24 Naqd o Nazarمهندسی فرهنگی یا سازماندهی و تغذیه بار فرهنگی؟/ قسمت دوم/ مهندس عین الله عالیشاهی/ مدتی پیش قسمت نخست دیدگاه جناب آقای مهندس عین اله عالیشاهی بر مطلبی به قلم آقای یوسفی تحت عنوان «مهندسی فرهنگی حلقه مفقوده فعالیت های فرهنگی (منطقه دوسرشمار)/ قسمت اول» را در سایت سادوا منتشر کرده ایم که دیدگاه ها و نقدهایی نیز  بر این مقاله نوشته شده که نقد جناب آقای جهانگیر بهزادپور با عنوان «داشته های فرهنگی و میراث پدران» یکی دیگر از آنهاست. ضمن سپاس فراوان از جناب آقای مهندس عالیشاهی و جناب آقای بهزادپور، از صاحب نظران فرهنگی منطقه دوسرشمار (روستاهای بالاده، پایین ده، تیله بن، قلعه، میرافضل و واوسرنو بخش چهاردانگه ساری) تقاضا داریم تا دیدگاه خود را در باره موضوعات فرهنگی منطقه نوشته و برای ما ارسال نمایند.

………………………………………………………………………………….

مهندسی فرهنگی یا سازماندهی و تغذیه بار فرهنگی؟/ قسمت دوم/ مهندس عین الله عالیشاهی

اگر به معنا و گستره لغت فرهنگ و همچنین به اجزای  تشکیل دهنده آن اشراف داشته باشیم، بخوبی می توانیم معانی واژه هایی چون بستر فرهنگی، جریان فرهنگی، فعالیتهای فرهنگی، ریشه های فرهنگی و …. را بفهمیم. بنده برای بهتر فهمیدن موضوع مثالی از طبیعت مطرح می کنم که تا حدود زیادی شبیه به موضوع مورد بحث بوده و در تحلیل موضوع کمک می کند. هرچند می دانیم در واقع به هیچ وجه با اصل موضوع مورد بحث منطبق نمی باشد.

جریان فرهنگی شبیه جریان آب است در بستر رودخانه، آب رودخانه که از سرچشمه ها تغذیه می شود و در بستر رودخانه جاری است تا مادامی که چشمه ها جوشان و فعال باشند آب رودخانه نیز جاری و فعال است و در قسمت پایین دست از مزایای آب آن بهره برداری می شود. در این تشبیه اگر ما فرض کنیم بستر رودخانه همان بستر فرهنگی و آب آن، فرهنگ و جریان آب نیز جریان فرهنگی باشد؛ می توانیم بطور ملموس تری به بحث بپردازیم.

مهندسین با تجربه راه و ساختمان باور دارند که در زمان طراحی و تهیه نقشه های اجرایی باید به این نکته توجه داشت که هر گونه تغییر در مسیر بستر رودخانه، سرانجامش تخریب و خسارت از طریق جریان آب رودخانه را به همراه دارد و گاهی هزینه هایش سرسام آور است. بنا بر این همواره سعی می کنند طراحی را بر مسیر بستر موجود رودخانه منطبق نمایند و تا آنجا که ممکن است از تغییر مسیر اجتناب نمایند؛ در جریان فرهنگی هم، چنین است.

ما بستری داریم برای جریان فرهنگی به درازای طول تاریخ که قرن ها مانده و تثبیت شده است. در این بستر جریان فرهنگی قرار دارد که از گذسته دور تا به حال جاری است و ما به راحتی می توانیم آثار این جریان و میراث فرهنگی را که در طول قرن ها شکل گرفته، مشاهده نماییم و اگر فعالیت هایی در جهت تغییر مسیر جریان فرهنگی اتفاق بیافتد قطعاً فعالیت های ضدفرهنگی خواهد بود و به همراه خود خسارت های جبران ناپذیری را خواهد داشت. بنا بر این هدف از فعالیت های فرهنگی، حفظ بستر فرهنگی و افزایش میزان جریان فرهنگی همراه با حفظ میراث فرهنگی به ارث رسیده از گذشتگان می باشد و ما نسل کنونی مانند استفاده کنندگان از جریان آب رودخانه در پایین دست هستیم که از جریان فرهنگی بهره مند می شویم و نیازمند هستیم به جاری بودن آن. پس ما اکنون با انجام فعالیت های فرهنگی سعی در حفظ و ارتقای جریان فرهنگی داریم.

ما می توانیم هر کدام از فعالیت های فرهنگی را در جای خود یک حلقه فرض کنیم که اگر یکی از این حلقه ها معیوب باشد یا وجود نداشته باشد قطعاً در روند تاثیر فعالیت های فرهنگی اثر نامطلوبی را به همراه خواهد داشت. و اما استفاده از واژه مهندسی فرهنگی؛ اگر به مفهوم برقراری ارتباط منظم و منطقی بین حلقه های فعالیت های فرهنگی باشد به گونه ای که با اتصال کامل این حلقه ها جریان فرهنگی به خوبی در بستر فرهنگی جاری شود دیگر نمی تواند بعنوان یک حلقه آن هم حلقه مفقوده تلقی شود. بنابر این اشتباه است که مهندسی فرهنگی را یک حلقه فرض کنیم. چرا که مهندسی فرهنگی، نمی تواند خود یک فعالیت فرهنگی باشد. ولی اگر استفاده از واژه مهندسی فرهنگی به مفهومی که در سال های اخیر در محافل سیاسی نیز بکار می رود همانند بکار بردن آن در انتخابات (مهندسی انتخابات) که به مفهوم هدایت اجباری جریان انتخابات به سمت نتیجه ی از قبل تعریف شده باشد که به هیچ وجه نمی تواند برای فعالیت های سالم فرهنگی مورد استفاده قرار گیرد و فعالان عرصه فرهنگی منطقه دوسرشمار قطعاً به دنبال آن نیستند.

به نظرم جناب آقای یوسفی با این مفهوم از واژه مهندسی فرهنگی استفاده نکرده است بلکه منظور ایشان برقراری ارتباط منطقی بین حلقه های فعالیت های فرهنگی بوده است. البته پسندیده تر بود جناب آقای یوسفی از واژه مهندسی فرهنگی استفاده نمی کردند. چرا که در این گونه مباحث جایگاهی نمی توان برای آن تعریف کرد. بلکه شاید بهتر بود از جمله سازماندهی و تغذیه بار فرهنگی استفاده می کرد.

از مطالب گفته شده به این نتیجه می رسیم که ما جریان فرهنگی در اختیار داریم که یک سرمایه گرانبهایی است که نسل به نسل و سینه به سینه به ما ارث رسیده و خود را موظف می دانیم تا در حفظ و ارتقای آن از طریق انجام فعالیت های فرهنگی بکوشیم.

با احترام/ عین اله عالیشاهی  ۲۶/۱۰/۹۲

………………………………………………………………………………………….

مقاله های مرتبط:

authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاريخ : ۴ بهمن ۱۳۹۲
entry نظرات دیگران در مورد این مطلب

با نظر جناب عالیشاهی کاملا موافقم . برای مثال خوبی که در مورد جریان و بستر رودخانه هم آوردن تشکر میکنم . حق مطلب همین هست که جریان فرهنگی چیزی نیست که به معنای مصطلح روز بشه اون رو مهندسی کرد، این رودخانه خروشان مسیر خودش رو باز کرده و قرن هاست داره به دریا می ریزه، درسته که گاهی خاشاک و ناهمواری های زاید و غیر طبیعی ممکنه این حرکت رو کند یا منحرف کنند ولی این انحراف برای زمانی طولانی نخواهد بود چون فرهنگ اصیل و مانا با پشتوانه مردمی و قوی ای که داره هر ناحقی رو کنار میزنه.
با تشکر مجدد از آقای عالیشاه برای مطلب خوبشون.