهانگیر عزیز٫ از محبت همیشگی شما نسبت به سادوانشینان سپاسگزاریم. به امید روزی که خاطرات صعود به شاهدژ را در کویر تعریف کنیم.

سلام آقای آزموده واقعا این عکس ها هر چند نتوانسته زیبایی های کویر را به طور کامل نشان بدهد اما به قدری زیبا هستند که انسان را محو قدرت لایزال خداوند می کند ممنونم از زحمات بی دریغ شما. برادر کوچک شما مهدی علیپور.
…………………………………………….
سادوا:‌آقا مهدی عزیز سلام. سپاس از محبت شما. کویر بسیار گسترده است و این عکسها در یک قسمت کوچکی از کویر گرفته شده و هرگز نمی تواند همه زیبایی های کویر را نشان دهد.

مصطفی محمدی واوسری گفت

سلام بر همه دوستان عزیز
تا زمانی که به کویر سفر نکرده بودم و لذت تماشای این زیبایی ها را درک نکرده بودم، من هم فکر میکردم که تنها زیبایی جنگلها و مراتع شمال است که میتواند آرامش بخش باشد … و چقدر زیباست کویر!!!

درود بر شما آقای آزموده
غزال زمان را با کمند عکس، به دام آوردید و بر کلاس آموزش آرام تاختن، آرام ساختن، آرام باختن نشاندید. و آغازین پرسش آزمون: “به کجا چنین شتابان ؟”
امروز خیلی خسته هستم. گریز را راهکار ساختم، گریز از حقیقت به مجاز٫ اما … به دام عکسهای شما درافتادم. به ویژه عکسهای بازتاب، مرا از خودم وام گرفت و بر دریای نمک به سفر برد و با سود بازتاب، به خودم برگرداند ….. دوباره خودم را ضربدر ۲ دیدم!!! خوب بود، پرتوان تر، شادتر
بازتاب زندگی به شما هم شادی باد. بسیار زیبا بود.
…………………………………………………..
سادوا: درود بر شما. زبان در پاسخ به چکامه زیبای شما کم می آورد. سکوت را برای فهمیدن نوشته زیبای شما به یاری می گیرم.