دلنوشته ای پیشکش به دو فرزند عزیزمان طلبه شهید سیدیحیی ساداتی و برادرزاده اش زنده یاد سیدیحیی ساداتی/ قصه ی دو یحیی، غصه ای است از جنس ماتم و سوگ. روزی که طلبه شهید درس و مکتب را رها می کند، برخود وظیفه می داند تا در نبرد با جنود شیطان بپا خیزد و نام و یاد خویش را با ادامه مطلب را بخوانید »


authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاریخ : ۵ مرداد ۱۳۹۵ comment بدون نظر

  خاطره ای برای گرامیداشت روز قدس در بالاده / عین اله آزموده/ یک روز قبل از روز قدس در اواخر خرداد سال ۱۳۶۴ بود که من و شهید رسول علی نژاد و دو نفر دیگر از دوستان بالادهی و قلعه سری پس از نماز ظهر و عصر از نکا راه افتادیم و رفتیم ساری. در ایستگاه سنگ تراشان ساری سوار اتوبوس مشدقاسم شدیم و ادامه مطلب را بخوانید »


authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاریخ : ۸ تیر ۱۳۹۵ comment یک نظر

  گزارشی از بهسازی چشمه سر بالاده- خرداد ۱۳۹۵/ در گذشته های نه چندان دور در بالاده، چشمه سری بود و فِک داری و مردمانی مهربان و خونگرم. حضور در چشمه سر صبح و ظهر و عصر نداشت. حتی شبها هم در چشمه سر قرار دیدار با دوستان را میگذاشتیم. شاید اغراق نباشد بگویم برای  مردان بالاده، ادامه مطلب را بخوانید »


authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاریخ : ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ comment ۲ نظر

پس از گدشت نزدیک به ۶۰ سال، وقایع روزگار کودکی را هنوز کم و بیش به یاد دارم. حتی وقتی که در گهواره بودم و با زنگوله هایی که از دسته اش آویزان بود بازی می کردم را بیاد دارم و یا مثلاً وقتی خواهر بزرگم که سه سال از من بزرگتر بود مرا از گهواره بیرون می آورد و قندداغ یا چای شیرین سرد شده ادامه مطلب را بخوانید »


authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاریخ : ۲۸ تیر ۱۳۹۴ comment ۹ نظر

نقل خاطره یاسر خاسب از زنده یاد حاج جبار خاسب/ به گزارش پایگاه خبری چهادانگه ساری، یاسر خاسب درباره جدیدترین فعالیت و اثر نمایشی خود در مقام کارگردان و بازیگر تئاتر فیزیکال به خبرنگار مهر گفت: وقتی با زنده‌یاد مجید بهرامی در نمایش «عجایب المخلوقات» همکاری داشتم، صحبت از کاری مشترک ادامه مطلب را بخوانید »


authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاریخ : ۷ بهمن ۱۳۹۳ comment بدون نظر

لنگرراه و اتوبوس قاسم/ خاطره/ عین اله آزموده/ به بهانه انتشار مطلبی در باره آقای حاج قاسم کلانتری راننده اتوبوس ساری به تلمادره در سایت چهاردانگه نیوز/ نمیدانم هنوز در یاد جوانان دهه ۶۰ بالاده و منطقه دوسرشمار چیزی از رفت و آمدهای سخت و جانفرسای آن روزگار ادامه مطلب را بخوانید »


authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاریخ : ۱ بهمن ۱۳۹۳ comment ۸ نظر

درخت بیدِ «فِک‌ بِن»، یادمانی کهن/ عین اله آزموده/ از بالاده که سر بالا می شوی تا به چشمه سادوا و قارقچال و دامنه های شاهدژ بروی، فقط زمین های کشاورزی فراموش شده دیده می شود، و گاهی «کروچ» خرابه ای و یا «خرمن مال» سنگ نما شده ای هنوز در آن باقیست که یاد نیاکان پرتلاش ما را زنده ادامه مطلب را بخوانید »


authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاریخ : ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳ comment ۷ نظر

28 Yad o Khaterehناگفته های اسرارآمیز شهدا / علیرضا محمدی پایین دهی/ مطالب داخل […]  از سادوا می باشد/ سال هزار و سیصد شصت، فصل سرد زمستان بود و دیماه. در جمع بسیجیان شهرستان بهشهر در جبهه شمال [غرب] کشور در گیلانغرب (داربلوط ) در گروهان ابوعمار به عنوان نیروی پیاده تحت عنوان تک تیرانداز ادامه مطلب را بخوانید »


authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاریخ : ۱۰ دی ۱۳۹۲ comment ۵ نظر

به بهانه نخستین سالمرگ مرد همیشه خسته دیار ما / اولین بار که دیدمش، شب هفتم محرم در نیمه اول اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۱ در بالا مسجد بالاده بود که حدود ده ساله بودم و کلاس دوم ابتدایی را تمام کرده بودم. قدی بلند و چشمانی زاغ و موهای جِنزریک (فرفری) داشت و اندکی خمیده بود! اگر اشتباه نکنم، با این که در اوج جوانی بود، از بس کار می کرد و در پی لقمه نانی ادامه مطلب را بخوانید »


authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاریخ : ۱۴ مهر ۱۳۹۲ comment ۸ نظر

اولین باری که به جنگ رفتم/ عین اله آزموده / بمناسبت سی و سومین سال آغاز جنگ تحمیلی/ مادر، فتیله سماور نفتی را کمی پایین کشید و چند بار صدایم زد تا بیدار شدم. سلام کردم و به داخل حیاط رفتم. آفتاب هنوز از پشت کوه های « جهان مورا » بیرون نیامده ولی هوا روشن شده است. آب سرد شیر حیاط با هوای سرد صبحگاهی نیمه بهمن ماه ۱۳۶۱ چنان صورتم را سوزاند که ادامه مطلب را بخوانید »


authorنوشته: انجمن فرهنگی سادوا dateتاریخ : ۳۱ شهریور ۱۳۹۲ comment ۱۱ نظر